جستجو در دایره المعارف شهدا

نوشته هایی با برچسب امرار معاش

شهید علی مؤمنی 22 می 15

شهید علی مؤمنی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

علی فرزند غلامحسین بیست‌‌وهشتم تیرماه هزاروسیصدوچهل‌‌وشش در دامغان پا به عرصه وجود گذاشت. پدرش کاسب بود.

دیپلم داشت. روشنفکر بود و آگاه به مسائل روز جامعه و همین باعث شد که او بی‌تفاوت از کنار مسائل سرنوشت‌ساز نگذرد. کنکور داد و قبول شد؛ اما دانشگاه نرفت.

عضو رسمی سپاه شد. در چند مرحله به جبهه رفت. تک‌‌تیرانداز بود و فرمانده دسته. هم‌‌رزمانش می‌گفتند: «علی در غواصی و شناگری توانا بود. خادم‌‌الحسین می‌شد و کارهای تدارکات را هم انجام می‌داد و…» حدود بیست‌‌وپنج ماه و دو روز خاک جبهه حضورش را به یاد دارد.

سرانجام در بیست‌‌ونهم تیرماه سال شصت‌‌وشش در عملیات تک جزیره مجنون براثر اصابت تیر به شکم به شهادت رسید. فردوس رضای دامغان آرامگاه اوست. دو برادر دیگرش هم به شهادت رسیدند.

“راهش جاوید باد”

ادامه مطلب
شهید مرتضی مربی 1 اکتبر 14

شهید مرتضی مربی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

مرتضی مربی، روستازاده‌ای است از دیار کهن، شهر صددروازه که امروزه آن را دامغان می‌نامند. دوم خردادماه سال هزاروسیصدوچهل‌‌‌وسه بود که خانواده مشهدی سیف‌الله با قدم نورسیده‌اش گرمایی تازه گرفت و بوی خوش زندگی را بیش از پیش استشمام کرد.پدرش کشاورز بود و با حاصل دست‌‌‌رنجش خانواده عیال‌وار را با تکیه به قدرت خداوند اداره می‌‌‌کرد. در این رهگذر مرتضی پشتیبان پدر بود و با تراکتور کار می‌‌‌کرد. در خانه هم در پخت نان و کارهای خانه یاور مادر بود.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید حسین مجدی 29 سپتامبر 14

شهید حسین مجدی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

در بیست‌‌ویکمین روز از دومین ماه گرم سال ­هزاروسیصدوسی‌وهشت در یکی از محله‌های قدیمی و باصفای دامغان (خوریا) صدای گریۀ نوزادی با ندای ملکوتی اذان ظهر جمعه درآمیخت و فضای خانۀ مشهدی علی‌اکبر را پر از شور و شعف کرد. مشهدی علی‌اکبر آن روزها سخت کار می‌کرد. کشاورزی، کارگری و باغداری. از خدا تنها روزی حلال می‌خواست و فرزندانی صالح و پاک. نوزاد را حسین نامیدند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید سید محمود حیدری نژاد 21 آگوست 14

شهید سید محمود حیدری نژاد

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

زمستان که رخت سپید خود را از تن به در کرد، در اولین روز بهار سال هزاروسیصدوچهل‌‌وهفت، کودکی از جنس نور و به لطافت گل‌‌های بهاری قدم به کوچه‌‌باغ‌‌های روستای آستانه گذاشت.

بهار در بهار بود و عطر خوش بهشت فضای خانۀ کوچک سیداحمد را پر کرد. سیداحمد مرد باصفا و اهل دلی بود که نام زیبای کودک را با توسل به سلالۀ سادات، محمود خواند. سیدمحمود، فرزندی از تبار پاکی و نور.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید ابوالفضل حیدرهایی 20 آگوست 14

شهید ابوالفضل حیدرهایی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

ابوالفضل حیدرهایی فرزند احمد، متولد سی‌‌ام ‌تیرماه ‌هزاروسیصدوچهل‌‌ونه شهر تهران، عضو بسیج، محل شهادت قلاویزان مهران. وی در خط پدافندی بر اثر اصابت تیر به پهلو در تاریخ هفدهم تیرماه هزاروسیصدوشصت‌وچهار به شهادت رسید.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمدرضا جلالیانی 18 آگوست 14

شهید محمدرضا جلالیانی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

محمدرضا فرزند محمدتقی در سال هزاروسیصدوبیست‌‌وسه در روستای قلعه چهارده (شهر دیباج) دامغان به دنیا آمد. تا ششم ابتدایی در مدرسه هدایت همان روستا درس خواند. پس از آن به‌‌خاطر کمک به پدر درس را رها کرد و به کشاورزی مشغول شد. دو برادر و چهار خواهر دارد. ثمره ازدواجش پنج دختر و دو پسر است.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید جواد الله بخش 7 آگوست 14

شهید جواد الله بخش

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

جواد فرزند غلامحسین سال هزاروسیصدوسی‌وچهار در روستای مؤمن‌آباد از توابع شهرستان دامغان دیده به جهان گشود.

به دلیل شرایط خاص اقتصادی موفق به درس‌خواندن نشد. از همان کودکی کارگری می‌کرد تا کمک‌خرج خانواده باشد. اوقات فراغتش را با کوه‌نوردی، ورزش جودو، کاراته و زیارت اماکن مقدسه و رفتن به مجالس مذهبی پر می‌کرد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید ابراهیم الماسی 7 آگوست 14

شهید ابراهیم الماسی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

شنیده‌‌ایم که بهار با پرستوهایش، با شکوفه‌‌های درختان سیب و بادامش، نسیم بهشت را در زمین جاری می‌‌کند. در شوروشوق جاری‌‌شدن این نسیم کرامت، جمال حق در بیست‌‌وسومین روز بهار سال چهل‌‌وچهار در خانه ساده و با صفایی تجلی کرد. حال و هوای محله قدیمی شاه (محله ‌‌امام) دامغان، با صدای گریۀ ششمین فرزند خانوادۀ آقا اسدالله شادمانه‌‌تر شده‌‌ بود. نامش را ابراهیم گذاشتند؛ به یمن ورودش در گلستان کویری شهر و به یمن ورودش در ماه مبارک ذی‌‌الحجه.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمود اکبری 6 آگوست 14

شهید محمود اکبری

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

سال هزاروسیصدوچهل‌وشش خورشیدی در حیدرآباد دامغان فرزند اول احمد اکبری و فاطمه کردی متولد میشود. پدر او را محمود مینامد.

محمود علاقۀ چندانی به درس‌خواندن ندارد؛ از این‌‌‌رو تا دوم راهنمایی بیشتر تحصیل نمیکند؛ اما گام‌به‌گام همراه پدر به امور کشاورزی و خشت‌زنی مشغول میشود و دیری نمیگذرد که کاشی‌کاری را به‌‌عنوان حرفه اصلیاش انتخاب می‌‌کند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب