در هوای سرد و سنگین دیماه در روستای دورافتاده اندرخ از توابع مشهد کودکی به دنیا آمد که نامش را حسین گذاشتند. او دومین فرزند خانواده بود. حسین آرامآرام در میان مردمی مهربان، ساده و صمیمی بالید. تحصیلات ابتدایی را در همان روستا به پایان رساند. چرخ زندگی میچرخید؛ اما نه به کام دل بلکه بهسختی. روزگار بر وفق مراد نبود. حسین پا به دوران نوجوانی گذاشته و نگذاشته سایه پدر و مادر از سر او رخت بربست.
دوازدهمین روز از تیرماه سال هزاروسیصدوبیستوپنج روستای کویری حسنآباد دامغان که گرمای طاقتفرسایش رمق و تاب را از تن میربود، در خانۀ سیدمحمدعلی عطر سپند و صلوات و گریههای از سر شوق، طراوتی بهاری را در مشام جان خانواده میریخت. سیدعلی سومین پسر خانواده متولد شد. شور و شادمانی، زندگی ساده و صمیمیشان را پر کرد.
سال هزاروسیصدوچهلوسه هجری شمسی، روستای قلعه چهارده (دیباج) دامغان، مسلم و معصومه در انتظار تولد فرزند چهارم خود نشستهاند. نوزاد پسر بود. نامش را محمدصادق نهادند.کودکی و نوجوانیاش در محیط روستا سپری و درآمد خانوادهاش از دسترنج کار کشاورزی و کارگری پدر و خودش تأمین میشد.
سال هزاروسیصدوچهلویک هجری شمسی، دفتر روزگار ورقی دیگر خورد و نام محمد فرزند علیاصغر را در بیستوهفتمین روز از شهریور در خود ثبت کرد. نامی که پدر برایش برگزید و شناسنامهاش را به آن مزین کرد، بهترین نامی بود که کائنات را به وجد میآورد و جملگی درود و سلامش دادند.
محمدرضا سال هزاروسیصدوچهلوچهار در دامغان به دنیا آمد. علیآقا و صدیقه خانم، پدر و مادرش هستند. ابتدایی را در مدرسۀ هاتف و راهنمایی را در مدرسۀ شهید اختری به پایان برد. مدت هفت ماه بهعنوان شاگرد مکانیک به فعالیت پرداخت.
غلامحسن فرزند محمدنبی، سال هزاروسیصدوچهلوهفت در روستای مهماندوست از توابع شهرستان دامغان به دنیا آمد. او سه برادر و چهار خواهر داشت.تحصیلاتش را تا مقطع ابتدایی در زادگاهش به پایان رساند. سپس در کنار پدرش به آسیابانی و باغبانی پرداخت.ادامه مطلب
رجبعلی فرزند نصرتالله سال هزاروسیصدوچهلودو در روستای ورزن چهارده (شهردیباج) دامغان، در یک خانواده مذهبی بهدنیا آمد. با شروع مدرسه، همانند دیگر دوستان همسنوسالش وارد کلاس و درس شد. مقطع ابتدایی را در مدرسه دیانت و راهنمایی را در مدرسه امیرکبیر دیباج گذراند. تا دوم راهنمایی درسش را ادامه داد.
شهيد در سال هزاروسیصدوشانزده هجري شمسي در روستاي طزره از توابع شهرستان دامغان دیده به جهان گشود. در خانوادهاي متدين و مذهبي ولي تنگدست پرورش يافت. پدر وي زندگی را با قناعت ولي با سربلندي تمام اداره ميکرد و افراد خانواده را به مسائل اسلامي آگاه ميساخت.در دوسالگی از احساس گرم حضور پدر محروم گشت و بار سرپرستي ايشان با تحمل مشکلات فراوان زندگي، بر دوش مادر افتاد.
مظفر چهارم شهریور هزاروسیصدوسیونه در خانه مشهدی محمدعلی در روستای عبداللهآباد دامغان چشم به جهان گشود. دوران ابتدایی را در روستای خود و راهنمایی را در شهر نزد پدربزرگ و داییاش خواند.
در یکم فروردین سال هزاروسیصدوسیونه فرزند دیگر تقی و فاطمه عبیری در روستای تویهرودبار دامغان به دنیا آمد. سه برادر و یک خواهر دارد. پدرش کشاورزی میکرد و محمدتقی سه سال بیشتر نداشت که پدر او را تنها گذاشت. بعد از آن مادر با پختن نان، مخارج زندگی او و خواهر و برادرانش را تأمین میکرد.