بسمه تعالی
از جان و مال خود دریغ نکنید و به سوی جبههها مردانه هجوم آورید.
سلام بر شهیدان و درود بر امام امت سلام بر خانوادههای شهدا و مفقودین و اسرا خدمت پدر و مادر زحمتکش و رنجیده و خدمت مادرم رنج کشیدهای دردمندی آرزو داری که فرزندانت سرانجام خوبی داشتهباشند تو از خدا خواستی که آخر و عاقبت ما ختم به خیر باشد خدا هم قبول کرد به خدا قسم اگر شهید شدم باید خدا را شکر کنید که دعاهای شما به اجابت رسیدهاست مادرم علیاکبر حسین(ع) را کشتند اصغر شش ماهه را تیر به گلویش زدند سر امامان را بر سر نیزه کردند زینب را به اسارت بردند رقیه را در گوشه خرابه تازیانه زدند ریسمان به گردن علی (ع) انداختند پهلوی فاطمه (س) را شکستند محسن را شهید کردند و خیلی از خونهای بزرگان ما ریختهشد در برابر این عظمت و این همه خون ناقابل از بدن گناهکار من ریختهشود چه می شود خون من هیچ ارزشی در برابر زندگی این همه درد ندارد پس صبور باش مادر قول میدهم به اذن خداوند با فاطمهزهرا (س) محشور خواهید شد انشاءالله استقامت کنید و از هیچچیز شکوه و شکایتی نکنید.
پدر و مادر و برادران و خواهران عزیزم خیلی دوست داشتم بین شما باشم اما اگر رفتم ناراحت نباشید او مرا میطلبد باید اطاعت کرد باید رفت برای دیدار شما باز فرصت خواهدبود همه شما به پیش ما میآیید چندی دیگر پدر و مادر و همه شما شفاعتشده هستید از طرف خدا مادر خوبی برایم بودی.
مرا ببخش، ای خدای عارفان و ای خدای عاشقان و توفیق انجام وظایفی که به عهده گذاردی عنایت فرما خدایا به اشک یتیمان و خرابه های شام و آوارگی دو فرزند معصوم مسلم و محبتهای کربلا و به گلوی بریده شده فرزند پیغمبر (ص) خدایا به پاهای پرآبله کودکان مظلوم ابا عبدالله تو را قسم میدهم هر زمان که این جسم و روح گناهکار است که دیر یا زود خواهم آمد هیچ باور نمیکنم که راضی شوی در بستر مرگ عاجزانه جان بدهم.
ای خدای من چه غوغایی به پا خواهد شد این بار کدامین خاک را خون آلود خواهیم کرد و بر کدامین زمین سجده خونین باید نمود بوی حسین از کربلا می آید نوید پیروزی و فتح نهایی از نبرد بی امان ما حاصل خواهد شد فردا به دشتهای پر خون جنوب پیکرها بیسر به زمین خواهند گذاشت خدایا نخلها سخن می گویند نسیم صحرا به موهایشان شانه میزند همه چیز حرف میزند زمین و زمان شاهدند که ما مظلومانه میرویم اما تن به ذلت نمیدهیم ما گمنام میرویم اما روزی فریاد سکوت ما را خواهند شنید.
ای خدا به زودی شهادت نصیب من خواهد شد و برای همیشه از خاک جدا خواهم شد ای مردم شما وارث دستاوردهای انقلابید شما انقلاب کردید خون دادید و اکنون نیز از جان و مال خود دریغ نکنید و به سوی جبههها مردانه هجوم آورید و با کاروان کربلاییان همسفر شوید و به سوی حرم اباعبدالله (ع) حرکت کنید نصرت حق با شما باد با ایثار و گذشت و انفاق از مال و جان.
خداوند از شما راضی میشود از خط امام و روحانیت هرگز جدا نشوید رستگاری شما اطاعت از امام و از روحانیت مبارز و انقلاب و مکتبی است جز خط امام باطل است فریب این سازمانهای به اصطلاح انقلابی را نخورید مارهایی که پرورش یافته دست کثیف آمریکا هستند سرانجام به ذلت و خواری تن می دهید و اسلام را وسیلهای برای رسیدن به هدف خود میکنند هوشیار باشید در صحنه حضور دائم داشته باشید. در مجالس سیاسی مذهبی عبادی حضور داشتهباشید.
