جستجو در دایره المعارف شهدا

نوشته هایی با برچسب کربلای 4

شهید سیدرمضان مطهری منش 2 می 22

شهید سیدرمضان مطهری منش

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

روایت طلوع مهربانی هر روزه خورشید بر زمینیان بود و این بار با پلک گشودن نوزادی در خانه میرباقر رقم خورد. خرداد با نگاه آفتابی و نفس‌های گرمش، اشک شوق را در چشمان بانوی زلال زندگی خانه میرباقر نشاند. دشت پر طراوت و سرسبز مالخواست (از توابع ساری) قرارگاه آمدنش به کره خاکی بود. سید رمضان تا چشم گشود سبد سبد مهر و عاطفه او را در بر گرفت. هرم نفس‌های گرم پدر و بهشت آغوش مادر، جایگاه بالیدنش شد. به هفت سالگی رسید و به دبستان رفت. دوره ابتدایی را به اتمام رسانید و پا به پای پدر در کار و کوشش سهیم بود. به کارهای کشاورزی و چوپانی و دامداری می‌پرداخت.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
خاطره ای از شهید محمدحسن قربانیان 21 ژوئن 16

خاطره ای از شهید محمدحسن قربانیان

«شهید محمدحسن قربانیان»

نام پدر: نوروزعلی
مسئولیت: تک تیرانداز
تاریخ تولد: ۱۳۳۱/۰۳/۰۴
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۰۴
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ادامه مطلب

ادامه مطلب
خاطراتی از شهید الیاس جلالی 14 ژوئن 16

خاطراتی از شهید الیاس جلالی

«شهید الیاس جلالی»

نام پدر: علی جمعه       
مسئولیت: فرمانده دسته پیاده
تاریخ تولد: ۱۳۳۷/۰۵/۱۵
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۰۴

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید فرهاد روشنایی 29 سپتامبر 14

شهید فرهاد روشنایی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

فرهاد فرزند مصطفی، در سال هزاروسیصدوسی‌‌وهفت در روستای کلاته‌‌رودبار دامغان به‌‌ دنیا آمد. تحصیلاتش را تا پنجم ابتدایی بیشتر ادامه نداد. مدتی در معدن شخصی کار می‌کرد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید عباسعلی رنگریز 29 سپتامبر 14

شهید عباسعلی رنگریز

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

کربلایی جمشید در سال هزاروسیصدوسی‌‌وچهار به پابوسی امام ‌‌حسین(ع) مشرف شد. چون فرزند پسری نداشت، تمام دعا و آرزویش این بود که صاحب پسری شود. چهار سال بعد خداوند، عباسعلی را به او و همسرش فاطمه‌‌خانم  عطاکرد. در نهم شهریورماه سال هزاروسیصدوسی‌‌وهشت، عباسعلی در زردوان چهارده (دیباج) به دنیا آمد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید مسلم غریب بلوک 31 آگوست 14

شهید مسلم غریب بلوک

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

در سال هزاروسیصدوبیست‌‌وپنج، در روستای چهارده (دیباج فعلی) دامغان به‌‌ دنیا آمد. در چند‌‌ماهگی پدرش، نجف، را از دست داد. در چهل‌‌سالگی هم فرزندش علی را به پیشگاه خدا تقدیم کرد تا خون این پدر و پسر نگهبان دین و وطن باشد. در کنار پدربزرگ و مادرش، زهرا، در دیباج زندگی را گذراند و بعد از مدتی با مادر به شهر رفت. تا ابتدایی بیشتر درس نخواند و به بنایی مشغول شد و ازدواج کرد.

 با پیروزی انقلاب، برای دیدن امام‌‌خمینی(ره) به تهران رفت. با شروع جنگ، عضو بسیج شد. دو دختر و چهار پسر دارد. از طرف بسیج به جبهه اعزام شد. تقریباً مدت چهارصدوشش روز را در جبهه بود. آخرین مسؤولیتش فرمانده دسته بود. چندبار مجروح شد. در بیمارستان بستری شد ولی خانواده‌اش اطلاع نداشتند. با شنیدن خبر شهادت پسرش، علی، بیشتر به جبهه می‌رفت.

چهارم دی‌‌ماه سال هزاروسیصدوشصت‌‌وپنج، در شلمچه عملیات کربلای ۴ با انفجار مین و برخورد ترکش به هر دو پا زخمی شد و به شهادت رسید. او را در گلزار شهدای دامغان، فردوس‌‌رضا، دفن کردند.

“راهش جاوید باد”

ادامه مطلب
شهید الیاس جلالی 18 آگوست 14

شهید الیاس جلالی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

در پانزدهم مرداد هزاروسیصدوسی‌‌وهفت، در خانه فاطمه‌‌زهرا و علی‌جمعه در روستای چهارده (دیباج)، از توابع شهرستان دامغان نوزادی به دنیا آمد که نامش را الیاس گذاشتند.

عشق به یادگیری اعمال دینی و مذهبی خیلی زود در وجودش رشد یافت تا جایی که به‌‌خوبی آن‌‌ها را فراگرفت تا در زندگی‌اش به کار گیرد.

الیاس توانست تا کلاس پنجم ابتدایی را در مدرسه هدایت دیباج درس بخواند. بعد از تحصیلات ابتدایی، به دلیل نبودن مدرسه راهنمایی در روستا، از ادامه تحصیل بازماند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید احمد بیناییان 13 آگوست 14

شهید احمد بیناییان

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

نامش را احمد گذاشتند تا پیوسته ثناگوی تنها بهانۀ خلقت آسمان‌‌ها و زمین باشد. وقتی که چشمانش را باز کرد، امواج شادی در دل دریایی رمضان و خیرالنساء ایجاد شد. چراکه ایمان داشتند به خداوندی که جان‌‌بخش هر نفس انسانی است و به شکرانۀ این نعمت سر بر خاک بندگی ساییدند.

احمد در سایۀ ایمان پدر و عشق مادر به خاندان عصمت بچگی‌‌هایش را گذراند. در همان روستای سرسبز محل تولدش کلاته‌‌رودبار تحصیلات دورۀ ابتدایی را به پایان رساند. در کنار کمک به پدر و خانواده در گذر روزگار به حرفۀ جوش‌‌کاری روی آورد و بعد از چند سال استاد این فن شد. ادامه مطلب

ادامه مطلب