جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید محمدعلی رستمیان

فرازی از وصیت نامه:
شهید محمدعلی رستمیان

پس اي جوانان و پدران مبادا در غفلت و در بستر بميريد كه مولا علي عليه السلام در بستر مردن را ننگ مي‌‌دانست و شما اي ملت ايران ما كه همگي خود را پيرو امام حسين عليه السلام مي‌‌دانيم و اين فرموده امام را مي‌‌دانيم كه فرمود: «مرگ با عزت را مي پذيرم ولي زندگي ذلت بار را نمي پذيرم.»

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :محمدعلی رستمیان
نام پدر :محمد
تاریخ تولد :۱۳۴۵/۰۴/۱۵
محل تولد :روستای تویه دروار دامغان
شغل :محصل
وضعیت تاهل :مجرد
مسئولیت :مخابرات گروهان پیاده
سن :۱۹ سال
خانواده چند شهید :دو شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۴/۱۱/۲۱
محل شهادت :اروندکنار
نام عملیات :والفجر ۸
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت ترکش به سر

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا :دروار
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای روستای دروار

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

محمدعلی چشمانش را گشود. درحالی‌‌که مرادعلی و عباسعلی در دو طرف او نشسته بودند و لبخند زیبای برادر یک‌‌روزه‌‌شان را نگاه می‌‌کردند. نیمه تیرماه بود و تابستان. مردم باغستان تویه در پناه خنکای دل‌‌چسب و کوهستانی، عمر سپری می‌‌کردند.

پانزدهم تیرماه سال چهل‌‌وپنج، صدای اذان صبح از مسجد روستا به گوش می‌‌رسید؛ درحالی‌‌که ربابه‌‌خانم، مؤذن کوچک را به آغوش گرم خود سپرده بود. تمام کودکی محمدعلی در کنار دیگر علی‌‌نامان خانواده آقامحمد می‌‌گذشت. کار کشاورزیشان رونق داشت. رایحه خوش ایمانش در اهمیتی که به نماز و پاکیزگی می‌‌داد به مشام می‌‌رسید. در حد بضاعتش به مادر نیز کمک می‌‌کرد.

تحصیلات دوره ابتدایی و راهنمایی را در همان روستا و در کنار برادران خود گذراند. برای ادامه تحصیل به دامغان رفت و در دبیرستان دکتر شریعتی، رشته اقتصاد مشغول تحصیل شد.

پدرش راننده مینی‌‌بوس روستا هم بود. در شاگردی پدر سرآمد همه برادرانش بود. در تعمیر موتور و کارهای فنی هم.

در دوران نوجوانی او، پایه‌‌های پوسیده نظام شاهنشاهی در برابر خشم مردم ستم‌‌دیده ایران به لرزه افتاد. او هم در فعالیت‌‌های مذهبی و انقلابی مردم شرکت داشت.

موذن نوجوان مسجد روستا بود که پس از پیروزی انقلاب و شروع جنگ تحمیلی و شهادت بسیاری از دوستانش، تاب ماندن نداشت. هر وقت اذان می‌‌گفت دلش تا خدا پرواز می‌‌کرد. نماز شب مؤذن و اشک‌‌های شبانه‌‌اش دیگر جبران بغض‌‌های فروخورده‌‌اش را نمی‌‌کرد. شانزده سال داشت که راهی میدان نبرد شد.

آذرماه سال شصت‌‌ویک اولین مرحله حضورش بود. محرم را تجربه کرد. عین‌‌خوش و دشت‌‌عباس را پشت سر گذاشت. شب‌‌های قدر رمضان را نیز در صف خیبریون جای گرفت. در ایستگاه عاشقی و در صف منتظران شهادت لحظه‌‌ها را می‌‌شمرد و پاسدار شب‌‌های شهادت بود.

والفجر ۸ و اروندرود، پایان بی‌‌نشانی و گمنامی‌‌اش شد و آغاز سربه‌‌داری‌‌اش. در بیست‌ویک بهمن‌‌ماه سال شصت‌‌وچهار، پانصدوچهل روز دل‌‌آوری‌‌اش به پایان رسید.

آرپی‌‌جی‌‌زن گردان بود. سر بر سجده‌‌گاه مولایش علی(ع) گذاشت در مهمانی باغستان شهادت. امامزاده میرجبرئیل هفت روز بعد از شهادتش او را در آغوش گرفت تا به اعتبار میزبانی‌‌اش بیفزاید.

