جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید رمضانعلی قدس الهی

فرازی از وصیت نامه:
شهید رمضانعلی قدس الهی 

بار خدایا؛ همانا شهادت می‌دهم به احدیتت و بر حق بودن انبیا تو و ائمه‌‌اطهار(ع) و اعلام می‌دارم که من فقط برای رضای خدا و نه برای شهرت و مقام به جبهه آمدم و برای دفاع از اسلام و اطاعت از رهبر اسلام و به عشق کربلای اباعبدالله عازم جبهه شدم و امیدوارم که خداوند زحمات ناقابل ما را قبول فرماید.

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :رمضانعلی قدس الهی 
نام پدر :علی اکبر
تاریخ تولد :۱۳۴۳/۱۱/۲۱
محل تولد :بندر ترکمن
شغل :کارمند آموزش و پرورش
وضعیت تاهل :مجرد
مسئولیت :آر پی جی زن
سن :۲۰ سال
خانواده چند شهید :یک شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۳/۱۲/۲۵
محل شهادت :شرق دجله
نام عملیات :بدر
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت ترکش به شانه

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا : 
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای امیریه

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

بیست‌‌ویکمین روز بهمن‌‌ماه سال یک‌‌هزاروسیصدوچهل‌‌وسه در شهرستان بندرترکمن مصادف با ماه مبارک رمضان، انتظار چندین ماهۀ آقاعلی‌‌اکبر و کبری‌‌خانم به سر آمد و نور چشمی‌‌شان از راه رسید.صفای آمدنش بهاری دل‌‌نشین در زمستانی سرد بود. نامش را رمضانعلی نهادند. رویش و پرورش رمضانعلی در دامن مادری پاکدامن و پدری متدین، صبور و زحمت‌‌کش و اهل صفا از او گل همیشه‌‌بهاری در لاله‌‌زار زندگی پدر و مادر ساخت.

از همان دوران کودکی انیس و مونس جلسات مذهبی و آموزش قرآن بود و شور و شوق و استعداد سرشارش مثال‌‌زدنی بود.بعد از چندین سال به‌‌همراه خانواده به روستای امیرآباد دامغان (امیریۀ فعلی) موطن اصلی خانواده برگشتند و در آنجا تحصیلاتش را ادامه داد.

دیپلمش را که گرفت در آزمون ورودی تربیت‌‌معلم امتحان داد و قبول شد و به معلم‌شدن روی آورد. بذر نور در دل‌‌ها می‌‌افشاند و باغبانی بود که هر روز صبح سبدی از صمیمیت را با خود به کلاس درس می‌‌برد و با سرانگشتان مهربانش، بر تاروپود فرداها پیوند می‌‌زد.

معلمی را شغل نمی‌‌دانست بلکه تحفه‌‌ای آسمانی که خدا به انسان داده می‌‌پنداشت. رمضانعلی طرح زمینه‌‌اش مهربانی بود و دلی به پاکی آسمان و افکاری بلند داشت. همواره خدا را می‌‌خواند. تسلیم امر معبود و راضی به رضای خداوند بود. هیچ‌‌گاه دلش را به زمانه نسپرد؛ چون خوب می‌‌دانست که نتیجۀ دل‌‌بستن به روزگار، چیزی جز ناامیدی نیست.

پس دلش را به خدا و به دریای بی‌‌کران امید و رضای او بست. نه به‌‌راحتی می‌‌رنجید و نه به‌‌آسانی می‌‌رنجاند.

آرامش سهم دل مهربانش بود و نگاهش فقط و فقط به خدا بود. با شروع جنگ، درس و بحث و دانشگاه را رها کرد و در بسیج، مدرسۀ عشق ثبت‌‌نام کرد تا در کلاس جنگ، گنج وجودی‌‌اش را دریابد. دل دریایی‌‌اش را به اقیانوس جنگ زد و دلیرانه عزم رزم علیه مهاجمان به آب و خاک پاک میهنش کرد.

او مرد کارزار و شیر بیشۀ شجاعت و شب‌‌زنده‌‌دار بود. خاک‌‌های تفتیده و داغ جنوب لحظه‌‌های ناب با او بودن را بارها و بارها تجربه کردند.ستاره‌‌های شب، الماس‌‌های اشکش را که به گرد ضریح چشمانش در دل تاریکی شب حلقه می‌‌زدند، خوب به یاد دارند.

بارها به جبهه رفت. سمتش در جبهه آرپی‌‌جی‌‌زن بود. با عشق و اعتقاد والای خویش و ایمان سرشار ششصدوده روز در جبهه‌‌ها جنگید تا سرانجام در بیست‌‌وپنجم اسفندماه سال ‌‌هزاروسیصدو‌‌شصت‌‌وسه در شرق دجله در عملیات بدر با اصابت ترکش دشمن به شانه‌‌اش، بال در بال ملائک پرواز کرد و ساده و رها تا خدا رفت. جان شیرین برکف‌‌نهاده‌‌اش را تقدیم جانان کرد.

نامش برای همیشه بر تارک درخشان تاریخ سرزمین پاکش درج شد. گلبن پیکر پاکش پس از تشییع در گلزار شهدای امیریۀ دامغان آرام گرفت.

“راهش جاوید باد”

وصیت نامه شهید

بسم رب الشهدا و الصدیقین

ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم به ان لهم الجنه یقاتلون فی سبل الله فیقتلون و

یقتلون وعدا علیه حقا فی التورایه و النجیل والقرآن و من او فی بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی

بایعتم به و ذالک هو الفوز العظیم (آیه 110 از سوره توبه)

خداوند از مؤمنان جان‌ها و اموالشان را خریداری می‌کند و در برابرش بهشت برای آن‌ها باشد آن‌ها در راه خدا پیکار می‌کنند می‌کشند، کشته می‌شوند این وعده حقی است که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده و چه‌‌کسی از خدا به عهد خود وفادارتر است؟

اکنون بشارت باد بر شما به داد و ستدی که با خدا کردید و این برای شما پیروزی بزرگی است اشهد ان لا اله الا الله محمد رسول الله علیا ولی الله.

