جستجو در دایره المعارف شهدا

نوشته هایی با برچسب سردشت

خاطره ای از شهید حجت الله محمودزاده 23 ژوئن 16

خاطره ای از شهید حجت الله محمودزاده

«شهید حجت الله محمودزاده»

نام پدر: علی
مسئولیت: فرمانده دسته پیاده
تاریخ تولد: ۱۳۴۱/۰۶/۰۹
تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۰۲/۲۶
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ادامه مطلب

ادامه مطلب
خاطره ای از شهید سیدحسین شنایی 16 ژوئن 16

خاطره ای از شهید سیدحسین شنایی

«شهید سید حسین شنایی»

نام پدر: سیدمحمدحسن                
مسئولیت : تک تیرانداز
تاریخ تولد: ۱۳۴۱/۰۶/۰۲
تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۰۴/۲۳
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ادامه مطلب

ادامه مطلب
خاطره ای از شهید سیدرضا ترابی 13 ژوئن 16

خاطره ای از شهید سیدرضا ترابی

«شهید سیدرضا ترابی»

نام پدر: سید علی اصغر
مسئولیت: آرپی جی زن
تاریخ تولد: ۱۳۴۱/۰۲/۰۲
تاریخ شهادت: ۱۳۶۰/۰۹/۱۳

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید سید محمد میرکمالی 22 می 15

شهید سید محمد میرکمالی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

سیدمحمد فرزند سیدکمال و فاطمه‌سلطان، سال هزاروسیصدوچهل‌وپنج هجری شمسی در روستای طاق از توابع شهرستان دامغان متولد شده‌است. وی در دامان مادری متدین و پدری زحمت‌‌کش که در کارخانۀ ذوب‌آهن کار می‌کرد پرورش یافت.

تا سال سوم دبیرستان را تحصیل کرد. عضو بسیج بود که تک‌تیرانداز شد و در منطقۀ سردشت استان کردستان رزمید.

در تاریخ بیست‌وششم شهریورماه سال شصت‌ودو پس از دویست‌وهفت روز حضور در جبهه هنگام مبارزه با افراد ضدانقلاب تیری به سرش می‌‌خورد و شهید می‌شود. مزار شهید سیدمحمد میرکمالی در گلزار شهدای روستای طاق واقع است.

“راهش جاوید باد”

ادامه مطلب
شهید رضا میرزاخانی 22 می 15

شهید رضا میرزاخانی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

خداوند سفرۀ مهمانی‌‌اش را گشوده بود که گروهی از عالمیان دعوتش را ‌‌شنیده و بر سفره‌‌اش گرد آمده بودند و خرم از این مهمانی باشکوه. آقا محمود به‌‌همراه همسر و اهل خانه‌‌اش در این بزم باشکوه خداوند به عبادت و بندگی خود مشغول و البته منتظر مهمانی بودند از جنس آسمان آبی و آرام.

فروردین سال سی‌‌وهشت نیز گلستانی شده بود با عطر گل‌‌های بهاری‌‌اش. نسیم خنک حیات در سرتاسر شهر کوچک و کویری دامغان پیچیده بود. در پنجمین روز بهار نوزادی چشم‌‌هایش را گشود که با آمدنش بوستان خانۀ آقا محمود معطر شد. به یاد هشتمین امام، آقا محمود نامش را رضا گذاشت تا در بندگی و خلوص، مرضیه الطاف خدایش گردد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمود مکرمی 5 اکتبر 14

شهید محمود مکرمی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

اولین روز آبان‌‌ماه سال چهل‌‌وسه، لحظه را می‌‌شمرد برای قدوم مبارک این نوزاد. فرزند ششم خانواده آقامحمدحسین و خدیجه‌‌خانم پا بر سرزمین ستاره‌‌های بی‌‌نشان و خاکی گذاشت. در مرز ورودش به دنیا بود که به خواهرش نیز اذن ورود به روی زمین به‌‌عنوان قل دوم محمود داده بودند و این‌‌چنین محمود و مرضیه، خواهر و برادری که در یک روز با دو تقدیر پا به خانۀ محمدحسین گذاشتند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید حجت اله محمود زاده 30 سپتامبر 14

شهید حجت اله محمود زاده

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

در سال هزاروسیصدوچهل‌‌ویک در روستای امام‌آباد دامغان و در خانۀ علی محمودزاده پسری به دنیا آمد که نامش را حجت‌الله گذاشتند. این کودک تا کلاس پنجم ابتدایی را در همان روستا درس خواند و به دلیل نبود امکانات آموزشی و ضعف بنیۀ مالی خانواده مجبور به ترک تحصیل و رفتن به تهران برای کار شد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمدحسین قربانی 20 سپتامبر 14

شهید محمدحسین قربانی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

محمدحسین در سال هزاروسیصدوسی در روستای ورکیان از توابع شهرستان دامغان دیده به جهان گشود. او چهارمین فرزند خانواده بود و پدرش کشاورزی زحمت‌‌کش بود که روزی در مزرعه به دست اشخاص زورگو به قتل رسید و بدنش قطعه‌‌قطعه شد.  بعد از مدتی عموی حسین سرپرستی فرزندان برادرش را بر عهده گرفت.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید داود صرفی 29 آگوست 14

شهید داود صرفی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

مشهدی محمدحسین کارمند راه‌آهن بود. قطار زندگی‌اش به‌‌‌همراه همسر و تنها پسرش در سایه آرامش‌‌بخش ابرهای الطاف الهی در خانه‌ای کوچک در همسایگی حسینیه ابوالفضل(ع) در حال حرکت بود. همسرش مربی قرآن بود. تنها پسر خانواده را زیر چادری از نور آیات الهی که بر قلبش جاری بود، پرورش می‌داد. بیست‌وپنجم شهریور سال هزاروسیصدوچهل‌وچهار، پسر دوم خانواده و درحقیقت آخرین فرزند مشهدی محمدحسین همراه با نغمه‌های داوودی «یاابوالفضل» خانه‌شان را پرترانه کرد. به یمن قدومش نامش را داوود نهادند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب