“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
شهید محمدرضا گیلان، فرزند علی، در تاریخ ۱۳۴۴/۱۲/۰۷ در شهرستان دامغان دیده به جهان گشود.شهید دوران کودکی و نوجوانی را در همانجا گذراند وتحصیلات خود را تا سال سوم راهنمایی ادامه داد.پدر او آشپز بود و انسانی شریف و زحمتکش که در یک چلوکبابی کار می کرد.
محمدرضا نوجوانی پرتلاش و انقلابی بود و علاقه داشت در عرصه های مختلف برای آرمانهای انقلابی خود کوشا باشد،به همین دلیل وقتی ارتش مزدور عراق به بعضی از شهرهای کشورمان حمله کرد وبسیاری از هموطنان عزیزمان را به خاک و خون کشیداو نیز آرام ننشست و به همراه بسیاری از جوانان ایران زمین به صحنه های جهاد و مجاهدت در راه حق و حقیقت پا گذاشت تا به این کشور متجاوز و تمام کشورهای بیکانه بفهماند که کشور ما محل دست درازی و توطئه آنها نیست.
در این زمان او درس و مدرسه را رها کرد و چندین بار به جبهه رفت و دلاورانه و جان بر کف در راه اسلام و قرآن مبارزه کرد.او سه بار از طریق جهاد سازندگی به جبهه اعزام شد و به دعوت رهبر فرزانه ی خویش لبیک گفت.او به همراه دیگر رزمندگان سپاه اسلام ، بافداکاری می جنگیدند تا خون هموطنان و شهدای اسلام پایمال نشود.آنها می جنگیدند تا خاک وطن را که قسمتهایی از آن توسط ارتش عراق غصب شده بود،از چنگال این اهریمنان آزاد کنند. و حقیقتاً اگر این ایثارگری ها و فداکاری ها نبود معلوم نبود چه آینده ای در انتظار ملت ما و ایران همیشه آزاد ما بود.
در طول هشت سال دفاع مقدس آنها نشان دادند که آینده ای سبز را برای وطن خود رقم خواهند زد. محمد رضا وقتی برای بار چهارم از طریق بسیج به جبهه اعزام شد ،دیگر به آغوش گرم خانواده برنگشت. او در تاریخ ۱۳۶۲/۰۲/۰۱ در اولین روزهای بهار،در منطقه ی بانه، به درجه ی والای شهادت نایل گردید.پیکر پاک او به زادگاهش منتقل شد و پس از تشییع در گلزار شهدای دامغان به خاک سپرده شد.
“راهش جاوید باد”