ای مردم برادران سپاهی ای دلیران لباس خونرنگ شما گواه اینست که باید حرکت کنید هیچگاه خود را به این دنیای فانی و چیزهای آنچنانی دلخوش نکنید شما بیایید اینجا عاشقان شما را فریاد میکنند بسیجیها شما را میطلبند و نیاز به شما دارند شما باید نمونه و الگو باشید لباس مقدس به تن کردهاید مبارک شما باشد فقط با خون از تن بدر آیید سعی کنید با همان لباس خونی به لقای حق بروید بسیجیان دلیر هر سلاحی که بر زمین میافتد شما را طلب می کند روحیه دادی و از مسلخ بیرونم کردی از روی جنازه برادرانم عبور دادی از میان تانکها براحتی عبورم دادی را مرا بر من نشان دادی با پای خسته براحتی کیلومترها مرا آوردی تا با حال اول رسیدم و مرا به آنجا کشیدی که بگویی ای محمد تو هنوز در سفر باید بمانی آنجا بود که دریافتم هنوز پیمانه عشق خالیست ای پناه من چون شمع میسوزم و ذوب میشوم و دوست میداشتم صدای سوختن این شمع را نیز کسی نمی شنید و آرام و آرام و خیلی آرامتر از آنچه که خود میخواهم در کنار دیگر سوختگان خیلی مظلومانه آب میشدم و جان میدادم تا در برابر گمنامان تاریخ شیعه روسفید باشم.
ای بسیجیان که بدنتان جای زخم صدامیان و عاملان استکبار جهانی را نشان دارد امشب که برایتان این چند خط را مینگارم شب تاسوعای ماست فردا شب، شب عاشورا و صبح روز عاشورا غوغا خواهد شد بسیجیان کربلا تکرار میگردد چه خونین کفنانی که مظلومانه به زیر تانکهای دشمن جان خواهند داد خدایا بر من عیان است که از عالم خاک جدا خواهم شد خدایا زمانی مرا که پیمانه وجود از عشق تو لبریز بود همهجا یاد تو بودم در پشت خاکریزها دیگر تو را دیدم چیزی نماندهبود که به یقین برسم که پیمانه بیشک پر شدهاست آنجا فقط تو بودی همهچیز فقط تو بودی دیگر من وجود نداشتم هر ثانیه در انتظار بودم که جوابم دهی هر چه تلاش کردم بیهوده بود و به جایی نرسید وقتی سربهای آتشین در بدنم فرو می رفت هیچ احساس سختی و درد نمی کردم بدان امید بودم که توانم را خواهی گرفت اما نشد مرا نیرو دادی که بیایید بیایید مرا بردارید هر بدنی که به خون میغلتد فریادش بلند است که راه مرا ادامه دهید پرده جهالت و گمراهی را کنار بزنید خود من بینها را با اخلاص و حساب کشیدن از نفس خود کنار بگذارید بیایید دیگر برای خدا کار کنید کسی دیگر را در نظر نداشته باشید با هم مهربان باشید اتحاد و همبستگی داشته باشید اطاعتپذیر باشید فریادتان بر سر دشمنانتان باشد نه بر سر مسئولتان.
در مجالس سیاسی و عبادی حتماً شرکت کنید در سخنرانیها و مجالس عزاداری با قلبی پاک به دور از نفاق و دورویی شرکت کنید و از خدا طلب کنید هر آنچه که به صلاح شماست عنایت بفرماید بیایید پاسداری همه ارزشهای انسانی باشید فقط حافظ مشتی خاک نباشید به تحصیلات خود در رشتههای مورد نظر نیاز مملکت ادامه دهید دانشگاهها را باید حزبالله در اختیار بگیرد همیشه به یاد مرگ و آخرت باشید مرگ را زیاد بهخاطر بیاورید تا از گناه در امان باشید حرفهایم زیاد و وقت کم است کربلا عاشقان را میخواند گفتههایم نیمهتمام میماند به آن امید که با ادامه راهمان بقیه گفتهها را عمل کنیم برادرم به همه دوستان سلام برسان و از یک یک آنان حلالیت بگیر.
والسلام
شعبان قاضی پور 1365/06/28