جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید محمود عزیزی

فرازی از وصیت نامه:
شهید محمود عزیزی

صف‌‌هاي نماز جماعت و نماز جمعه‌‌ها را خالي نگذاريد و هميشه در صحنه باشيد كه اين تكليف شرعي است با امام باشيد و به جان امام عزيزمان دعا كنيد كه او همه ما را به صراط الله هدايت كرد و حقي بزرگ بر گردن ما دارد او امرش را به جان خريدار باشيد تا خداوند منان رستگارتان كند كه در غير اين صورت خشم و عذاب خداوند شما را فرا مي‌‌گيرد و دچار عذاب دردناك الهي مي‌‌گرديد.

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :محمود عزیزی
نام پدر :علی اکبر
تاریخ تولد :۱۳۴۰/۰۵/۰۸
محل تولد :دامغان
شغل :پاسدار
وضعیت تاهل :متاهل
مسئولیت :فرمانده گروهان 106
سن :۲۴ سال
خانواده چند شهید :یک شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۴/۱۱/۲۱
محل شهادت :اروند کنار
نام عملیات :والفجر ۸
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت ترکش به پهلو

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا : 
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای دامغان

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

 

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

هشتمین روز مردادماه سال ‌‌هزاروسیصدوچهل صدای گریه‌‌اش که در فضای خانه پیچید، شادی در دل اهالی خانه جای گرفت و اشک شوق در چشمان علی‌‌اکبر و سیده‌‌صغری حلقه زد. در آسمان ابری چشمانشان شکر و رضا موج می‌‌زد.نامش را محمود هم‌‌نام پیامبر پاکی و نور گذاشتند.در تهران به دنیا آمد.

شش‌‌‌ساله بود که خانواده‌اش به دامغان مهاجرت کرد. تحصیلات خود را تا دیپلم در رشته اتومکانیک ادامه داد.

از بیستم مهرماه سال هزاروسیصدوشصت‌‌‌ودو به استخدام سپاه درآمد و لباس پایداری و پاسداری بر قامتش چه زیبنده بود!

محمود مهربان، باگذشت، باحیا، متدین، مهمان‌‌نواز، دستگیر محرومان و ضعیفان بود.

شش بار به جبهه رفت. سه بار به‌‌‌صورت بسیجی و سه بار هم پس از استخدام در سپاه. حدود بیست‌‌‌ودو ماه سابقه حضور در جبهه داشت. دوستان، خانواده، هم‌‌رزمان و هم‌‌سنگرانش هیچ گاه خشمی در چشم محمود ندیدند. شوخ‌‌طبع، بذله‌‌گو و باصفا بود.

ازدواج کرد اما ازدواجش هیچ گاه مانع رفتنش به جبهه نشد. حاصل این ازدواج  فرزند پسری است که هشت روز قبل از شهادتش به ‌‌‌دنیا آمد.

جنگ تحمیلی محملی بود برای عاشقان و عارفانی که سلوک الی‌‌الله داشتند و ره صدساله را یک‌‌شبه پیمودند. محمود نیز از جملۀ این زاهدان شب و شیران روز بود. دلش به شوق رفتن به جبهه می‌‌تپید. قرار و آرام دل بی‌‌قرارش آنجا بود.

آخرین بار در آبان‌‌‌ماه سال شصت‌‌‌وچهار به جبهه رفت. مسئول واحد ۱۰۶ ادوات تیپ ۲۱ امام‌‌‌رضا(ع) بود که در عملیات والفجر ۸ منطقه اروند، روز بیست‌‌‌ویکم بهمن شصت‌‌‌وچهار، اصابت ترکش به پهلوی محمود، بال پروازش شد و محمل سعادتش؛ تا با روی باز و عاشقانه شهادت را در آغوش بگیرد و به آرزوی دیرینش، شهادت در راه حق، نائل آید. پیکر پاکش پس از تشییع در گلزار شهدای فردوس رضای دامغان، در کنار دیگر یاران افلاکی‌‌اش به خاک سپرده شد.

“راهش جاوید باد”

وصیت نامه شهید

   

بسم الله الرحمن الرحيم و ان الي ربك المنتهي ( سوره النجم  آيه 42 )

و بدان به تحقيق پايان و فرجام كار به سوي پروردگارت است .

