جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید الیاس جلالی

فرازی از وصیت نامه:
شهید الیاس  جلالی

اي همشهريان امام و ياران باوفا امام را تنها نگذاريد و جبهه را خالي نكنيد و دانشگاه‌‌ها را از بچه هاي حزب‌‌الله پر كنند كه اگر حزب‌‌الله صحنه‌‌ها را خالي كنند منافقين كرسي دانشگاه‌‌ها را مي‌‌گيرند و بايد زير چتر آن‌‌ها باشند. 

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :الیاس  جلالی
نام پدر :علی جمعه
تاریخ تولد :۱۳۳۷/۰۵/۱۵
محل تولد :روستای قلعه دامغان
شغل :کارگر ذوب آهن
وضعیت تاهل :متاهل
مسئولیت :فرمانده دسته پیاده
سن :۲۸ سال
خانواده چند شهید :دو شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۵/۱۰/۰۴
محل شهادت :شلمچه
نام عملیات :کربلای ۴
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت ترکش

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا :قلعه
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای دیباج

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

در پانزدهم مرداد هزاروسیصدوسی‌‌وهفت، در خانه فاطمه‌‌زهرا و علی‌جمعه در روستای چهارده (دیباج)، از توابع شهرستان دامغان نوزادی به دنیا آمد که نامش را الیاس گذاشتند.

عشق به یادگیری اعمال دینی و مذهبی خیلی زود در وجودش رشد یافت تا جایی که به‌‌خوبی آن‌‌ها را فراگرفت تا در زندگی‌اش به کار گیرد.

الیاس توانست تا کلاس پنجم ابتدایی را در مدرسه هدایت دیباج درس بخواند. بعد از تحصیلات ابتدایی، به دلیل نبودن مدرسه راهنمایی در روستا، از ادامه تحصیل بازماند.

او در کار نگه‌داری گاو و گوسفند و کارهای خانه به پدر و مادرش کمک می‌کرد. هم‌‌چنین در یک مغازه جوش‌‌کاری کار می‌کرد تا کمک خرج خانواده‌اش باشد.

امانت‌‌داری، وفای به عهد، صداقت در گفتار و کردار و حساب‌‌کردن خمس اموال از خصوصیات بارز او بود.

در سال هزاروسیصدوپنجاه‌‌ودو، به استخدام شرکت ذوب‌آهن شاهرود درآمد و در آنجا به‌‌عنوان انباردار مشغول به کار شد.

الیاس جلالی دوره سربازی‌اش را در سال هزاروسیصدوپنجاه‌‌وهفت، در هوانیروز اصفهان گذراند. بعد از آن دوباره در ذوب‌آهن شاهرود مشغول به کار شد و علاوه بر آن در مغازه جوش‌‌کاری هم کار می‌کرد. در سال هزاروسیصدوشصت، به انتخاب پدر و مادرش با یکی از دختران فامیل که از خانواده مذهبی بود، ازدواج کرد و در خانه پدر به زندگی‌اش ادامه داد.

ثمره این پیوند سه فرزند است که فرزند اولش را به عشق امام‌‌ خمینی(ره) روح‌الله نام گذاشت.

او عاشق امام(ره) و سخنرانی‌هایش بود و به فرمان امام(ره) بعد از طی دوره آموزشی در بیست‌‌ونهم شهریور هزاروسیصدوشصت‌‌وپنج، به جبهه اعزام شد.

مدت پنج‌‌ماه خالصانه در جبهه‌ها با دشمن بعثی جنگید. در طول این مدت یک بار سر، و بار دیگر دستش مجروح شد. او در جبهه علاوه بر جوش‌کاری دستگاه‌‌ها، تک‌تیرانداز ماهری هم بود.

سرانجام در چهارم دی هزاروسیصدوشصت‌‌وپنج، در شلمچه در عملیات کربلای ۴ براثر برخورد با مین جراحات سختی برداشت و به شهادت رسید. او اولین شهید خانواده بود. پیکر پاکش را به زادگاهش بازگرداندند و در گلزار شهدای دیباج امامزاده محمد به خاک سپردند.

