جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید نوروز علی امیرفخریان

فرازی از وصیت نامه:
شهید نوروز علی  امیرفخریان

ای کسانیکه این وصیت نامه را می خوانید یا گوش می کنید باید به شما بگویم که امام قلب من و پدر و مادرم چشم من هستند. بدون چشم می توان زیست ولی بدون قلب هرگز.

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :نوروز علی  امیرفخریان
نام پدر :عباسعلی
تاریخ تولد :۱۳۳۵/۱۲/۰۲
محل تولد :روستای دروار دامغان
شغل :کارمند آموزش و پرورش
وضعیت تاهل :متاهل
مسئولیت :معاون دسته پیاده
سن :۲۸ سال
خانواده چند شهید :یک شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۳/۱۲/۲۴
محل شهادت :شرق دجله
نام عملیات :بدر
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت ترکش به سر و کتف

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا :دروار
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای روستای دروار

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

نوروزعلی فرزند اول عباسعلی و صبحه، در دوم اسفند سال هزاروسیصدوسی‌وپنج در روستای دروار دامغان به دنیا آمد. پدرش کشاورز بود. دو برادر و یک خواهر دارد.

ابتدایی را در همان روستا خواند. برای ادامه تحصیل به دامغان رفت. در زمان انقلاب با دوستانش در روستا گروه سه‌‌نفره‌‌ای به‌‌ نام مثلث فولادین تشکیل دادند و مردم را از ظلم‌‌وستم رژیم با پخش اعلامیه‌‌ها آگاه می‌نمودند.

 سربازی را در مشهد گذراند. مبارزات خود را در آنجا هم ادامه داد. با دیپلم اتومکانیک خود که در تهران فارغ‌‌التحصیل شد، به استخدام آموزش و پرورش درآمد. در روستای دروار مشغول به کار شد.

ادامه تحصیل داد و فوق‌‌دیپلم رشته برق را با موفقیت گذراند. سپس در رشته تاسیسات دانشگاه زاهدان قبول شد ولی به‌‌ خاطر شرکت در جنگ انصراف داد. ازدواج کرد و در همان روستا زندگی مشترک او شروع شد. در سال شصت‌وسه، تنها فرزندش، رضا، به دنیا آمد.

با شروع جنگ، به‌عنوان بسیجی به جبهه رفت و در عملیات‌هایی چون فتح‌المبین، بیت‌المقدس، خیبر و بدر شرکت کرد.

مسؤولیت‌هایی مانند تک‌تیرانداز، آرپی‌جی‌زن، معاون دسته و فرمانده دسته پیاده را به عهده داشت. با بیش از دویست‌وچهل روز حضور در جبهه، در عملیات بدر در بیست‌وچهارم اسفندماه سال هزاروسیصدوشصت‌وسه، با برخورد تیر به پیشانی‌اش شهید شد. پیکرش را بعد از تشییع به گلزار شهدای روستای دروار دامغان بردند و در آنجا به خاک سپردند.

   “راهش جاوید باد”

وصیت نامه شهید

بسم الله الرحمن الرحيم.

الله لا اله الا هو الحي القيوم لا تاخذه سنه و لا نوم له ما في السموات و ما في الارض

خداي يكتاست كه جز او خدايي نيست زنده وپاينده است هرگز او را كسالت وخواب فرا نمي‌گيرد تا چه رسد بخوابد، او مالك آن‌چه در زمين و آسمان است و گواه مي‌دهم خدا يكي است وشريكي ندارد.

به نام الله پاسدار حرمت خون شهيدان، به نام خدايي كه ما را آفريد و نعمت‌هاي خود را براي ما ارزاني داشت و براي هدايت ما پيامبراني فرستاد كه اولين آن حضرت آدم و آخرين آن‌ها حضرت محمد(ص) است تا ما را به راه راست هدايت كنند و گواهي مي‌دهم كه محمد(ص) فرستاده و رسول خداست. به نام خدايي كه جهان تحت حكومت اوست و ما در هر حال در محضر خدا هستيم و خدا ناظر اعمال ما مي‌باشد و شهادت مي‌دهم كه قيامت و بهشت و جهنمي است و اين‌طور نيست كه انسان با مردن فاني بشود بلكه دوباره زنده مي‌گردد و در قيامت نتيجه اعمال خود را خواهد ديد.

الذين امنو جاهرو او جاهدو في سبيل‌ا... باموالهم و انفسهم اعظم درجه عند ا... اولئك هم فائزون. آن كساني‌كه ايمان آوردند هجرت مي‌كنند و جهاد مي‌کنند در راه خدا با مال و جان‌هاشان و اينان در نزد خدا اجري عظيم  و بزرگ دارند و اين‌ها هستند كه رستگار هستند.

و آن‌‌گاه كه در تاريكي فرو رفته و حيران و سرگردان و بدون هدف و بدون آن‌كه كمي بينديشيم كه براي چه آفريده شده، هدف از خلقت من چيست مانند كاه به وسيله هر بادي به اين سو و آن سو مي‌رفتم و به هر جايي مي‌افتادم تاريك‌تر از جاي قبلي بود چنان تمام سفيدي‌ها در نظرم سياه شده بود كه تمام چيزهاي سفيد را سياه مي‌ديدم و در حال كور شدن بودم كه ناگهان خورشيدي نواراني كه از ذريه پيامبران بود  نورافشاني كرد و از اين نور چشم روشنايي تازه و قلبم صراط مستقيم يافت و اين امام بود كه بعد از گذشت يك‌هزاروچهارصد سال همان نوري بود كه خداوند براي ما فرستاده بود و او را رهبر ما قرار داد آيا اگر امام نبود به چنين سعادتي مي‌رسيديم.

و اما كساني‌كه اين وصيت‌نامه را مي‌خوانيد يا گوش مي‌كنيد بايد به شما بگوييم كه امام قلب من و پدر و مادرم چشم منت هستند.

بدون چشم مي‌توان زيست ولي بدون قلب هرگز. پس اي عزيزان در اين زمان براي اين‌كه بتوانيم زنده باشيم بايد به حرف امام عزيز گوش كنيم و اگر گوش نكنيم به خدا قسم نمی‌توانيم خود را زندگان دنيا به حساب آوريم و در آخرت پيش جدش رسول‌الله شرمنده مي‌شويم پس اي عزيزان تا دير نشده از اين الگو (نور ) صراط مستقيم استفاده كرده و گوش به فرمان او باشيد بنابراين ما بايد خدا را به خاطر اين‌كه اين نعمت عظيم را به ما داده شكر كنيم و اما مسئله اصلي مربوط به خودمان جهاد با نفس است و تنها و تنها جهادگران واقعي كساني هستند كه با نفس خود مبارزه مي‌كنند و اما اي عزيزان شما خودتان قضاوت كنيد از آن موقع كه آفريده شديد چه لذتي از زندگي برده‌اي كه آن لذت در وجود شما باشد و از بين نرفته باشد و اما شما مي‌گوييم كه مي‌خواهيد كدام لذت روزبه روز بيشتر و براي هميشه باقي می‌ماند و آن لذت عبادت خداست كه تمام لذات دنيا در برابر آن به اندازه يك سر سوزن و اما  لذت به خدا انقدر ادامه پيدا مي كند تا به منبع اصلي آن مي‌رسد جايي كه در آنجا هميشه جاودان خواهند ماند.

