جستجو در دایره المعارف شهدا

نوشته هایی با برچسب جنگ

شهید محمدتقی نیکو‎حرف‎ تمیز 2 آگوست 22

شهید محمدتقی نیکو‎حرف‎ تمیز

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

«وقتی که نسیم آه مادر از شیشه‌‌ها گذشت، مستی نه از پیاله و نه از خُم که از ربنای رکعت دوم شروع شد.» هجدهمین روز خردادماه سال هزاروسیصدوچهل‌‌وپنج لحظه‌‌های ناب زمین، خبر آمدنش را در سربرگی دیگر از دفتر تاریخ رقم زد. شهر ری مأمن روییدن و بالیدنش بود. خیلی زود دنیای شاد و بی‌‌غم کودکی را پشت سر گذاشت و به دنیای پرشور و حال و عجیب نوجوانی با یک دنیا دغدغه و امید پای نهاد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید احمد مطهری نژاد 15 می 22

شهید احمد مطهری نژاد

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

احمد در شانزدهمین روز از فروردین‌ماه یک‌هزاروسیصدوچهل‌وهفت در روستای سیدآبادو دامغان به دنیا آمد. دوران کودکی را تا سن هفت‌سالگی در روستا گذراند. پس ‌از آن به‌‌همراه خانواده به شهرستان دامغان آمد. از همان دوران کودکی، با بقیۀ بچه‌ها فرق داشت. بزرگ‌مردی بود در عین خردسالی تا آنجا که گاهی اوقات پدر نیز به او غبطه می‌خورد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید سیدرمضان مطهری منش 2 می 22

شهید سیدرمضان مطهری منش

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

روایت طلوع مهربانی هر روزه خورشید بر زمینیان بود و این بار با پلک گشودن نوزادی در خانه میرباقر رقم خورد. خرداد با نگاه آفتابی و نفس‌های گرمش، اشک شوق را در چشمان بانوی زلال زندگی خانه میرباقر نشاند. دشت پر طراوت و سرسبز مالخواست (از توابع ساری) قرارگاه آمدنش به کره خاکی بود. سید رمضان تا چشم گشود سبد سبد مهر و عاطفه او را در بر گرفت. هرم نفس‌های گرم پدر و بهشت آغوش مادر، جایگاه بالیدنش شد. به هفت سالگی رسید و به دبستان رفت. دوره ابتدایی را به اتمام رسانید و پا به پای پدر در کار و کوشش سهیم بود. به کارهای کشاورزی و چوپانی و دامداری می‌پرداخت.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید اسماعیل مطلبی 30 آوریل 22

شهید اسماعیل مطلبی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

عید قربان سال هزاروسیصدوچهل‌‌وچهار، مطلب شاهد قدم‌های نوزاد دل‌‌بندش بود. نوزاد اسماعیل نام گرفت. پنجمین فرزند خانواده بود. تحصیلات خود را تا اول دبیرستان گذراند. با شنیدن خبر جبهه و جنگ درس را رها کرد و از طریق بسیج به جبهه اعزام شد. به‌‌عنوان رزمنده در جبهه فعالیت داشت.

پانزدهم تیر شصت‌‌ویک، در منطقه عمومی شلمچه به شهادت رسید. جنازه‌اش بعد از شانزده سال به خانواده برگردانده شد و در گلزار شهدای روستای فرات دامغان به خاک سپرده شد.

“راهش جاوید باد”

ادامه مطلب
شهید محمدرضا مزینانی 25 آوریل 22

شهید محمدرضا مزینانی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

اولین فرزند علی مزینانی، در سال هزاروسیصدوچهل‌‌وپنج در دامغان دیده به جهان گشود. او را محمدرضا نامیدند. با شروع زمزمه‌های انقلاب، خود را به شکل فعال در این حرکت‌ها داخل کرد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید احمد مریمی 13 آوریل 22

شهید احمد مریمی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

«وَ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ»

نامش احمد؛ اما در گفتن شهرتش نفس کم می­آورم؛ وقتی صحبت از جانباز است، سخن از مردی است که می ­ماند؛ صبور و سخت چون کوه.جانباز یعنی در عاشقی بی­ حد و بی اندازه بودن. جانباز یعنی دفتر خاطرات جنگ؛ یعنی نفس­هایش پر از شمیم راز؛ جانباز یعنی زخمی در هجوم بی­امان خون و خنجر؛ اما هم­چنان رو به درگاه عشق آورده است و هوش از سر افلاک می­ برد راز و نیازش. ادامه مطلب

ادامه مطلب
هادی محمدی مایانی 4 آوریل 22

هادی محمدی مایانی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

هادی فرزند سیف‌الله محمدی سوم اردیبهشت سال هزاروسیصدوپنجاه در تهران چشم به جهان گشود.او که اولین نوۀ پسری بود با آمدنش شور و شعف را برای همه بستگان به همراه آورد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
محمد کسائیان 19 دسامبر 21

محمد کسائیان

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

محمد در تهران در اولین روز تیرماه سال هزاروسیصدوچهل‌‌وهشت به دنیا آمد. او فرزند پنجم خانواده نه‌‌نفریشان بود. قبل از شروع دوره ابتدایی به همراه خانواده به دامغان مهاجرت کردند. پدرش از کسبه بازار بود.دوره ابتدایی را در دبستان شهید امینیان (اروندرود) گذراند. تا پایان دوره متوسطه در دامغان به تحصیل ادامه داد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
محمد علیزاده برمی 18 نوامبر 21

محمد علیزاده برمی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

تو آمدی و قدم‌های سبزت به زیبایی تولد یک ستاره بود. سال هزاروسیصدوسی‌وپنج، خورشید وجودت، اولین روز طلوعش در خانه‌ای بود که اطلسی‌ها هر روز به ناز به تمنای وجود خورشید می‌نشستند. پدر نوای خوش توحید در گوش تو سرود و در زیر بارش لبخندها نام تو را به زیبایی گل‌های محمدی و به عشق آخرین سفیر رسالت، محمد نهاد. در روستای برم دامغان به دنیا آمدی و در تهران بزرگ شدی.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید سیدعلی تقوی 8 می 21

شهید سیدعلی تقوی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

آن روز از سال هزاروسیصدوچهل‌‌وپنج هجری خورشیدی در روستای  قاسم‌‌آباد در حاشیه کویر با صدای اذان خلیل‌الله، کودک چشمانش را باز کرد. خلیل‌‌الله به حرمت مولایش، امیر مؤمنان فرزندش را سیدعلی نامید. سیدعلی در نوازش نسیم گرم نفس‌‌های مادر و هنگامۀ دعا و اشک و ذکر «یاحسین» پدر، هنگامۀ  شور و برپایی عَلَم، دوران کودکی‌‌اش را گذراند. ادامه مطلب

ادامه مطلب