جستجو در دایره المعارف شهدا

نوشته هایی با برچسب اصابت ترکش

شهید علی غریب بلوک 31 آگوست 14

شهید علی غریب بلوک

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

چند ماهی بود که آقای مسلم غریب‌‌بلوک و همسرش شهربانو، در انتظار تولد کودک خود بودند.سال هزاروسیصدوچهلونه بالأخره انتظار به سر رسید و برای اولین بار گریه نوزادی خانه آقای غریب بلوک را پر از شادی و طراوت کرد. پدر به برکت تولد اولین فرزند، نام اولین امام خود را روی او گذاشت.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید علی اصغرقربا 31 آگوست 14

شهید علی اصغرقربا

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

در ششمین روز فروردین سال چهل‌‌وچهار، مشهدی عباسعلی گل نوشکفتۀ باغ زندگی‌‌شان را در آغوش گرفت و سجدۀ شکر به جا آورد. دل صبور و عاشق مادر خواست که نام فرزندش علی‌‌اصغر باشد. به یاد صبوری‌‌های بانوی صابران در مواجهه با تندبادهایی که در راه است.

علی‌‌اصغر کودکی‌‌اش را تا پایان دورۀ ابتدایی در زادگاهش روستای طزره به پایان رساند. در کنار پدر به کشاورزی و دامداری هم مشغول می‌‌شد. چوپانی نیز کاری بود که در کنار تحصیل او را سرگرم کرده بود.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید حسن خرمی 30 آگوست 14

شهید حسن خرمی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

اواسط پاییز سال هزاروسیصدوپنجاه بود که خدا گل وجود حسن را شکوفا کرد. وقتی به دنیا آمد به‌‌قدری لطیف و معصوم بود که چون شاپرکی      در فضای دل‌‌نشین خانۀ آقا محمد نشست.متولد تهران بود و از کودکی در سایۀ سبز پدر و مادر درس انسانیت، غیرت و مسلمانی آموخت.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمود عزیزی 30 آگوست 14

شهید محمود عزیزی

 

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

هشتمین روز مردادماه سال ‌‌هزاروسیصدوچهل صدای گریه‌‌اش که در فضای خانه پیچید، شادی در دل اهالی خانه جای گرفت و اشک شوق در چشمان علی‌‌اکبر و سیده‌‌صغری حلقه زد. در آسمان ابری چشمانشان شکر و رضا موج می‌‌زد.نامش را محمود هم‌‌نام پیامبر پاکی و نور گذاشتند.در تهران به دنیا آمد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمد خراسانی 30 آگوست 14

شهید محمد خراسانی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

سال‌‌های طولانی عمرش را با تجربه‌‌های تلخ و شیرین یک پدر دل‌‌سوز گذرانده بود. زمستان سال هزاروسیصدوسی‌‌، کربلایی تقی و پسرانش مشغول کار بودند؛ تمام فکرش را کنار فاطمه‌‌خانم و در خانه کوچک­شان جا گذاشته بود. آن‌‌ها در رسیدن مسافری جدید لحظه‌‌شماری می‌‌کردند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید یدالله عدالت نور 30 آگوست 14

شهید یدالله عدالت نور

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

نوزده‌ساله بود که رخت از جهان خاکیان به جوار افلاکیان کشید. در قامت یک سرباز وطن‌دوست و باایمان خونش را نثار سرزمین و آیین و مردمش کرد تا کاری کرده باشد در خور انسانیتش.

روز بیست‌وپنجم مردادماه سال هزاروسیصدوچهل‌وشش بود که پنجمین فرزند، روشنی‌بخش چشم عباس‌آقا و خانم‌کلثوم شد. آمد که وظیفه پرورش او بر دوش پدر و مادر مهربانش بیفتد تا در روز شمار، پرونده‌ای وزین در پیشگاه پروردگار مهربان داشته ‌باشند. او را یدالله نامیدند تا به‌‌راستی دست خدا باشد و یاور دلاورانی که دل در گرو عشق خدا داشتند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید مهدی عبیری 30 آگوست 14

شهید مهدی عبیری

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

مهدی در روستای آستانه از توابع دامغان به دنیا آمد. سال تولدش، هزاروسیصدوچهل‌‌وچهار بود. پدرش تقی نام داشت. تا کلاس پنجم را در آستانه خواند و دوران راهنمایی و دبیرستان و تربیت معلم را در دامغان گذراند.

دانشجوی سال دوم تربیت‌‌معلم بود. از شانزده‌‌سالگی پایش به جبهه باز شد و تا زمان شهادت یعنی بیست‌‌ویک‌‌سالگی به شکل مستمر در جبهه حضور داشت. زمان حضورش به سیصد روز می‌رسد.

مسؤولیتش در عملیات آخر که منجر به شهادتش شد، معاون دسته بود. در بیست‌‌وپنجم دی شصت‌‌وپنج در عملیات کربلای۵ منطقۀ شلمچه براثر اصابت ترکش به کتفش به شهادت رسید. مدفن این شهید عزیز در آستانه دامغان است.

“راهش جاوید باد”

ادامه مطلب
شهید علی اصغر عبدالهی 30 آگوست 14

شهید علی اصغر عبدالهی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

در اولین روز از دومین ماه گرم سال، خداوند دعاهای چندین و چند سالۀ محمدعلی و همسرش را اجابت کرد و چشم و چراغ خانه و زندگی ایشان را به نور تولد علی‌اصغر روشن کرد.

او را نذر اما‌‌م‌‌رضا(ع) کرده بودند و تا سالیان سال، هر سال موهایش را می‌تراشیدند و هم‌وزنش صدقه می‌دادند و او را هر سال به پای‌بوسی هشتمین امام معصوم(ع) می‌بردند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید حسن صیدی 29 آگوست 14

شهید حسن صیدی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

بعد از هفت سال انتظار و گذشت دوران سخت و شیرین بارداری، آمدنش لحظه‌‌به‌‌لحظه نزدیک‌تر می‌شد. پدرش تهران بود. بعد از سه روز از تولد حسن تازه با خبر شد. بعد از یک هفته از قدم نورسیده، مشهدی علی‌اکبر به نکا آمد و چشمش به دیدار اولین فرزندش روشن شد و تقویم، سال هزاروسیصدوچهل‌‌و‌‌پنج را نشان می‌داد. آن روز شیرین در روزشمار زندگی و بوستان خاطرات خانواده ثبت شد و شور و شعف وصف‌ناشدنی برای پدر و مادر به همراه داشت. اگرچه وضع مالی چندان خوبی نداشتند ولی شادی داشتند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمدحسین صرفی 29 آگوست 14

شهید محمدحسین صرفی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

محمدحسین فرزند علی در سال هزاروسیصدوبیست‌‌ونه در امیرآباد دامغان به دنیا آمد. هشت‌‌ساله بود که به مدرسه رفت و تا چهارم ابتدایی را درس خواند. در دوران کودکی و نوجوانی به پدر و مادرش در کارها کمک می‌کرد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب