جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید علی فتح آبادی

فرازی از وصیت نامه:
شهید علی  فتح آبادی

از امت شهیدپرور خواهشمندم که دست از یاری (امام) برندارند و کلام او را راهگشای راهشان نمایند و آن را مورد عمل قرار دهند  

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :علی  فتح آبادی
نام پدر :عبدالحسین
تاریخ تولد :۱۳۴۱/۰۲/۰۱ 
محل تولد :گرگان - سرخ کلا 
شغل :جهادگر
وضعیت تاهل :متاهل
مسئولیت :تک تیرانداز
سن :۲۰ سال
خانواده چند شهید :یک شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۱/۰۲/۱۰
محل شهادت :غرب کارون 
نام عملیات :بیت المقدس
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت ترکش به سر

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :گلستان
شهر :گرگان
روستا : 
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای گرگان

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

هفت‌‌ساله بود که شب‌های جمعه برای خواندن قرآن دعوتش می‌کردند. تشویق شوهرخاله‌‌اش که ملا بود در این پیشرفت تأثیر به‌‌‌سزایی داشت. تابستان‌ها هم به مکتب می‌رفت تا قرآن را بهتر یاد بگیرد.خوش‌ اخلاق بود و مهربان. مرتب و منظم. فعال و کوشا. اهل شوخی بود و مزاح و خنده. با گفتن لطیفه دل همه خصوصاً کوچک‌ترها را شاد می‌کرد. شنا را خیلی دوست داشت و به یادگیری آن اهمیت می‌داد.

مسجدی بود و جمعه‌ها در نماز جمعه شرکت می‌کرد. نمازش را اول ‌وقت می‌خواند و نسبت به بیت‌المال خیلی حساس و دقیق بود.

جثۀ کوچکی داشت؛ ولی زرنگ بود. او که هر شب به مسجد می‌رفت مورد علاقۀ ریش‌سفیدها و بزرگ‌ترها شده بود. گاهی پدر و مادر علی می‌دیدند به خانه نیامده و نگران می‌شدند؛ اما وقتی به جست‌‌وجوی او بلند می‌شدند می‌دیدند ریش‌سفیدی او را بغل کرده و به‌‌سمت خانه می‌آورد. با تلاوت قرآن به زبان کودکانه، خودش را در دل همه جا کرده بود.

دوران ابتدایی و راهنمایی را در زادگاهش، روستای سرخنکلاته از توابع شهرستان گرگان گذراند و با ورودش به دبیرستان به گرگان کوچ کردند.

متأهل بود و فرزند پنجم خانواده. در خانواده‌ای مذهبی و زحمت‌‌کش به دنیا آمد و عشق و ارادت پدر و مادر به خاندان عصمت و طهارت سبب شد تا نامش را علی بگذارند.

طلوع نگاهش اول اردیبهشت‌‌ماه سال هزاروسیصدوچهل‌‌ویک بود. در کشاورزی کمک پدر بود و در کارهای خانه یاور مادر. پیوسته سفرۀ دلش پیش مادر پهن بود و محرم ‌اسرارش این رفیق بی‌‌کلک.

با هرکسی ارتباط و دوستی برقرار نمی‌کرد. فقط با کسانی دوست می‌شد که طرز فکر خودش را داشتند. اگر از کسی لغزشی می‌دید او را راهنمایی می‌کرد و با ملایمت برخورد می‌کرد و اگر می‌دید نمی‌تواند او را قانع کند دیگر خیلی با او کاری نداشت و برخورد نمی‌کرد و می‌گفت: «اگر من نتوانم او را قانع کنم نگفتنش بهتر است.»

وقت خودش را صرف کمک به دیگران می‌کرد و می‌گفت: «ثواب در همین‌هاست!» در محل‌ کارش هم این‌گونه بود؛ از وقت خودش می‌گذشت تا کار دیگران متوقف نشود.

می‌گفت: «عبادت مربوط به من و خداست و کاری که در جامعه به ما واگذار شده وقتی لذت‌بخش می‌شود که رضایت مردم جلب شود.»

اول انقلاب نگهبانی آخر شب را که سخت‌تر بود قبول می‌کرد تا دیگران بروند و استراحت کنند و روز بعد با روحیۀ بهتر بیایند.

با دوستانش در تظاهرات شرکت می‌کرد؛ تا جایی که در تعقیب‌‌وگریزهای شبانه، هدف شناسایی نیروهای ساواک قرار گرفت؛ اما با دل‌‌سوزی یکی از همسایه‌ها که مأموریت دستگیری علی را داشت نجات پیدا کرد. پسر همسایه به علی گفت: «چند روزی آفتابی نشود تا آب‌ها از آسیاب بیفتد.»

همیشه نزدیکانش را به عفت و پاکدامنی، صداقت و انجام فرایض‌ دینی توصیه می‌کرد. در کارهایش با مادر مشورت می‌کرد. مادر باایمان او که نماز شبش ترک نمی‌شد نیز در تربیت او تلاش می‌کرد و با مهربانی راهنمای او در زندگی بود.

سرانجام پس از سال‌ها مجاهدت با نفس‌ و در میدان جهاد و نبرد در عملیات بیت‌المقدس به میعاد پروردگارش لبیک گفت. او که کم‌کم قدرت پرواز به دست آورده بود در دهم اردیبهشت سال هزاروسیصدوشصت‌ویک در همان ماهی که متولد شده بود آسمانی شد و رفت تا در زمرۀ بهشتیان باشد.

اصابت ترکش به سر در غرب‌ کارون پل ارتباطی او با جهان آخرت شد. پیکر پاکش بعد از یک ماه از زمان شهادت در گلزار شهدای گرگان، امامزاده عبدالله به خاک آرمید اما یادش همیشه بر لوح دل‌های دوستان ماندگار شد.

“راهش جاوید باد”

وصیت نامه شهید

بسمه تعالی

1 . اینجانب علی فتح‌‌آبادی شماره شناسنامه 2131 وصیت‌‌نامۀ خود را به شرح زیر به سمع شنوندگان شهید پرور می‌‌رسانم.

2 . اینجانب داوطلبانه عازم جبهۀ حق شدم تا با سربازان کفر بستیزیم و پرچم (الله اکبر) را بر جهان برافرازیم.

3 . من از امت شهیدپرور خواهشمندم که دست از یاری (امام) برندارند و کلام او را راهگشای راهشان نمایند و آن را مورد عمل قرار دهند و همیشه می‌‌گفت پیرو خط امام و ولایت فقیه باشید.

4. ملت شهیدپرور اینجانب خواهشمند است که فرزندان خود را طوری تربیت کنید که یاور مستضعفین و پیرو خط امام و دشمن مستکبرین باشند.

برادر شما علی فتح‌‌آبادی

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.