جستجو در دایره المعارف شهدا

مطالب منتشر شده در دسته ی "فرهنگی"

شهید سید جلیل میرصابر 29 ژوئن 15

شهید سید جلیل میرصابر

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

گل‌‌خندهای شکرین پسته‌‌زارهای دامغان به بار نشسته بود که در خانواده‌‌ای از سلالۀ سادات در روستای وامرزان فرزندی به دنیا آمد. گویی پدر در سرنوشت او بزرگی را خوانده‌‌ بود که سیدجلیلش نام نهاد.سیدجلیل در آغوش گرم و پرمهر مادر و در زیر سایۀ پرنعمت پدر آرام آرام قد کشید و بالید. مثل همۀ بچه‌‌ها پا به دبستان گذاشت. ابتدایی را در زادگاهش به پایان رساند. پس از آن به‌‌همراه پدر و مادر به بهشهر عزیمت کردند و در آنجا به ادامۀ تحصیل پرداخت.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمد علی اصغریان 28 ژوئن 15

شهید محمد علی اصغریان

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

اول اردیبهشت هزاروسیصدوچهارده، محمدرضا و خیرالنسا فرزند اول خود را در آغوش کشیدند. سه خواهر و دو برادر دارد. سال‌های اول ابتدایی درس را رها کرد و به کار مشغول شد. سه دختر و پنج پسر دارد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید شیرمحمد رستمیان 26 سپتامبر 14

شهید شیرمحمد رستمیان

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

چهار سال از زندگی مشترک گل‌‌محمد و فاطمه می‌‌گذشت. گل‌‌محمد در شرکت زغال‌‌سنگ به کار شرافتمندانه کارگری مشغول بود. روزهایی که فاطمه‌‌خانم به‌‌تنهایی بار مشکلات زندگی را به دوش می‌‌کشید، گل‌‌محمد نیز در سیاهی و تاریکی معدن، رنج دوری و تنهایی فاطمه را می‌‌فهمید و به یادش بود.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید عباسعلی قدرتی 20 سپتامبر 14

شهید عباسعلی قدرتی

 

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

عباسعلی فرزند کریم در سال هزاروسیصدوچهل‌‌ویک در روستای حسینان دامغان به‌‌ دنیا آمد. از همان کودکی علاقه زیادی به اهل‌‌بیت(ع) داشت و قبل از این‌‌که به سن تکلیف برسد، نماز می‌خواند. دوران ابتدایی را در روستای حسینان گذراند. در راه‌‌پیمایی‌ها همپای بزرگان حرکت می‌کرد و در پخش اعلامیه و پوستر و رساله امام(ره) نقش مهمی بر عهده داشت.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید علی خلمی 1 سپتامبر 14

شهید علی خلمی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

در خنده‌‌های شیرین صبح‌‌دم سال ‌‌هزاروسیصدوسی‌‌وشش در روستای سرسبز کلاته‌‌رودبار دامغان، هم‌‌زمان با تابش مهربانانۀ خورشید بر اهالی زمین، غنچۀ رویش شکفته شد و چراغ خانۀ حسین‌‌آقا را به نور جمالش روشن کرد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمودحسین عباسی 29 آگوست 14

شهید محمودحسین عباسی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

سپیده‌‌دم هفتمین روز اسفندماه سال هزاروسیصدوسی‌‌وهشت، در شهرستان دامغان، خورشید زندگی محمودحسین در خانۀ علی‌‌محمد طلوع کرد. گرمای آغوش مادر و سایه‌‌سار مهربانی پدر، مأمن بالیدنش بود. قد کشید و بزرگ شد. در دانش‌سرای مقدماتی درس خواند و دیپلم گرفت و آموزگار ابتدایی دبستان طزره شد.تربیت در دامان پدر و مادری متدین از او مردی ساخت چون کوه، راست‌‌تر از سرو، روشن‌‌تر از چشمه، سبک‌‌بال‌‌تر از نسیم.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمدابراهیم وفایی نژاد 20 آگوست 14

شهید محمدابراهیم وفایی نژاد

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

محمدابراهیم فرزند محمد، تابستان سال هزاروسیصدوچهل‌‌وسه در روستای دشتبو منطقه تویه‌دروار دامغان متولد شد. ابتدایی را در روستای تویه خواند و راهنمایی را در روستای دروار.برای مقطع دبیرستان به‌‌همراه پسردایی و برادرش به ساری رفت. اتاقی را اجاره کردند. او علاوه بر درس، سر کار می‌رفت تا خرج تحصیلش را در آورد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید رمضانعلی حسنی 19 آگوست 14

شهید رمضانعلی حسنی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

رمضانعلی حسنی در فروردین هزاروسیصدوچهل‌‌ودو در دامغان چشم به جهان گشود. دوران تحصیل وی مصادف شده بود با روزهای پر هیجان انقلاب.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید سید مهدی شاهچراغ 18 آگوست 14

شهید سید مهدی شاهچراغ

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

ششم تیرماه سی‌‌‌وهشت رویدادی دیگر رقم خورد و دلاوری پای بر زمین نهاد. خداوند روح خود را در جسم نحیف و خاکی‌‌‌اش دمید تا عاشق ‌‌‌شود.سیدمهدی فرزند سیدعلی‌‌‌اکبر در کنار پدر و در سایه‌‌‌سار مهربانی‌‌‌های مادرش کودکی را گذراند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید سید تقی شاه مرتضی 18 آگوست 14

شهید سید تقی شاه مرتضی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

سیدتقی در هجدهم فروردین سال هزاروسیصدوچهل‌‌وسه در خانواده آقا سیدمهدی در شهرستان دامغان متولد شد. پدر بزرگوار آقا سیدمهدی، سید صلواتی، عصاکش حاج ‌‌میرزاآقا ترابی از اساتید حوزه علمیه دامغان بود که کرامات زیادی از او نقل کرده‌‌اند.آقا میرزا می‌‌گفتند آن وقت‌‌ها سید صلواتی موقع اذان و نماز وارد حوزه  علمیه می‌‌شد و بلافاصله می‌‌گفت: «آقا درس دیگه بس است برویم نماز!»کسی هم جرأت نمی‌‌کرد به او چیزی بگوید و مخالفت کند. هر زمان هم که وارد مسجد می‌‌شد سه صلوات می‌‌فرستاد. بعد وارد مسجد می‌‌شد. در چنین خانواده‌‌ای سیدتقی چشم گشود و بزرگ شد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب