جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید محمدرضا جلالیانی

فرازی از وصیت نامه:
شهید محمدرضا  جلالیانی

اسلام زرهی آهنین است که دست فداکاران بر اندام جوان‌‌مردان خون‌‌گرم و فعال می‌‌پوشاند این جامعه فاخر در زندگی لباس شرافت و پس از مرگ حریر بهشت خواهد بود.

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :محمدرضا  جلالیانی
نام پدر :محمدتقی
تاریخ تولد :۱۳۲۳/۰۵/۰۶
محل تولد :روستای قلعه دامغان
شغل :آزاد
وضعیت تاهل :متاهل
مسئولیت :فرمانده دسته پیاده
سن :۴۳ سال
خانواده چند شهید :یک شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۶/۱۲/۲۴
محل شهادت :ماووت
نام عملیات :بیت المقدس ۳
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت تیر

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا :قلعه
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای دیباج

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

محمدرضا فرزند محمدتقی در سال هزاروسیصدوبیست‌‌وسه در روستای قلعه چهارده (شهر دیباج) دامغان به دنیا آمد. تا ششم ابتدایی در مدرسه هدایت همان روستا درس خواند. پس از آن به‌‌خاطر کمک به پدر درس را رها کرد و به کشاورزی مشغول شد. دو برادر و چهار خواهر دارد. ثمره ازدواجش پنج دختر و دو پسر است.

در تظاهرات دوران انقلاب شرکت می‌کرد. محمدرضا پس از انقلاب، در دستگیری افرادی که نظم و آرامش را به هم می‌زدند، نقش مهمی داشت. با تشکیل شورای فرماندهی بسیج، عضو آن شد.

با تلاش او آب به‌‌ طور مساوی در دیباج تقسیم می‌شد. مردم او را به‌عنوان میرآب عادل قبول داشتند. در آبان‌‌ماه سال شصت، برای بار اول از طرف بسیج به جبهه رفت. چندین بار و در حدود بیست‌‌وچهار ماه در جبهه‌ها حاضر شد. در مناطق بانه، سردشت، جنوب، ماؤوت عراق با مسؤولیت‌های آرپی‌جی‌‌زن، فرمانده دسته خدمت کرد. با روحیه‌ای که داشت، هر بار با اعزام محمدرضا جوان‌های بیشتری به رفتن علاقه نشان می‌دادند.

کربلایی محمدرضا، بیست‌‌وچهارم اسفند هزاروسیصدوشصت‌‌وشش، در عملیات بیت‌المقدس ۳ ارتفاعات گوجار با برخورد تیر به پهلو، دست و شکمش مجروح شد. در درگیری تن به تن با عراقی‌ها، با پرتاب نارنجک به درون کانال شهید شد. پیکر پاکش را در شهر دیباج به خاک سپردند.

              “راهش جاوید باد”

وصیت نامه شهید

بسمه تعالی

با عرض سلام به ساحت مقدس ولی عصر و ارواح العالمین له الفداء و درود بر منجی انسانیت که از خدا می‌‌خواهم که از عمر من بکاهد و به عمر رهبر بیفزاید. درود فراوان به شهیدان از هابیل تا حسین و از حسین تا کربلای ایران.

سلام و درود بر شما مادر عزیز و ای برادران و ای خواهران و ای فرزندان عزیز و ای همسر، خواهش می‌‌کنم که برایم گریه نکنید و می‌‌دانم که نمی‌‌کنید اما صبر در راه خدا خیر عظیمی به شما خواهد داد زیرا که این راه انبیا است. جهاد دری دری از درهای رحمت الهی است که شما تنها به روی بندگان ویژه خداوند باز می‌‌شود.

اسلام زرهی آهنین است که دست فداکاران بر اندام جوان‌‌مردان خون‌‌گرم و فعال می‌‌پوشاند این جامعه فاخر در زندگی لباس شرافت و پس از مرگ حریر بهشت خواهد بود. آری گلگون‌‌کفنان یعنی آن‌‌هایی که در راه دین و قرآن و اسلام و عدالت به خون گلوی خود رنگین شده‌‌اند در این جهان جز افتخاری نخواهد داشت در آن روزی که مرگ بر ایشان مقدر است. بالاخره جهان را بدرود خواهند گفت.

بار خدایا! الان که دارم وصیت را می‌‌نویسم خداوندا از تو می‌‌خواهم که توفیق شهادت را نصیبم کنی که مرگ پرافتخاری است که بارها به آن نزدیک شده‌‌ام ولی نصیبم نشده‌‌است. شاید لایق شهید شدن نبودم زیرا شهید مقامی والا دارد و من فردی گناهکار و خوارم. اینک به جبهه می‌‌روم برای احیای دینم و تداوم انقلابم پای در جبهه می‌‌کنم که خداوند و امام‌‌زمان و نائب بر حق او را یاری می‌‌طلبم و از او می‌‌خواهم که هدایتم کند و به آن سوی و به آن راهی که خود صلاح می‌‌داند ببرد.

اسلام و مرادم روح‌‌الله است. آخر از وصیت‌‌نامه من این است از خانواده‌‌ام و از مادرم و از خواهرانم می‌‌خواهم که در تشییع‌‌جنازه‌‌ام گریه نکنند و صدای بانگ الله‌‌ اکبر را تکرار کنند و از پسرانم می‌‌خواهم که راه حسین(ع) را ادامه دهند. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه‌‌دار

1365/09/29 (گردان قمر بنی‌‌هاشم یگان خدمتی رزمی)

یک دیدگاه برای “شهید محمدرضا جلالیانی”

  1. فرزند شهید گفت:

    با سلام و تشکر
    متن فوق خیلی عمومی است

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.