جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید محمدرضا کشاورزیان

فرازی از وصیت نامه:
شهید محمدرضا کشاورزیان

شكر و سپاس بيكران بر خداوند جهانيان كه به ما توفيق انجام وظيفه و شركت در جهاد حق عليه باطل را داد. سپاس بر آن خدايي است كه كون و مكان در يد قدرت اوست خلقت ما به دست او بوده و ما اجزا بسيار ناچيزي از اين عالميم همه چيزمان از اوست او بود كه بر ما منت نهاده و ما را از اشرف مخلوقات و خليفه خود و انسان قرار داد حال كه ما هيچيم و پوچ و كلاً از او هستيم در نتيجه بازگشتمان نيز به سوي او خواهد بود و بر ما واجب است كه بر فرمانش گردن نهيم نه تنها واجب كه اگر موفق شويم بر ما منت است كه دستوراتش را هم انجام دهيم.

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :محمدرضا کشاورزیان
نام پدر :ذبیح الله
تاریخ تولد :۱۳۴۱/۰۲/۰۵ 
محل تولد :مشهد
شغل :روحانی
وضعیت تاهل :مجرد
مسئولیت :فرمانده خط آتش - و مسؤل تدارکات گردان علم الهدی - و مسؤل تیپ عاشورا در سوسنگرد
سن :۱۹ سال
خانواده چند شهید :یک شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۰/۱۱/۲۰
محل شهادت :تنگه چزابه
نام عملیات :پدافندی
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت ترکش

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا : 
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای دامغان

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

محمدرضا پنجم اردیبهشت سال هزاروسیصدوچهل‌‌ویک در یکی از نواحی مشهد، در خانواده مذهبی آقا ذبیح‌‌الله و زهراخانم به دنیا آمد. استعداد فوق‌‌العاده‌‌ای داشت. به همین دلیل از سن پنج‌‌سالگی وارد مدرسه شد.
پس از مهاجرت خانواده‌‌اش به دامغان در مدرسه راهنمایی اروندرود (شهید امینیان) درس خود را ادامه داد. دوره متوسطه را در دبیرستان فردوسی در رشته فرهنگ و ادب با موفقیت گذراند.

با شروع فعالیت‌‌های انقلابی مردم حقیقت‌‌طلب ایران و شهرستان دامغان، ایشان نیز به دریای خروشان حقیقت‌‌جویی مردم پیوست. در پخش اعلامیه علیه رژیم باطل و همچنین پخش کتب دینی و کتاب‌‌های دکتر شریعتی، شهید مطهری و رساله امام(ره) نقش موثری داشت. در یازدهم محرم سال پنجاه‌‌وهفت که صدای فریاد مردم به اوج رسیده بود در تظاهرات ضدرژیم، مورد ضرب و شتم پلیس قرار گرفت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت‌‌های تبلیغی در جهت نشر دین اسلام و اهداف انقلاب اسلامی منسجم‌‌تر شده و او به‌‌همراه تعدادی از دوستان خود از جمله شهیدان بزرگوار، ترابی، فرحزاد و الماسی، گروه مقاومت «عمار یاسر» را تشکیل داده و به عضویت بسیج درآمدند. محمدرضا به دلیل تحصیل در علوم دینی و نشر فرهنگ اسلامی و افزایش معرفت و آگاهی خود و علاقه بی‌‌نهایتش به روحانیت و ائمه معصومین(ع) به قم هجرت کرد و طلبه حوزه علمیه قم شد.
با وجود تنگناهای مالی، با علاقه و عشق به تحصیل علوم دینی پرداخت. در شهریورماه سال هزاروسیصدوپنجاه‌‌ونه، با آغاز جنگ تحمیلی به‌‌همراه تعداد زیادی از طلاب دیگر که همه آن‌‌ها عضو بسیج طلاب مقیم قم بودند در جبهه‌‌های نبرد حضور یافت.
در حماسه بزرگ سوسنگرد شرکت داشت. بعد از این عملیات غرورآفرین در نامه‌‌ای حرف دلش را صادقانه به تمام دارایی‌‌اش در زمین که همان پدر و مادرش بودند این‌‌طور نوشت: «پدر و مادرم‌‌! تنها در اینجا و در همین مکان مقدس یعنی جبهه جنگ و شهر سوسنگرد است که من به‌‌راستی احساس آرامش و راحتی می‌‌کنم و به‌‌راستی در اینجاست که من مظلومیت حسین(ع) و یارانش را می‌‌فهمم و لذت یاری حسین زمانمان را می‌‌برم و مظلومیت روحانیت تشیع و لذت شیعه‌‌بودن را لمس می‌‌کنم. لذت وصف‌‌ناپذیری از به‌‌جاآوردن امر رهبرم و امامم می‌‌برم. این جبهه است که در آن افراد با معیارهای تقوی، شجاعت، فداکاری و ایثار و شهادت، سنجیده می‌‌شوند و هر کسی که سزاوار باشد به درجه رفیع شهادت نائل خواهد آمد.»
در سال هزاروسیصدوشصت به دامغان برگشت و به‌‌همراه آقای ابوالفضل حسن‌‌بیکی به جمع‌‌آوری نیرو مبادرت کرد و سپس به جبهه مراجعت نمودند. او مسؤول تدارکات گردان علم‌‌الهدی شده بود. ازخودگذشتگی و دلاوری ایشان در میدان جنگ سبب شد، مسئولیت تیپ عاشورا در سوسنگرد را به او بسپارند و همچنان با برادران جهاد همکاری مستمر داشت. ده روز از بارش آتش و گلوله در آسمان چزابه می‌‌گذشت؛ اما این بارش سنگین، کوچک‌‌ترین آسیبی به روحیه بلند محمدرضا و هم‌‌رزمانش نرسانده بود. منطقه چزابه میدان ظهور و حضور صادقانه محمدرضا شد.
او پس از پانصدوده روز هم‌‌نشینی با هم‌‌رزمانش و عمل‌‌کردن به آنچه که مبلغ آن بود، در بیستم بهمن‌‌ماه سال هزاروسیصدوشصت بهترین مبلغ دین محمدی و جهاد در راه خدا شد و تابلوی شهادتش با نور هدایت انبیا تا ابد به درخشش درآمد. پیکر پاکش در گلزار شهدای دامغان به خاک سپرده شد.

