جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید محمود هروی

فرازی از وصیت نامه:
شهید محمود  هروی

 خدایا! به ما قدرتی بده که در مقابل دشمن، محکم بایستیم و تا آخرین قطره خون‌مان بجنگیم و دشمن را به خاک ‌‌و خون بکشیم. مواظب باشیم که خدای ناکرده شیطان ما را گول نزند و دست از اسلام و امام امت(ره) برداریم. شعار تنها به درد نمی‌‌خورد. مثل این می‌‌ماند که امام(ره) پیام دادند: «حسینی‌‌ها! حرکت کنید و رو به‌‌سوی جبهه‌‌ها بیاورید و جبهه‌‌ها را پر کنید.» کسانی به جبهه آمدند که قبلاً به جبهه می‌‌آمدند. کس دیگری نیامد

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :محمود  هروی
نام پدر :محمد
تاریخ تولد :۱۳۴۵/۰۹/۱۷ 
محل تولد :دامغان
شغل :آزاد
وضعیت تاهل :مجرد
مسئولیت :تک تیرانداز
سن :۲۱ سال
خانواده چند شهید :یک شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۷/۰۵/۰۵
محل شهادت :اسلام آباد غرب
نام عملیات :مرصاد
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت تیر به ران و موج گرفتگی

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا : 
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای دامغان

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

محمود چهارمین فرزند محمد و ساره‌‌خاتون در سال چهل‌‌وپنج در روستای محمدآباد دامغان دیده به جهان گشود. اسم پدربزرگش را که به رحمت خدا رفته بود روی او گذاشتند. تا کلاس پنجم بیشتر درس نخواند. به کارهای آزاد مشغول شد. در سن جوانی مکبر مسجد روستا بود و اذان می‌‌گفت. پدرش کارگر ساده و دارای سواد قرآنی بود. در روستا به جوان‌‌ها قرآن یاد می‌‌داد. محمود هم قرآن‌‌خواندن را نزد پدر فرا گرفت.

عضو کتابخانه و شورای پایگاه بسیج بود و در جمع‌‌آوری کمک‌‌های مردمی به جبهه هم کمک می‌‌کرد.

خدمت سربازی را در کمیته انقلاب اسلامی به مدت بیست‌‌وپنج ماه از آذر سال شصت‌‌وسه تا دی سال شصت‌‌وپنج انجام داد.

در پی علاقه‌‌ای که به جبهه در دوران خدمت به دست آورد بعد از خدمت سربازی سه بار عازم جبهه شد. یک بار هم قبل از سربازی در سال شصت‌‌ودو به مدت سه ماه‌‌ونیم در لشکر ۱۷ علی‌‌بن‌‌ابیطالب(ع) خدمت کرده بود. سرانجام در عملیات مرصاد براثر موج‌‌گرفتگی و تیر مستقیم مجروح گردید. پس از انتقال به بیمارستان در روز پنجم مردادماه شصت‌‌وهفت شهید و جنازه‌‌اش اشتباهاً به همدان منتقل شد. پس از پی‌‌گیری خانواده و شناسایی، پیکرش بعد از دوازده روز در شهر دامغان تشییع و در جوار دوستان شهیدش در فردوس‌‌رضا آرام گرفت.

“راهش جاوید باد”

وصیت نامه شهید

بسمه تعالی

«سزاوار نیست که مرد مسلمان شبی را سپری کنه مگر این‌‌که وصیت‌‌نامه‌اش زیر سرش باشد.» امام‌‌صادق(ع)

به نام الله، پاسدار خون شهیدان و به نام بزرگ‌‌مرد بشریت(عج) و نایب برحقش امام‌‌ خمینی(ره).

خدایا! به ما قدرتی بده که در مقابل دشمن، محکم بایستیم و تا آخرین قطره خون‌مان بجنگیم و دشمن را به خاک ‌‌و خون بکشیم. مواظب باشیم که خدای ناکرده شیطان ما را گول نزند و دست از اسلام و امام امت(ره) برداریم. شعار تنها به درد نمی‌‌خورد. مثل این می‌‌ماند که امام(ره) پیام دادند: «حسینی‌‌ها! حرکت کنید و رو به‌‌سوی جبهه‌‌ها بیاورید و جبهه‌‌ها را پر کنید.» کسانی به جبهه آمدند که قبلاً به جبهه می‌‌آمدند. کس دیگری نیامد. چرا ما نباید به حرف امام امت(ره) باشیم؟! مثل این می‌‌ماند که توی شهرها یک تظاهراتی می‌‌شود و همه می‌‌آیند و شعار می‌‌دهند. این به درد نمی‌‌خورد. عمل باید کرد. هر زمان جبهه‌‌ها پر شد آن موقع ما پیرو امام(ره) هستیم وگرنه خدا نکند که کفار پیروز بر ما شوند. زبانم لال آن موقع فکر می‌‌کنید چه می‌‌شود؟ یک خُرده به خودمان بیاییم و یک تکانی بخوریم. اگر شهادت نصیب اینجانب محمود گردید هیچ ناراحت نباشید و من هم زمانی که از خانه حرکت کردم گفتم: «رضایم به رضای تو ای خدای بزرگ و توانا!»

چند مطلب برای خودم: پنجاه روز، روزه بدهکارم و چهار ماه نماز برایم بخوانید.

خدایا! یک قوتی به من بده که در مقابله با دشمن بتوانم آرپی‌‌جی‌‌ام را درست شلیک کنم و به قلب دشمن بزنم. خدایا لیاقت شهیدشدن را به من عطا بفرما!

پدر و مادرم! هیچ ناراحت نباشید و گریه نکنید. برای امام‌‌ حسین(ع) گریه کنید که سه روز در زمین گرم کربلا افتاده بود و سر در بدن نداشت.

وصیت نامه

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.