جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید سید محمد میرکمالی

فرازی از وصیت نامه:
شهید سید محمد  میرکمالی

همان‌‌طور که در آیه کلام الله مجید کتاب آسمانی ما مسلمانان آمده است که شهیدان زنده هستند و در نزد خداوند روزی می‌خورند و آن‌‌هایی که به درجه شهادت نائل شوند شادمانند و باز اشاره می‌کند که مومنان در پی آنان می‌افتند و به سوی آخرت می‌روند.

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :سید محمد  میرکمالی
نام پدر :سید کمال
تاریخ تولد :۱۳۴۵/۰۴/۰۵
محل تولد :روستای طاق دامغان
شغل :محصل
وضعیت تاهل :مجرد
مسئولیت :تک تیرانداز
سن :۱۷ سال
خانواده چند شهید :یک شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۲/۰۶/۲۶
محل شهادت :سردشت
نام عملیات :کمین دشمن
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت تیر به سر

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا :طاق
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای روستای طاق

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

سیدمحمد فرزند سیدکمال و فاطمه‌سلطان، سال هزاروسیصدوچهل‌وپنج هجری شمسی در روستای طاق از توابع شهرستان دامغان متولد شده‌است. وی در دامان مادری متدین و پدری زحمت‌‌کش که در کارخانۀ ذوب‌آهن کار می‌کرد پرورش یافت.

تا سال سوم دبیرستان را تحصیل کرد. عضو بسیج بود که تک‌تیرانداز شد و در منطقۀ سردشت استان کردستان رزمید.

در تاریخ بیست‌وششم شهریورماه سال شصت‌ودو پس از دویست‌وهفت روز حضور در جبهه هنگام مبارزه با افراد ضدانقلاب تیری به سرش می‌‌خورد و شهید می‌شود. مزار شهید سیدمحمد میرکمالی در گلزار شهدای روستای طاق واقع است.

“راهش جاوید باد”

وصیت نامه شهید

بسم رب الشهداء و الصدیقین

بسم الله الرحمن الرحیم

و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون فرحین به ما اتیهم الله من فضله

و یستبشرون باالذین لم یلحقوبهم من خلفهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون (سوره آل عمران آیه

 169 170)

مپندارید کسانی‌‌که در راه خدا کشته شدند مردگانند بلکه زنده به حیات ابدی شدند و در نزد

پروردگارشان روزی می‌خورند و آنان به فضل رحمتی که از خدا نصیبشان گردیده شادمانند و به آن

مومنان که هنوز به آن‌ها نپیوسته‌‌اند بعداً در پی آن‌ها به راه آخرت خواهند شتافت مژده دهند که از

مردن هیچ نترسند و از فوت متاع دنیا هیچ غم مخورند.

وصیت‌‌نامه اینجانب بنده حقیر سید محمد میرکمالی فرزند سید کمال شماره شناسنامه 211 می‌باشد که من بنده حقیر و ضعیف و ناتوان در درگاه خداوند کوچک‌تر از آنم که برای پدر و مادرم و این امت حزب الله وصیتی بکنم چند چیز را لازم به تذکر دیدم که بیان می‌کنم. دوباره با نام خدای شهیدان و درستکاران سخنم را آغاز می‌کنم.

پدر و مادر و بستگانم و برادرانم و خواهرانم و ای کسانی که با من آشنائی دارید و آشنایان و دوستانم  همان‌‌طور که در آیه کلام الله مجید کتاب آسمانی ما مسلمانان آمده است که شهیدان زنده هستند و در نزد خداوند روزی می‌خورند و آن‌‌هایی که به درجه شهادت نائل شوند شادمانند و باز اشاره می‌کند که مومنان در پی آنان می‌افتند و به سوی آخرت می‌روند. بلی ما همه مان ادامه‌‌دهندگان راه شهیدان‌‌مان شهید فرجی‌‌زاده و شهید شیرپور و دیگران می‌باشیم که شهید فرجی‌‌زاده در طی سخنی که گفته بود که من هر موقع به شهیدان می‌نگرم احساس می‌کنم وظیفه‌‌ای بس سنگین بر دوشم است بله این‌‌چنین است.

برادر شهید فرجی‌‌زاده هم دنبال کرده راه شهیدان است.72 تن شهدای کربلا تا 72 تن شهدای 7 تیر و شهدای جنگ تحمیلی آن شهیدانی که جان خود را فدای اسلام کردند. ما هم ادامه می‌دهیم تا به هدف الهی‌مان برسیم که همان الله می‌باشد و هیچ از این‌‌که کالا و پست و مقامی به دست ما نرسد. افسوس و غصه نمی‌خوریم چون پروردگارمان فرموده است و مژده و بشارت داده است که غم مخورید و ترس و واهمه به خود راه ندهید آیا کلامی از این زیباتر نمی‌یابید؟

آیا کسی بهتر از خدا می‌یابید که این‌‌چنین حقیقت را بگوید؟ پس ای بستگانم غم و اندوه نخورید که چون من اگر در راه خدا شهید شدم شادمان هستم و شما هم شادمان باشید و راه مرا ادامه دهید و ای پدرم و مادرم و زن پدرم و خواهرانم و برادرانم از شما عاجزانه درخواست می‌کنم که اگر شربت شهادت نصیب من شد دوست می‌‌دارم که گریه نکنید و اگر گریه می‌کنید جلوی مردم گریه نکنید چون منافقین و طاغوتیان از گذشته خوشحال می‌شوند. اگر آن‌ها را خوشحال کنید خون مرا زیر پا گذاشته‌اید و موضوع دیگر این‌‌که امام را تنها نگذارید و همیشه اگر می‌خواهید رستگار باشید با امام باشید تا در ظلمت تاریکی و جهل و نادانی نیافتید و بدانید که همیشه غالب هستید و دیگر دوست بدارید یاران امام را همان‌‌طور که امام خمینی را دوست دارید.

هدف از جبهه رفتن من پاسخ به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمانمان است که او را تنها نگذارید که من می‌روم اگر شهید شدم به فرموده خداوند شادمانم و اگر فتح و پیروزی برای شما به ارمغان آوردم باز هم خوشحال می باشم و باید این هم بگویم که تن و روان و جسم و پوستم متعلق به خدا است و او روزی می‌گیرد و بهتر است که در راه اسلام بگیرد. که ان‌‌شاء‌‌الله بتوانیم کربلا و بعد از آن قدس را آزاد کنیم؛ و اگر شهید شدم و امکان بود برای شما یعنی اینکه بدن من در دسترس بود و یا گم نشده بود در قبرستان روستای طاق دفن کنید.

اگر شهید شدم چند عدد کتاب اسلامی که دارم به انجمن اسلامی روستای طاق هدیه کنید و نوارهایی که به من هدیه کرده بودند شما هم به انجمن هدیه کنید. ان‌‌شاء الله. و من نذر یا عهد کرده‌‌بودم که اگر به جبهه بروم و با دشمن اسلام و ایران بجنگم اگر رفتم 20 تومان توی صندوق تکیه ابوالفضل بیاندازید.

و 50 تومان کمک به انجمن اسلامی روستای طاق کنید اگر ان‌‌شاء الله رفتم، آن را بدهید و در اواخر، خدای قلوب کسانی که از من ناراضی هستند راضی بگردان. (والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته) دعای همه شهیدان: خدایا و خدایا ترا به جان مهدی تا انقلاب مهدی خمینی رانگهدار.

وصیت نامه سیدمحمد میرکمالی

1361/09/17

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.