“راهش جاوید باد”

وصیت نامه شهید

بسمه تعالی

 به نام الله و به نام رسولان وصيت‌‌نامه خود را آغاز مي‌‌كنم. اينجانب الياس جلالي فرزند علي‌‌جمعه ساكن روستاي قلعه چهارده بنا به وظيفه شرعي و تكليف الهي كه اعلام اعزام به جبهه شده‌‌بود در مورخه 65/06/29 با كاروان از چهارده به مقصد جبهه‌‌هاي نبرد حق عليه باطل به تيپ 12 حضرت قائم اعزام شدم، باشد كه اين‌‌دفعه راه كربلا بازگردد كه بتوانم در راه اسلام و اهداف انقلاب اسلامي و براي باز شدن راه كربلا و بعداً قدس با كافران بعثي بجنگم و اين جنگ كشورگشايي نيست بلكه يك انديشه مي‌‌باشد و كساني كه در اين راه هجرت مي‌‌كنند و شهيد مي‌‌شوند كشته مپنداريد كه مصداق اين آيه شريف  بقره (153) « ولا تقولو لمن يقتل في سبيل الله اموات بل احيا ولا كن لا يشعرون» و آن كسي كه در راه خدا كشته شد مرده مپنداريد بلكه او زنده ابديست وليكن همه شما اين حقيقت را درك نخواهيد داشت .

پدر و مادرم شما بايد افتخار كنيد كه فرزند شما يك رزمنده و آخر به شهادت رسيد اين شهادت راهي مي‌‌باشد كه علما در سن 60 الي 70 آخر هم به آن درجه نهايي نمي‌‌رسند و اگر در اين جنگ شهيد شدم به آن هدف و مقصودي كه داشته‌‌ام رسيده‌‌ام و در سوگ شهيد گريه و زاري نكنيد برادرانم مرا ببخشيد و تفنگم را نگذاريد كه بر زمين بيفتد برداريد و كفاران و منافقين را بر سرجاي خود بنشانيد كه ديگر فكر بلند شدن نكنند خواهرانم شما هم زینب‌‌گونه رفتار كنيد كه دل دشمنان به درد بيايد همسرم با فرزندانم با خوشرويي رفتار كنيد كه دلشان براي بابا تنگ نشود و فرزندانم راه مرا انتخاب كنند و با منافقين و كفاران بجنگيد و از كليه همشهريان عذر مي‌‌خواهم كه اگر در محيط زندگي خداي نكرده بدي يا تندي و رفتار خوبي نداشته‌‌ام من رو سياه را ببخشيد و از همه عفو و بخشش مي‌‌خواهم و در مرگ من گريه و زاري نكنيد چون كه منافقين خوشحال مي‌‌شوند شما با خوشحالي و الحمدلله و شكر گفتنتان عزايي باشد براي منافقان و در مجالس ختم افرادي را دعوت كنيد كه راه اسلام را دارند و حمايت كننده اين جنگ هستند.

اي همشهريان امام و ياران باوفا امام را تنها نگذاريد و جبهه را خالي نكنيد و دانشگاه‌‌ها را از بچه هاي حزب‌‌الله پر كنند كه اگر حزب‌‌الله صحنه‌‌ها را خالي كنند منافقين كرسي دانشگاه‌‌ها را مي‌‌گيرند و بايد زير چتر آن‌‌ها باشند. بچه‌‌هاي حزب‌‌الله طوري بسيج بشويد براي رفتن به دانشگاه‌‌ها و جبهه‌‌ها كه منافقين از بسيج شدن شما حسرت ببرند ديگر عرضي ندارم به اميد پيروزي لشكريان اسلام بر كفر جهاني. خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار

الياس جلالي ـ 65/07/07

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.