جستجو در دایره المعارف شهدا

مطالب منتشر شده در دسته ی "سرباز"

شهید نصرت اله شریفی صحی 18 آگوست 14

شهید نصرت اله شریفی صحی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

سال هزاروسیصدوچهل‌وشش بود و روستای صح از منطقه تویه‌‌‌دروار دامغان، پذیرای یکی دیگر از ساکنین خود شده بود. خانه آقای عباس شریفی غرق در شادی ‌‌و شعف بود. خواهر و برادرها مدت‌ها چشم‌‌انتظار تولد برادر کوچک‌شان بودند و حالا نصرت‌الله با ورودش خانواده را هفت‌‌نفره کرده بود.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمدرضا شجاعیان 18 آگوست 14

شهید محمدرضا شجاعیان

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

محمدرضا فرزند علی‌اصغر، در سیزدهم بهمن سال هزاروسیصدوچهل‌وشش در شهر دامغان دیده به جهان گشود. تحصیلاتش را تا پنجم ابتدایی ادامه داد.

در زمان جنگ تحمیلی به‌‌عنوان سرباز وظیفه در جبهۀ مهران حضور یافت و در همان منطقه مفقودالجسد گردید. صورت نمادین مزارش در گلزار شهدای شهر دامغان قرار دارد. محمدرضا در یک خانواده زحمت‌کش پا به عرصۀ وجود گذاشت.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید ابراهیم شبستانی 18 آگوست 14

شهید ابراهیم شبستانی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

ابراهیم سال هزاروسیصدوچهل‌ویک در خانواده‌ای ساده، صمیمی و زحمت‌کش از روستای همیشه‌‌‌‌بهار «بادله‌کوه» دامغان به چهرۀ‌‌ دنیا لبخند زد. پدرش اسماعیل به دام‌‌پروری و کشاورزی اشتغال داشت. ابراهیم خیلی زود دوشادوش پدر راهی مزرعه و صحرا شد تا درس نیمه‌تمام مدرسه را در دامن طبیعت و برق عرق جبین پدر به اتمام رساند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید علی جندالهی 18 آگوست 14

شهید علی جندالهی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

دهم شهریور هزاروسیصدوچهل‌‌وشش، فرزند چهارم محمدحسین و زهرا به دنیا آمد. مادربزرگ نام علی را برای او انتخاب کرد. پنج برادر و یک خواهر دارد. ابتدایی را در زادگاهش در مدرسه یغمایی روستای امیرآباد، در سال پنجاه‌‌ودو شروع کرد. با پایان دوره ابتدایی، به مدرسه راهنمایی فیض لاریجانی رفت اما به خاطر کمک به پدر و مادر در کار کشاورزی، درس را رها کرد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید سید غلامحسین جنانی 18 آگوست 14

شهید سید غلامحسین جنانی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

بهار بود و شاخه‌‌ها جانی دوباره می‌‌گرفتند و نقاش خلقت جلوۀ دیگری از هنر خلقتش را رقم می‌‌زد و هزاردستان را به پیشواز کودکی از تبار پیامبر به آواز فرامی‌‌خواند.

سیدحبیب‌‌الله جنانی و همسرش صدیقه احمدی، غلامحسین را در آغوش گرفتند. ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید ابوالقاسم سیفی 17 آگوست 14

شهید ابوالقاسم سیفی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

بهاری بود و زادۀ دامغان. اولین روز از خردادماه هزاروسیصدوسی‌‌‌ونه، آخرین ستاره و دردانۀ محمدعلی چشم به دنیا باز کرد. روزهایی که عطر خوش   گل‌‌‌های محمدی هنوز مشام جان‌‌‌ها را نوازش می‌‌‌کرد.ابوالقاسم از همان کودکی پرتلاش بود. با این‌‌‌که از همه کوچک‌‌‌تر بود، درک و فهم و ادب بالایی داشت. تحصیلات خود را در زادگاهش به پایان رساند و موفق به اخذ دیپلم هنرستان شد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید حبیب الله سمیعی 17 آگوست 14

شهید حبیب الله سمیعی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

حبیب‌الله سمیعی، فرزند سیف‌الله، متولد دوم فروردین‌‌ماه هزاروسیصدوسی‌ونه (ه.ش) روستای ابوالبق است. این سرباز فداکار اسلام در عملیات «شهید مدنی» که از سوی ارتش جمهوری اسلامی ایران لشکر ۱۶ زرهی قزوین در منطقۀ سوسنگرد (موسیان) صورت گرفت، در تاریخ بیست‌وهفتم شهریورماه هزاروسیصدوشصت براثر اصابت ترکش به شهادت رسید. این شمع شاهد برای دوره آموزشی به پادگان چهل‌دختر شاهرود رفت و مابقی خدمتش در لشکر ۱۶ زرهی قزوین ادامه یافت و از همین پایگاه برای مأموریت به منطقۀ جنگی اعزام شد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید علی اصغر سلطانی 17 آگوست 14

شهید علی اصغر سلطانی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

علی‌اصغر فرزند عباسعلی، در تاریخ هزاروسیصدوچهل‌‌وسه، در روستای حسن‌‌آباد دامغان به دنیا آمد.به‌‌علت مشکلات مالی درس نخواند و به یاری پدر شتافت و به کار کشاورزی و کارگری پرداخت تا کمک‌‌نان‌‌آور خانواده باشد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید اسماعیل جلالی 17 آگوست 14

شهید اسماعیل جلالی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

اسماعیل جلالی فرزند علی‌‌جمعه و فاطمه‌‌زهرا در پانزدهم فروردین هزاروسیصدوچهل‌‌وپنج، در روستای قلعه چهارده (دیباج) از توابع شهرستان دامغان به دنیا آمد.

از کودکی بچه پرجنب‌‌وجوشی بود. اصول دینی اسلام را خیلی زود یاد گرفت و خود را به آن‌‌ها مقید کرد. در دام‌‌پروری کمک حال پدر و مادرش بود.

دوره ابتدایی را در مدرسه هدایت دیباج و راهنمایی را در مدرسه امیرکبیر با نمرات خوبی به پایان رساند. ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید عربعلی جشن 17 آگوست 14

شهید عربعلی جشن

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

حلول  اولین روز فروردین سال هزاروسیصدوچهل‌وسه گل وجود عربعلی را به فصل ساده و باصفای باباقلی و بی‌بی‌‌خانم بخشید. باباقلی مسرور از تولد چهارمین فرزندش، کنار بی‌بی خانم نشست و کودکش را در آغوش کشید و با خودش گفت: «پسر است؛ عصای دست پدر است. آن ‌هم برای زندگی روستایی ما که چرخش با دام‌‌داری و کشاورزی می‌چرخد. خدا را شکر!» ادامه مطلب

ادامه مطلب