با درود بیکران بر منجی عالم بشریت امام‌‌زمان(ع) و سلام بر نائب بر حق او امام امت خمینی کبیر. سپاس خدایی را که بر ما منت نهاد و ما را لیاقت بخشید که در راه قرآنش و در راه اسلامش جان در طبق اخلاص نهاده و به سوی او رجعت کنیم.

بار خدایا؛ همانا شهادت می‌دهم به احدیتت و بر حق بودن انبیا تو و ائمه‌‌اطهار(ع) و اعلام می‌دارم که من فقط برای رضای خدا و نه برای شهرت و مقام به جبهه آمدم و برای دفاع از اسلام و اطاعت از رهبر اسلام و به عشق کربلای اباعبدالله عازم جبهه شدم و امیدوارم که خداوند زحمات ناقابل ما را قبول فرماید.

بار خدایا، های و هوی بهشت را می‌بینم، چه غوغایی، حسین(ع) به پیشواز یارانش آمده چه صحنه‌‌ای، فرشتگان ندا دهند که هم‌‌رزمان ابراهیم(ع) همراهان موسی(ع) همدستان عیسی(ع) هم‌‌کیشان محمد(ص) هم‌‌سنگران علی(ع) هم‌‌فکران حسین(ع) و هم‌‌گامان خمینی از سنگر کربلا آمده‌اند، چه شکوهی!

و اما وصیتم بر شما امت حزب‌‌الله: ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی(ع) در محراب عبادت شهید شد و ای مادر من مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهه های نبرد بفرستید و حتی جسد او را هم تحویل نگیرید زیرا مادر وهب فرمود: «سری که در راه خدا دادم پس نمی‌گیرم.»

و ای پدرم: «نکند در رختخواب ذلت بمیری که شما باید به حبیب بن مظاهر آن یار پیر اباعبدالله اقتدا کنید که جان خویش را فدای راه حسین کرد.» عزیزانم، سلام مرا به رهبرم برسانید و به او بگویید که ما تا آخرین قطره خونمان را در دفاع از جمهوری اسلامی فدا می‌کنیم و با پیمانی که با او بسته‌ایم استواری خواهیم نمود. و اما شما ای رزم‌‌آوران صحنه پیکار وصیتم بر شما اینست که تا زمانی که پرچمی از کفر بر جهان برافراشته است از پای ننشینید و پرچم اسلام را بر بلندترین قلل جهان برافرازید که خدا یار و نگهدار شماست.

وصیتم بر خانواده عزیزم: پدر بزرگوارم: امیدوارم که شهادت من انگیزه‌‌ای شود که شما در ایمانتان محکم‌تر شوید و امیدوارم با استواریتان، مشتی محکم بر دهان یاوه‌‌گویان و کوردلان بزنید. و اما تو ای مادر عزیز و گران‌‌قدرم: شما برای من زحمات بسیار کشیده‌اید و امیدوارم که به بزرگیتان مرا ببخشید خدای را شکر کنید که امانتی که به شما داده‌‌بود به بهترین وجه ممکن به او پس دادید و خدای را شکر کنید که خداوند شاکرین را دوست دارد.

وصیتم به برادرانم: این‌‌که راه مرا که راه حسین(ع) ادامه دهند و نگذارند که سلاح گرم من بر زمین بماند. خواهرانم: زینب‌‌وار و هم‌‌چون کوهی استوار درس شجاعت و شکیبایی به همه بدهید و از خانواده عزیز و تمامی بستگان و آشنایانم استدعا دارم که مرا حلال کنید مرا ناکام نخوانید که در نهایت کام می‌روم و در تشییع جنازه‌ام افراد کور دل و منافق و مخالف روحانیت شرکت نکنند باشد که به خود آیند و استغفار کنند.

عزیزانم: مبادا در میان منافقین و منحرفین گریه‌‌و‌‌زاری کنید که آن‌ها از گریه شما خوشحال می‌شوند همواره ثناگوی جان امام باشید که خداوند آن بزرگوار را برای ما حفظ کند ان‌‌شالله. بار خدایا: عاجزانه از تو التماس دارم که امام را طول عمر و مجروحین را شفا و اسرا را استخلاص و رزمندگان را پیروزی نهایی عنایت فرمایی از رزمندگان پر توان اسلامی می‌خواهم که وقتی ان‌‌شاءالله به یاری خدا راه کربلا را باز کردند هنگام زیارت به یاد این حقیر باشید و مرا هم دعا کنید که به عشق آن بزرگوار بود که من به جبهه شتافتم.

مقداری پول در صندوق قرض الحسنه دارم آن را به صندوق جمع‌‌آوری کمک‌های نقدی برای جبهه‌‌های جنگ بدهید و از کمک به جبهه‌ها یادتان نرود و در پایان از شما امت حزب‌‌الله التماس دارم که امام را خیلی دعا کنید که او قلب تپنده امت اسلام است خداوند بر عمر او بیفزاید و او را سلامت بدارد. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار

زندانیان اسلام آزادشان بگردان رزمندگان اسلام پیروزشان بگردان

دیدار روی مهدی نصیب ما بگردان پیام خون شهدا جنگ جنگ تا پیروزی

رمضانعلی قدس‌‌الهی 1362/02/03

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.