“راهش جاوید باد”

وصیت نامه شهید

والصلوه والسلام علي جميع الانبيا و علي خير خلقه محمد(ص) رسول‌‌الله و اثني عشر ائمه معصومين و الشهدا و الصالحين )

سلام و درود بر تمامي پيغمبران و بر بهترين آفريده‌‌اش محمد(ص) رسول خدا و بر دوازده امام پاك و معصوم و بر شهيدان و صالحان. شكر و سپاس بيكران بر خداوند جهانيان كه به ما توفيق انجام وظيفه و شركت در جهاد حق عليه باطل را داد. سپاس بر آن خدايي است كه كون و مكان در يد قدرت اوست خلقت ما به دست او بوده و ما اجزا بسيار ناچيزي از اين عالميم همه چيزمان از اوست او بود كه بر ما منت نهاده و ما را از اشرف مخلوقات و خليفه خود و انسان قرار داد حال كه ما هيچيم و پوچ  و كلاً از او هستيم در نتيجه بازگشتمان نيز به سوي او خواهد بود و بر ما واجب است كه بر فرمانش گردن نهيم نه تنها واجب كه اگر موفق شويم بر ما منت است كه دستوراتش را هم انجام دهيم.

خداوند سبحان پيغمبران و امامان معصوم را براي هدايت بشر قرار داد. ملت مسلمان ما بر اين هدايت اراده كرد و طنين اراده و توفيق را كه در دو سه سال اخير اوج گرفت و مستحكم شد شياطين بر اين اراده عناد ورزيدند و كينه كردند و در صدد سست كردن و محو آن بر آمدند و هر روز به نحوي با آنان به مقابله پرداختند تا آن‌‌كه بر خلاف حكم قرآن تجاوز نظامي را به وسيله شيطانكي پديد آوردند تا بدين وسيله سد راه اين هدايت به جهان بشريت و ملت مسلمان ما شود و در نتيجه بر ما واجب شد كه اين تجاوز را دفع كنيم آن هم طبق حكم قرآن (كتاب هدايت) و به ياري الله راهنمايي رهبر و اماممان انقلاب اسلامي ما بر رهبري فرزند رسول(ص) خدا و رهرو راه علي(ع) يعني امام خميني موهبتي عظيم بود كه خداوند به همه ما ارزاني داشت و هدفش پيشبرد هدايت رسولان خدا  و دين اسلام كه (دين نزد خدا همان اسلام است) سفارش مي‌‌كنم كه اين انقلاب و جمهوري اسلامي را ارج نهيد و هر چه در توان داريد در راه اعتلاي آن نثار كنيد قدر رهبر را بدانيد و با عمل به گفتارش كه نشات گرفته از نداهاي آسماني است از ايشان سپاسگزاري كنيد.

خواهرانم: مي‌‌خواهم كه هم‌‌چون زينب باشيد و او را بشناسيد و مقلدش باشيد و تحمل و صبرش را در مصيبت به آن بزرگي كربلا كه جلوي چشمش اتفاق افتاد سرمشق  خود قرار دهيد با حفظ حجاب و نجابت و عفت خود او را خشنود نماييد.

از همه مردم مي‌‌خواهم كه به ريسمان متين خدايي چنگ زنيد و از تفرقه بپرهيزيد و گرنه مديون خون شهداييد و آن برسر شما خواهد آمد كه يزيديان بر شما حاكم باشند. از پدرم مي‌‌خواهم كه حدود نه ماه برايم نماز بخواند و سه ماه و نيم روزه هم نيز بدهكارم كه دو ماه آن كفاره يك روز روزه‌‌ام مي‌‌باشد و بقيه را بدهكارم. كتاب‌‌ها و وسائل شخصي‌‌ام هر طور كه صلاح ديديد به مصرف برسانيد و تقاضا مي‌‌كنم كه در مجلس ختم من حتماً قرآن تفسير شود.

والسلام رضا كشاورزيان - سوسنگرد 1360/04/01

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.