جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید محمود سلطانیه تویه

فرازی از وصیت نامه:
شهید محمود  سلطانیه تویه

 

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :محمود  سلطانیه تویه
نام پدر :علی اکبر
تاریخ تولد :۱۳۴۲/۰۱/۰۲
محل تولد :روستای تویه دامغان 
شغل :روحانی
وضعیت تاهل :مجرد
مسئولیت :تک تیرانداز
سن :۱۸ سال
خانواده چند شهید :یک شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۰/۰۶/۱۱
محل شهادت :سر پل ذهاب 
نام عملیات :پدافندی
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :بمباران هوائی - مفقود

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا :تویه
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای روستای تویه

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

در دومین روز از بهار سال چهل‌‌ودو آن زمانی که هنوز سربازان خمینی کبیر در گاهواره‌ها بودند، در روستای تویه دروار دامغان، چشم خانواده متدین و روحانی «سلطانی» به فرزندی روشن شد که در تاریخ این سرزمین جاودانه گردید. کسی که هم فرزند خلفی برای پدر روحانی خود و هم انسانی آگاه و فرهیخته برای جامعه‌اش شد؛ تا در سال‌هایی که جامعه اسلامی ما نیاز به چنین سلحشورانی دلیر داشت، نقش یک قهرمان شهید را ایفا کند.

پدر نام او را با تفأل به قرآن محمود نهاد. برادر بزرگ‌تر او احمد نام داشت.

پدر در تفسیر نام این دو می‌‌گوید: «فرزندان من از مادری منسوب به پیامبر بودند و من نام‌های پیامبر را برای پسرانم از روی قرآن پیدا کردم.»

دیری نپایید که سایه مادر از سر او رخت بربست و طفل شیرخواره مادر را از دست داد. با ازدواج مجدد پدر از حمایت مادرکوچک، برخوردار گردید. دوران ابتدایی تحصیل را در روستا گذارند و سپس برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه مشهد رفت.

نبوغ سرشار و روح لطیف او از همان بچگی زبان‌زد خاص و عام بود. بعد از ثبت‌‌نام در حوزه علمیه میرزاجعفر روزها درس حوزوی را می‌خواند و شب‌ها درس آموزش و پرورش و درس‌های مدرسه را.

در تعطیلات به روستا برمی‌گشت و پابه‌پای پدر کار می‌کرد. اگر در بیرون از منزل کاری نداشت، در خانه می‌ماند و هیچ جای دیگر نمی‌رفت. علاقه زیادی به مادر کوچک خود داشت. هم‌زمان دروس حوزوی را تا معالم و شرح لمعه و دروس مدرسه را تا دوم دبیرستان در مشهد خواند.

 در سال پنجاه‌‌وهفت بعد از پیروزی انقلاب مثل همه دل‌‌سوزان انقلاب در هر جایی از انجام هر کاری برای حفظ آرمان‌هایی که با خون هزاران شهید آبیاری شده بود کوتاهی نمی‌کرد. برایش فرقی نمی‌کرد کجا باشد. نگهبانی می‌داد. تبلیغ می‌کرد. برای کمک به روستاییان و کشاورزان با جهاد و بسیج همکاری می‌کرد. پس از شروع جنگ تحمیلی در تیرماه سال هزاروسیصدوشصت از مشهد مقدس به جبهه اعزام شد. آنجا پیش‌نماز بچه‌ها بود به‌‌عنوان روحانی. مدتی بعد در عملیات «شهید رجایی، شهید باهنر» در منطقه بازی‌دراز در حین عملیات به شهادت رسید و نامش در صحیفۀ روزگار جاودانه شد.

پیکر این شهید همچنان مفقود است. این شهید عزیز وصیت‌نامه ندارد؛ اما تمام نامه‌هایش به گونه‌ای وصیت‌نامه است. در آخرین نامه که به پدرش می‌نویسد، از او خداحافظی می‌کند و از قضا این نامه، آخرین نوشته اوست که پس از خداحافظی با پدر، ابدی می‌شود. روحش شاد!

“راهش جاوید باد”

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.