ان الله يحب الذين يقاتلون في سبيله صفاً‌ كانهم بنيان مرصوص

همانا خداوند دوست مي‌‌دارد كساني را مي‌‌كشند و كشته مي‌‌شوند در راه خدا هم‌‌چون بنياني محكم و استوار. با سلام بر مناره نور و تك سوار جبهه‌‌هاي نور عليه ظلمت و قيام كننده بر عليه ظلم و جور و بر قرار كننده قسط و عدل در سراسر پهنه گيتي و يار و همدم شب زنده‌‌داران  و  سنگر نشينان اسلام پيشتاز و فرمانده سربازان قرآن و سلحشوران جبهه‌‌هاي نبرد حق عليه باطل و با سلام بر نماينده واقعي او حضرت امام خميني اين اميد مستضعفان، رهبر مسلمين جهان، و قوت قلب رزمندگان.

و درود بر اميد امام و امت و اسلام عزيز حضرت آيت الله العظمي منتظري و سلام بر رزمندگان پرتوان اسلام كه به قول امام عزيزمان با مناجات‌‌هاي خود فضاي جبهه‌‌ها را عطر آگين كرده‌‌اند. و سلام و درود بي كران به ارواح طيبه شهيدان پاكبازمان كه با نثار خونشان در راه دينشان از امتحان خدايشان سر بلند بيرون آمدند به خصوص شهيدان ده تن ( سردشت ) همان عزيزاني كه هنگام بازگشت از سر دشت مورد هجوم منافقين از خدا بي‌‌خبر شدند و سلام و درود به روح پاك برادر بسيار عزيز و يگانه دوست باوفايم ( علي محمودزاده ) تنها يار و همدمي كه هيچ‌‌گاه مرا تنها نگذاشت ولي او با ايمان قوي‌‌اش توشه فراوان بر گرفت و از من در پيوستن به پروردگارش سبقت گرفت، ولي علي جان تو را به جان  پدر  حضرت علي(ع) و به جان مادرت حضرت زهرا(س)  و به جان رهبرت حضرت مهدي موعود(عج) به عهد خويش وفا كن و مرا نزد خدا شفاعت كن و از او بخواه به همين زودي او در اين ايام با سعادت من را نيز سعادتمند كند و با بخشيدن گناهانم و با شهيد كردنم با تو و در كنار ائمه محشورم گرداند. علي جان دوريت برايم خيلي مشكل است از خدا بخواه هر چه سريع‌‌تر به تو و يارانت بپيوندم.

چند كلمه‌‌اي هم با برادران و خواهران عزيز دارم و آن اين‌‌كه از همه برادران و خواهران همشهريان و دوستان و نزديكان و همه كساني كه من را مي‌‌شناسند عاجزانه مي‌‌خواهم اگر از من بدي ديدند و به آن‌‌ها ستمي كردم  به خاطر وليعصر امام زمان(عج) ببخشند كه تا در محضر آن حضرت رو سياه نباشم (هر كس از من پول و چيزي طلب دارد به پدرم مراجعت كند و طلب نمايد.) اين نكته را در تشييع جنازه ام در حضور تمام برادران و خواهران  بخوانند تا همه برادران و خواهران از بدي و گناهانم به لطف و كرم خويش بگذرد هر كه طلبي دارد از پدرم طلب كند و البته من چند نفر از برادران  را كه از من طلبي داشتند و يادم بود در نامه‌‌اي كه به پدرم نوشته‌‌ام كه بعد از شهادتم طلب ايشان را بدهد.

برادران و خواهران عزيز خودتان مي‌‌دانيد اگر كسي را من يادم نيست حتماً‌ وظيفه شرعي خودش است حتماً‌ طلب خود را بگيرد.  برادران و خواهران عزيز امام را تنها نگذاريد و نسبت به سرنوشت اسلام عزيز و خودتان بي‌‌تفاوت نباشيد و بازاريان عزيز شما كه در به ثمر رسانيدن انقلابمان نقش مهمي را داشتيد خداي نكرده گرانفروشي و احتكار نكنيد كه تمام اين‌‌ها دهن كجي به رسول خدا(ص) و پشت كردن به اسلام  و قرآن عزيز است و خدا عذاب سختي را برايتان در نظر مي‌‌گيرد مواظب اعمال خويش باشيد كه خداي نكرده دچار قهر و غضب خداوند منان نگرديد.

