جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید محمدرضا صدقی

فرازی از وصیت نامه:
شهید محمدرضا صدقی

 

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :محمدرضا صدقی
نام پدر :غلامحسن
تاریخ تولد :۱۳۳۰/۰۱/۰۴
محل تولد :روستای بق دامغان
شغل :کارمند اداره کشاورزی
وضعیت تاهل :متاهل
مسئولیت :تک تیرانداز
سن :۲۹ سال
خانواده چند شهید :یک شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۵۹/۰۷/۱۹
محل شهادت :دارخوین
نام عملیات :پدافندی
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت ترکش

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا :بق 
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای روستای بق (قبرنما)

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

در چهارمین روز فروردین‌ماه سال ‌هزاروسیصدوسی، محمدرضا دومین فرزند خانواده در خانه غلامحسن به دنیا آمد.

محمدرضا در خانواده‌ای کشاورز، زحمت‌کش، با صفا و متدین پا به عرصۀ گیتی نهاد. دوران کودکی را با تمام شیطنت‌های شیرینش پشت‌‌‌سر گذاشت و تا کلاس ششم ابتدایی را در همان روستای بق درس خواند. پس از پایان تحصیلات ابتدایی پابه‌پای پدر و مادر در مزرعه و باغ مشغول کارهای کشاورزی شد.

بعد از آن به دنبال کسب ‌و کار به تهران رفت. او روزها کار می‌کرد و شب‌ها ادامۀ تحصیلاتش را پی می‌گرفت تا موفق به کسب گواهی دیپلم شد.

زمان رفتن به خدمت سربازی فرا رسید؛ ولی به دلیل مازادبودن جمعیت سرباز از انجام خدمت معاف شد. سال یک‌هزاروسیصدوپنجاه‌ودو به استخدام وزارت کشاورزی درآمد و در سال ‌هزاروسیصدوپنجاه‌وسه ازدواج کرد.  

زمان به پیروزی انقلاب اسلامی نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد و محمدرضا نیز از هیچ کوششی برای مبارزه با رژیم پهلوی فروگذار نمی‌کرد. از شرکت در راه‌پیمایی‌ها گرفته تا پخش اعلامیه‌های حضرت امام(ره)؛ تا این‌که نور پیروزی دل‌های مردم را روشن ساخت.بعد از پیروزی انقلاب هم مشتاقانه برای سازندگی کشور و خدمت به محرومان تلاش می‌کرد.

عطر نفس و شمیم بهاری محمدرضا بهترین هدیه و سوغات بود به هر جمعی که وارد می‌شد. محمدرضا مردی متدین، محکم و با صلابت، مرد ایمان و عمل بود.

با شروع جنگ تحمیلی او جزء اولین گروه‌های داوطلب اعزامی از وزارت کشاورزی بود که با یک اتوبوس عازم جبهۀ جنوب شدند تا امکانات موجود در مناطق جنگی را تا آنجا که ممکن است از دسترس دشمن دور کنند.

اتوبوس پس از پیمودن مسیری در جادۀ اهواز به‌سمت دارخوین در حرکت بود؛ اما درست پیش ‌از رسیدن آن‌ها، جاده به تصرف دشمن درآمده بود. محمدرضا با بقیۀ یاران به اسارت دشمن درمی‌آید و تنها یک نفر موفق به فرار از آن مهلکه می‌شود و شرح واقعه را برای دیگران تعریف می‌کند.

سال‌ها گذشت؛ اما یاران به سفر رفته هنوز برنگشته‌‌‌اند. دل‌هایی شکسته و خوکرده به درد و داغ و فراق و شکیبایی ولی هم‌چنان صبور، خط سیر نگاه تو را دنبال می‌کنند.

بعد از تمام‌شدن جنگ با وجود تمامی تلاش‌های مسؤولین هیچ ردی، اثری از محمدرضا و همکاران او در وزارت جهاد کشاورزی به‌‌‌دست نیامده ‌است.

در سال یک‌هزاروسیصدوهشتادوچهار بنیاد شهید محمدرضا و سایر همکارانش را شهید اعلان کرد. صورت قبری نمادین در روستای بق به یادبودش بنا نهاده‌اند.

محمدرضا جاویدالأثر است و نامش جاودان بر صحیفۀ روزگار.

“راهش جاوید باد”

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.