جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید احمد مطهری نژاد

فرازی از وصیت نامه:
شهید  احمد  مطهری نژاد

 

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی : احمد  مطهری نژاد
نام پدر : محمود
تاریخ تولد : ۱۳۴۷/۰۱/۱۶
محل تولد : دامغان- صیدآباد
شغل : محصل
وضعیت تاهل : مجرد
مسئولیت : فرمانده دسته پیاده
سن : ۱۶
خانواده چند شهید : یک شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت : ۱۳۶۳/ ۱۲/ ۲۵
محل شهادت : شرق دجله
نام عملیات : بدر
موضوع شهادت : جبهه
نحوه شهادت : تفحصي - اصابت تير و ترکش

شناسنامه تدفین

کشور : ایران
استان : سمنان
شهر : دامغان
روستا : 
تاریخ تدفین : 
گلزار : گلزار شهدای دامغان

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

احمد در شانزدهمین روز از فروردین‌ماه یک‌هزاروسیصدوچهل‌وهفت در روستای سیدآبادو دامغان به دنیا آمد. دوران کودکی را تا سن هفت‌سالگی در روستا گذراند. پس ‌از آن به‌‌همراه خانواده به شهرستان دامغان آمد. از همان دوران کودکی، با بقیۀ بچه‌ها فرق داشت. بزرگ‌مردی بود در عین خردسالی تا آنجا که گاهی اوقات پدر نیز به او غبطه می‌خورد.

رفتن به مسجد و مجالس تعزیه را خیلی دوست داشت. تا کلاس دوم راهنمایی را درس خواند و با شروع جنگ تحمیلی، اگرچه سن کمی داشت، عزمش را جزم و آمادۀ رزم شد.

بار اول به‌‌همراه پدر در جبهه شرکت کرد و پس ‌از آن نیز سعادت بارها و بارها شرکت در جبهه را پیدا کرد. با عشق و ایمانی کم‌نظیر، با دلاوری تمام دویست‌وپنجاه‌وپنج روز در جبهه ماند.

احمد خونگرم، مهربان، چالاک، سرزنده و بانشاط بود. پس ‌از حضور روزهای طولانی در جبهه و جنگ سرانجام اجر دلاوری‌ها و شکیبایی‌اش را در عملیات بدر از خدای شهیدان گرفت. اصابت تیر و ترکش به جسم پاک احمد بال پروازش شد تا ملکوت؛ تا نظر به وجه‌الله کند و میهمان خوان «عند ربهم یرزقون» باشد. چشیدن شهد شیرین شهادت گوارای وجودش باد.

بعد از ده سال که از مفقودالجسد بودنش گذشت چند تکه استخوان از پیکر پاک احمد به وطن بازگشت و پس‌ از تشییع در گلزار شهدای فردوس رضای دامغان دفن شد.

“راهش جاوید باد”

وصیت نامه شهید

بسمه تعالی

این احساس را در خودم می‌بینم که تازه دارم متولد می‌شوم و زندگی جاویدان خود را آغاز می‌کنم. شهادت انسان را به درجۀ ملکوتی می‌رساند. گلوی خشک مرا هیچ آبی سیراب نمی‌کند جز شهادت.

خداوندا! معبودا! به این بندۀ حقیر و گناهکارت، ذلیل و معصیت‌کارت، سعادت و لیاقت دیدار عطا نمودی و شهادت را روزیش فرمودی.

پدرجان! وصیت به تو دارم. در هنگام تشییع جنازه‌ام دست‌هایم را از تابوت بیرون بیاورید تا مردم بدانند من با دست خالی از دنیا می‌روم.

در هنگام تشییع جنازه‌ام چشمانم را باز بگذارید تا مردم بدانند که من با چشم باز این راه را انتخاب کرده‌ام.

وصیت سوم: امیدوارم که با این کلام شما را نرنجانده باشم. وقتی مرا دفن کردید تکه یخی روی قبرم بگذارید تا آب شود و برایم گریه کند. چون‌که من مادر ندارم تا برایم گریه و عزاداری کند

گزیده ای از وصیت نامه

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.