“راهش جاوید باد”

وصیت نامه شهید

بسم الله الرحمن الرحيم

يا ايها الذين آمنوا خذوا حذركم فايفروا ثبات او نفروا جميعا. (71سوره نساء)

اي اهل ايمان سلاح جنگ برگيريد و آن گاه دسته دسته همه به يك‌‌بار متفق براي جهاد بيرون رويد.

اين وصيت‌‌نامه‌‌ها انسان را مي‌‌لرزاند و بيدار مي‌‌كند.(امام خميني)

السلام عليك يا ابا عبدالله، السلام عليك يابن رسول الله و ابن اميرالمومنين، السلام عليك يا مولانا يا صاحب الزمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف)

اينان سرا پا عشق و ايمـان و صفا بودند             اينـان جلـوداران ره كـرب بـلا بـودنـد

اينـان در جبهــه شــور و عيـن بـودنـد              در حسرت بوسه برقبر حسين(ع) بودند

با سلام و درود فراوان بر حضرت مهدي (عج الله تعالي فرجه الشريف) و نائب برحقش امام امت و تمامي شهداي اسلام و ادامه دهندگان راه اينان، و با درود بر تمامي خانواده‌‌هاي شهيدان و تمامي رزمندگان اسلام كه با فداكاري خود مي‌‌روند تا كربلاي معلي را با اميد به خدا آزاد و دل مشتاقان را شاد كنند.

سپاس و شكر فراوان خداوندي را كه بر ما منت نهاد و توفيق رفتن به جبهه را به من داد گرچه لياقت رفتن به جبهه را و در كنار برادران رزمنده بودن را ندارم و باز هم جاي سپاس است، ولي عزيزان بدانيد كه من راهي را كه انتخاب كرده‌‌ام با آگاهي كامل بوده و براي ياري اسلام و پاسخ دادن به نداي هل من ناصر حسين زمانمان بوده است و در اين راه از خدا خواسته‌‌ام كه مرگ مرا شهادت قرار دهد. دوست ندارم در بستر بميرم و شهادت بهترين و بزرگ‌‌ترين آرزوي شخصي خودم است كه ان‌‌شاءالله خداوند هم اين خواسته مرا و دعايم را اجابت كند.

پس اي جوانان و پدران مبادا در غفلت و در بستر بميريد كه مولا علي عليه السلام در بستر مردن را ننگ مي‌‌دانست و شما اي ملت ايران ما كه همگي خود را پيرو امام حسين عليه السلام مي‌‌دانيم و اين فرموده امام را مي‌‌دانيم كه فرمود: «مرگ با عزت را مي پذيرم ولي زندگي ذلت بار را نمي پذيرم.»

و اي برادران به اين نكته بايد توجه داشت كه خداوند بر ما منت نهاد و پرچم اسلام را به رهبري امام امت به دست ملت ما داد تا در جهان سرافراز و سربلند باشيم. بايد قدر اين نعمت را بدانيم مبادا با ناسپاسي خود اين نعمت را از دست بدهيم و خدا قومي ديگر را مأمور سازد براي انجام دادن اين امر ، بايد امام را تنها نگذاريد و هميشه سخنان او را سرلوحه سخنان و كارهاي خودتان قرار دهيد و از همه مهم‌‌تر كه خود امام خواسته است «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم» بايد در راس همه كارها قرار گيرد و خلاصه اين كه آتش جنگ را گرم نگهداريد و به طور فعالانه در جبهه‌‌ها شركت كنيد.

و اي برادران هم‌رزم (كلاس درس) از درس خواندن كوتاهي نكنيد و در كنار درس تهذيب نفس هم يادتان نرود كه هر دوي آن‌‌ها را با هم و اولويت را تهذيب نفس قرار دهيد. و شما مادران و خواهران مبادا در حفظ حجاب خودداري كنيد كه به قول آن برادر اسير (ارزنده‌‌ترين زينت زن حفظ حجاب است) كه با حفظ حجاب خود روح شهدا را شاد نگهداريد.

و شما برادران انجمن اسلامي پيام رسان خون شهدا باشيد اول از خود شروع كنيد و بعد مردم را بسازيد و فقط در اين راه خدا را در نظر داشته باشيد و كار هم براي خدا دلسردي ندارد و از كليه عزيزان در آخر مي‌‌خواهم كه هركس بر من حقي دارد يا بگذرد و يا اين‌‌كه به پدرم مراجعه كند كه اگر قابل جبران است جبران كند و من از كليه عزيزاني كه بر آن‌‌ها حق دارم گذشته‌‌ام ان‌‌شاءالله كه مرا حلال كنيد چون آن دنيا جواب دادن سخت است. خداوند از گناهان اين حقير سرا پا تقصير درگذرد و ببخشد.

العبد العاصي

محمدعلي رستميان 1364/11/19

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.