قال علي (ع)حاسبو انفسكم قبل ان تحاسبو: از نفس‌هاي خود حساب بكشيد پيش از آن‌كه از شما حساب بكشند. عزيزان قبل از اين‌كه در روز قيامت ما را در پاي ميز محاكمه قرار دهند ما بايد خودمان را محاكمه كنيم و ببينيم در روز مثلاً چقدر كار نيك و يا بد انجام مي‌دهيم كه اگر خداي نكرده مقدار كار بدمان بيشتر شد بايد سعي كنيم كه روز بعد آن را جبران كرده و كار نيك را بيشتر كنيم و بايد بدانيم كه در روز قيامت هيچ‌كس به درد ما نمي‌خورد نه مال، نه فرزند، نه پدر و نه مادر، نه محاسبه و فقط اعمال خود  انسان به درد مي‌خورد كه هر جا برويم با ماست و اگر نيك باشد موجب سعادت ما مي‌شود عزيزان بياييد و فكر كنيد تا به حال ما چه كرديم از آن موقع كه انقلاب شده است براي پيش‌برد انقلاب چه كرديم و تا حال شده است كه در مواقع حساس از سود  خويش گذشته باشيم و به خاطر انقلاب كنار باشيم.

آيا تا به حال به آنچه كه بر زبان آورده‌ايم  به آن عمل پوشانده‌ايم  آيا تا به حال چقدر حرف رهبر را گوش كرده‌ايم و به فرمان او بوده‌ايم؟ آيا تا به حال چقدر در پاي منبر نشستيم و به محض شنيدن اسم امام حسين(ع) اشك از چشم‌هايمان جاري شد و صداي ناله‌هاي من در و در و ديوار مسجد را به لرزه درآورد و اما موقع عمل هر يكي به گوشه‌اي خزيده و سر خود را به گريبان فرو برده به شما بايد بگويم راه حسين همان راهي است كه امام انتخاب كرده چرا سستي مي‌كنيد به خدا در روز قيامت جواب‌گو نمي‌توانيد باشيد قدر اين نعمت الهي را بدانيد كه اگر قدر آن را ندانیم كفران  نعمت كرديم و خدا با اين نعمت‌هاست كه بندگان خود را مورد آزمايش قرار مي‌دهد.

امروز در هر زمان ديگر بيشتر غرق نعمت خدا هستيم و آن در نعمت جهاد در راه خداست اين مجاهدان در راه خدا كه به مبادله جان و بهشت برمي‌خيزد از جان‌گذشتگان پاك‌باخته‌اي هستند كه از راه خودپرستي و دنيا پرستي بازگشته‌اند و ستايشگر خدايند و سپاسگزار در برابر خدا و ساجد در برابر عظمت و فرمان او كه به نيكي‌ها همگان را دعوت مي‌كنند و از زشتي‌ها و فساد باز مي‌دارند و در همه حال سخت مرزهاي خدا را حافظ و نگهبانند.

و جبهه است دانشگاهي الهي دانشگاه انسان‌سازي در جبهه‌هاست كه در آن برادر سيزده ساله نارنجك به كمر بسته و خود را به زير تانك دشمن مي‌اندازد و ما آمده‌ايم تا خود را در اين دانشگاه بسازيم از زشتي‌ها دوري نموده و به نداي هل من ينصرني حسين زمان خود لبيك گفته باشيم رهبري كه چون شير در مقابل همه ابرقدرت‌هاي جهان ايستادگي كرده و آن‌ها را به زانو درآورد. اي خداي بزرگ چه مي‌شد اگر ما هم مسئوليت خود را درك مي‌كرديم و مي‌دانستيم كه چون شير در مقابل همه ابرقدرت‌هاي جهان ايستادگي كرده و آن‌ها را به زانو درآورد.

