جستجو در دایره المعارف شهدا

نوشته هایی با برچسب اصابت گلوله

خاطره ای از شهید امرالله (امیر) بختیان 13 ژوئن 16

خاطره ای از شهید امرالله (امیر) بختیان

 «شهید امرالله (امیر) بختیان»

نام پدر: حسین
مسئولیت: تک تیرانداز
تاریخ تولد: ۱۳۳۸/۱۰/۲۰
تاریخ شهادت: ۱۳۶۰/۰۵/۰۵

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ادامه مطلب

ادامه مطلب
خاطره ای از شهید محمدحسن اقبالیه 21 مارس 16

خاطره ای از شهید محمدحسن اقبالیه

«شهید محمدحسن اقبالیه»

نام پدر: ولی الله
مسئولیت :فرمانده گروهان پیاده
تاریخ تولد: ۱۳۴۲/۱۱/۰۲
تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۱۱/۲۳
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید سعید علیزاده 23 فوریه 16

شهید سعید علیزاده

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

کارمند بانک بود و مؤمن و مقید. در تظاهرات و مبارزات سیاسی انقلاب شرکت فعال داشت. آن زمان ساکن شاهرود بودند ولی هر روز به دامغان می‌‌آمد و در تظاهرات علیه رژیم شاهنشاهی شرکت می‌‌کرد و برنامه‌‌اش را دقیق تنظیم می‌‌کرد تا لحظه‌‌ای از کارش غافل نماند. خدابیامرز حاج‌‌علی‌‌اصغر می‌‌گفت: «دزدی فقط از دیوار دیگران بالارفتن نیست. هر کارمندی، کارگری که از کارش کم بگذارد به‌‌نوعی دزد است.»سعید مجرد بود و فرزند آخر خانواده و در خانه چنین پدری رشد کرده بود. دارای دو برادر بود و یک خواهر.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید حسین مقیمی 29 ژوئن 15

شهید حسین مقیمی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

حسین گلی از باغ بهشت بود که خداوند، روز نهم فروردین سال هزاروسیصدوسی‌وچهار، بعد از پانزده سال صبوری و چشم‌انتظاری به دامن پاک طوبی‌خانم بخشید. امرالله، پدرش، شاد از تولد اولین فرزند، به عشق امام شهیدان کودکش را حسین نام نهاد.خانوادۀ کوچک مقیمی اگرچه ساکن تهران بودند ولی سبزی و خرمی روستا از همۀ عادات و رفتارشان پیدا بود.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید غلامرضا قاسمی 12 ژوئن 15

شهید غلامرضا قاسمی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

غلامرضا فرزند علی‌‌محمد، در سال هزاروسیصدوچهل‌‌وچهار در روستای مهماندویه از توابع شهرستان دامغان به دنیا آمد. در خانواده‌‌ای زحمت‌‌کش و مذهبی. پدرش کارگر ذوب‌‌آهن بود و با عرق جبین معیشت خانواده را تأمین می‌‌کرد. شهید در کارهای کشاورزی کمک پدر بود و در کارهای خانه یاور مادر.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمود مکرمی 5 اکتبر 14

شهید محمود مکرمی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

اولین روز آبان‌‌ماه سال چهل‌‌وسه، لحظه را می‌‌شمرد برای قدوم مبارک این نوزاد. فرزند ششم خانواده آقامحمدحسین و خدیجه‌‌خانم پا بر سرزمین ستاره‌‌های بی‌‌نشان و خاکی گذاشت. در مرز ورودش به دنیا بود که به خواهرش نیز اذن ورود به روی زمین به‌‌عنوان قل دوم محمود داده بودند و این‌‌چنین محمود و مرضیه، خواهر و برادری که در یک روز با دو تقدیر پا به خانۀ محمدحسین گذاشتند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمود کشاورزیان 2 اکتبر 14

شهید محمود کشاورزیان

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

محمود فرزند قربان در سال هزاروسیصدوچهل‌‌وسه در وامرزان دامغان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی‌اش را در همین روستا به پایان رساند. خانم کرامتی، معلم ابتدایی‌اش همیشه به او آفرین می‌گفت؛ به‌‌خاطر کنجکاوی و باهوشی‌اش. ادامه تحصیلاتش را در رشته برق در هنرستان دامغان گذراند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید عباسعلی کثیریان 1 اکتبر 14

شهید عباسعلی کثیریان

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

عباسعلی فرزند حسن، سال هزاروسیصدوچهل‌ودو در روستای کلاته‌‌رودبار دامغان به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا پنجم ابتدایی خواند و ترک تحصیل کرد و برای امرار معاش خانواده به یاری پدر شتافت. نوزده‌‌ساله بود که مادر خود را از دست داد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید مهدی مزعنی 1 اکتبر 14

شهید مهدی مزعنی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

شهید مهدی مزعنی‌  فرزند حبیب‌الله در  ۱۳۳۲/۰۱/۰۱ در دامغان متولد شد. تحصیلاتش را تا دیپلم خواند پس از پایان تحصیلات در ذوب­ آهن به عنوان تکنسین مشغول کار شد. در محرم سال ۱۳۵۶ ازدواج کرد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمدمهدی مرشدی 1 اکتبر 14

شهید محمدمهدی مرشدی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

به گواهی شناسنامه‌اش متولد اول بهمن هزاروسیصدوچهل‌ودو بود و اهل کویر دامغان؛ اما نه به جثه‌اش می‌آمد بیست‌ سال داشته‌باشد و نه سبزی و صفایش نسبتی با کویر داشت. بی‌بی‌خانم هم جای همۀ لالایی‌های کودکانه، عشق و ایمان را در گوش فرزندش زمزمه کرده بود و آقا عباسعلی نان حلال را همه‌ شب با طعم مردانگی و غیرت بر سر سفره گذاشته بود.محمدمهدی یلی بود نه‌تنها به جثه که جثه‌اش از همۀ هم‌سن‌وسال‌هایش بیشتر می‌نمود- که در اخلاق هم یک سر و گردن بالاتر.

ادامه مطلب

ادامه مطلب