صف‌‌هاي نماز جماعت و نماز جمعه‌‌ها را خالي نگذاريد و هميشه در صحنه باشيد كه اين تكليف شرعي است با امام باشيد و به جان امام عزيزمان دعا كنيد كه او همه ما را به صراط الله هدايت كرد و حقي بزرگ بر گردن ما دارد او امرش را به جان خريدار باشيد تا خداوند منان رستگارتان كند كه در غير اين صورت خشم و عذاب خداوند شما را فرا مي‌‌گيرد و دچار عذاب دردناك الهي مي‌‌گرديد.

از نماز شب غافل نگرديد كه به راستي عجب نمازي كه يكي از وصيت‌‌هاي برادر عزيزم و بهتر از جانم شهيد بسيار عزيزم برادرم علي محمودزاده كه در آخرين نامه اش برايم نوشته، دربارۀ نماز شب سفارش زيادي كرد و آيه قرآن را در اين مورد نيز متذكر شد.

بسم الله الرحمن الرحيم.

و من الليل فتهجد به نافله لك عسي آن بيعثك ربك مقاماً محموداً.

و لختي از شب را به عبادت و نماز شب بيدار باش كه اين براي تو زياده ايست باشد كه پروردگارت تو را به مقامي پسنديده و والا برانگيزد. (سوره اسري ـ آيه 71  ) و نيز شعري بي سابقه  و پر مغز و محتوا كه در اين مورد صادق است نوشته كه در زير برايتان ذكر مي‌‌كنم:

شب‌‌هاي دراز بي‌‌عبادت چه كنم                                    طبعم به گناه كرده عادت چه كنم

كو پند خداوند گنه مي‌‌بخشد                          گر او ببخشد ز خجالت چه كنم

و ديگر اين‌‌كه از كساني كه مخالف امام و ولايت فقيه و مخالف خط من مي باشند هر كس كه مي‌‌خواهد باشد در تشييع جنازه‌‌ام راضي نيستم شركت كند و شركت نكند و بر سر قبرم حاضر نشود تا وقتي كه قلبش را با ولايت فقيه امام عزيز و روحانيت عزيز پاك گرداند در غير اين صورت من با هيچ‌‌كس حتي نزديكترين كسانم هم اگر باشد هيچ رابطه اي نداشته و ندارم و رابطه و برادري با هر كس بر اساس دوستي با قرآن رسول خدا(ص) و امام عزيزمان و رابطه و دوستيمان به خاطر خدا باشد.

خدايا من را نيز مانند مولايم حسين(ع) سرم را قطعه قطعه كن و مي‌‌خواهم هنگام تسليم كردن جانم لبتشنه باشم چون رهبر امام حسين(ع) لب تشنه شهيد شد و دوست دارم مثل حضرت ابوالفضل (ع) دو چشم‌‌هايم قطع شود و چشمانم با تيرهاي دشمن خدا كور گردد و اگر جسدم را نزد پدرم و مادرم بردن شكر خدا را به جا آورند و من را كنار برادر عزيزم علي محمودزاده دفن كنند و اگر جا نبود جاي ديگر دفن كردند اشكالي ندارد ولي ان‌‌شاءالله جا هست و در صورت جا داشتن حتماً كنار او دفن كنند.

باز متذكر مي‌‌شوم امام را تنها نگذاريد و امرش را به جان خريدار باشيد كه در غير اين صورت حتماً هلاك مي‌‌شويد و در روز قيامت بايد جوابگوي خدا و رسولش و خون پاك امام حسين(ع) و شهدا باشيد و هيچ وقت از دعا به جان امام فراموشتان نشود.

برادران عزيز دانش‌‌آموز و برادران و هنرستاني با درس خواندن جبهه اصلي خودتان را خالي نگذاريد و مخالفان امام را از خود دور و نابود كنيد. جبهه ها را نيز فراموش نكنيد. برادران و خواهران از دعا برايم كوتاهي نكنيد.

والسلام

تاريخ پايان وصيت‌‌نامه 62/08/05 محمود عزيزي

 

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.