تابستان بود و گرمای تیرماه کویر بیداد میکرد. خانوادۀ عباسی در انتظار تولد فرزندی دیگر قلبشان میتپید. دردی شیرین سراسر وجود فاطمه را فرا گرفته بود. دردهایی که برایش نویدبخش تولد فرزندی بود که در سالهایی نهچندان دور سروکارش با تیروتفنگ میافتد و راهی جنگ میشود. اوج میگیرد و چون خورشیدی بر تارک خاندان عباسی خواهد درخشید.
مجید فرزند حبیبالله، مهرماه سال هزاروسیصدوچهلوپنج در روستای اللهآباد دامغان چشم به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش گذرانید و مقاطع راهنمایی و دبیرستان را در آموزشگاههای شهید اندرزگو و آیتاللهحائری امیرآباد به اتمام رسانید و موفق به اخذ دیپلم در رشته اقتصاد اجتماعی گردید. در تمام مراحل مختلف تحصیلی دانشآموزی ساعی و تلاشگر بود. بعد از پیروزی انقلاب به تدریس در کلاسهای نهضت سوادآموزی پرداخت.
سومین فرزند علی نبیلی و فاطمه پسری بود که هفدهم آذرماه هزاروسیصدوچهلوپنج در مهدیشهر سمنان دیده به جهان گشود. نامش را به یاد دایی فرهیختهاش دانش گذاردند.
پدرش با کشاورزی، امورات سه برادر و سه خواهرش را تأمین میکرد. فقط تا کلاس دوم ابتدایی درس خواند؛ سپس در کنار پدر مشغول به کار شد. گاهی هم گوسفندان را به چرا میبرد و چوپانی میکرد.
چندی بعد برای سکونت همراه خانوادهاش عازم روستای کلاتهرودبار شد. با رسیدن به سن هیجدهسالگی دفترچه سربازی گرفت و از طرف ارتش عازم جبهه غرب شد.
سیویکم تیرماه سال هزاروسیصدوشصتوشش در منطقه سومار با برخورد ترکش، به شهادت رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای کلاتهرودبار دامغان به خاک سپرده شد.
در واپسین روزهای بهار سال هزاروسیصدوچهلوسه، در روستای مهماندوست دامغان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را تا کلاس پنجم در روستای مهماندوست گذراند و برای ادامه تحصیلات راهنمایی به شهر دامغان رفت و تا سوم راهنمایی درس خواند. او کودکی بسیار پرانرژی و شاداب بود. لحظهای آرام و قرار نداشت علاقه بسیار زیادی به بازی فوتبال داشت.
علیمحمد فرزند سوم ابوالقاسم و بیبی خانم در سال هزاروسیصدوچهل در روستای مهماندوست از توابع شهرستان دامغان به دنیا آمد. علیمحمد تحصیلاتش را تا دوم راهنمایی ادامه داد. سپس به نقاشی اتومبیل روی آورد. شد کمکخرج خانواده.
یازدهم شهریور هزاروسیصدوشصت از طریق ارتش بهعنوان سرباز وظیفه به پایگاه هوایی دزفول رفت و داوطلبانه جزء گروه شهید چمران شد. در نهم آذرماه هزاروسیصدوشصت در بستان، عملیات طریقالقدس به شهادت رسید و در روستای زادگاهش دفن گردید.
علیرضا فرزند عبدالجواد، متولد سال هزاروسیصدوچهلوشش در روستای حسنآباد دامغان است. میزان تحصیلات او چهارم ابتدایی بود و سرباز وظیفه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در عملیات تک جزیره مجنون براثر اصابت ترکش به سر و دست و پا در تاریخ بیستونهم تیرماه شصتوشش به شهادت رسید.
محمدرضا فرزند حسین، در تاریخ یکم فروردین سال هزاروسیصدوچهلوچهار در روستای حسنآباد دامغان متولد گردید. وی دوره ابتدایی را در مدرسه بوعلی حسنآباد سپری نمود و برای ادامه تحصیل در مقطع راهنمایی بههمراه برادرش نوروز عازم شهر دامغان شد و در مدرسه راهنمایی داریوش سابق (آیتالله طالقانی) ثبت نام کرد و سرانجام موفق به اتمام دوره راهنمایی گردید.
حسن، ششمین فرزند خانواده حاجغفار و عذراخانم در چهارمین روز مردادماه سال چهلویک در تهران بهدنیا آمد. قبل از شروع تحصیل از تهران به روستای وامرزان دامغان آمدند.
تا پنجم ابتدایی را در همان روستا درس خواند. ترک تحصیل کرد و به کار آزاد مشغول شد. بعدها برای کار به قزوین رفت و در یک مرغداری مشغول به کار شد. برای خودش درآمد داشت و در امور خیریه هم کمک میکرد.
بههمراه مادربزرگ برای آموختن قرآن و نماز به مکتب میرفت و در همان سن کم، نماز و قرآن را یاد گرفت.
پس از گذراندن دوران پرفرازونشیب کودکی وارد مدرسه ابتدایی شد و با گذراندن این دوره به تحصیلات راهنمایی پرداخت؛ سپس وارد دبیرستان شد. با علاقۀ زیادی که به تحصیل داشت در رشتۀ ریاضی موفق به اخذ دیپلم شد.
زمستان که رخت سپید خود را از تن به در کرد، در اولین روز بهار سال هزاروسیصدوچهلوهفت، کودکی از جنس نور و به لطافت گلهای بهاری قدم به کوچهباغهای روستای آستانه گذاشت.
بهار در بهار بود و عطر خوش بهشت فضای خانۀ کوچک سیداحمد را پر کرد. سیداحمد مرد باصفا و اهل دلی بود که نام زیبای کودک را با توسل به سلالۀ سادات، محمود خواند. سیدمحمود، فرزندی از تبار پاکی و نور.