اي خداي بزرگ چه مي‌شد اگر ما هم مسئوليت خود را درك مي‌كرديم و مي‌دانستيم كه اين دنيا زرق و برقش براي هيچ‌كس افتخار نيافريده و جز رنج و اندوه به بار نياورده‌است وفقط و فقط آزمايشي است براي بندگان خدا. اي عزيزان وقت را بايد غنيمت شمرد كه هدر دادن وقت موجب غصه و نگراني است و فردا ديگر دير است و امروز اسلام عزيز ياري مي‌خواهد، خون مي‌خواهد ما بايد در همه حال خود را آماده كنيم تا خون ناقابل خود را هديه اسلام عزيز نماييم اين نمي‌شود مگر اين‌كه تزكيه نفس كرده‌باشيم و چون در اين مدت  خدمت ناچيزم سر و كارم با دانش‌آموزان عزيز بوده، يك پيامي براي اين عزيزان داشتم.

اي دوستان بر روي صندلي‌هايي نشسته‌ايم كه حاصل خون هزاران شهيد مي‌باشد امروز وظيفه ما دشوار است اگر مي‌خواهيد راه شهدا را  ادامه دهيد اگر مي‌خواهيد سعادت دنيوي و اخروي را نصيب خود كنيد بايد از مكتب حسين(ع) درس بياموزيد و فرداي نزديك، بار سنگين اين انقلاب به دوش شما سپرده مي‌شود و شما بايد حافظ و نگهبان اسلام عزيز و مرز و بوم اين كشور باشيد و شما بايد اين ايثار و فداكاري‌هاي رزمندگان اسلام به روي كاغذ بياوريد و اين نمي‌شود مگر اين‌كه درس بخوانيد فقط درس بخوانيد و به مسائل دين توجه بيشتري نماييد و اي عزيزان اگر در اين مدت خلافي از من سر زد و سر شما داد كشيدم اميدوارم كه مرا ببخشيد و چون معتقد به قبولي دعاهاي شما هستم از شما مي‌خواهم هر موقع دعا مي‌خوانيد از خدا بخواهيد كه خداوند امام را تا انقلاب مهدي حتي كنار مهدي نگهداريش بكند و شما بخواهيد از خداوند متعال كه من را جز شهدا قرار دهد.

اي همشهريان عزيز از شما مي‌خواهم كه گوش به حرف امام عزيز باشيد اگر بچه‌هاي شما مي‌خواهند به جبهه بياييند سد راه آن‌ها نشويد اگر به جبهه نمي‌توانند بياييند لااقل جوان‌ها را تشويق كنيد كه بيايند از جوان‌هاي خط امام پشتيباني كنند و به آن‌ها اعتماد كنيد و كارهاي مهم را به آن‌ها واگذار كنيد و در انجام كارهاي خدا از يكديگر سبقت بگيريد و اگر مسئوليتي داريد در مسئوليت خود به عدالت رفتاركنيد و دوست و رفيق را كنار  بگذاريد و فقط طبق دستورات اسلام رفتار نماييد و عمل كنيد و اگر از من بدي ديديد من را ببخشيد و از خدا بخواهيد كه خداونند مرا جزء شهدا قرار بدهد.

واما جوان‌هاي عزیز، آن‌هايي تا به حال به جبهه آمديد اين كار را ادامه بدهيد نكند خداي ناكرده مسائل دنيوي شما را از آمدن به جبهه باز دارد و اما جواناني‌كه تا به حال جبهه نيامده‌ايد هر چه قدر به خود مطمئن باشيد از شما مي‌خواهم حتي براي يك بار هم كه شده به جبهه بياييد تا عملاً اسلام را در جبهه بيابيد اگر چه اين كار را هم بكنيد، ديگر خدايي ناكرده به راهي جز اسلام نخواهيد رفت و معني عاشق شدن را درك مي‌كنيد و لذت خوشي را خواهيد چشيد ان‌شاءا... و از شما مي‌خواهم اي عزيزان از همه‌جا ازدعا به جان امام و ياران با وفاي امام يادتان نرود و از خدا بخواهيد كه خداوند متعال من را جزء شهدا قرا ر بدهد.

درود و سلام  فراوان بر شما پدر ومادر عزيزم، كساني‌كه قلب امام امت را شاد كرديد و از دل وجان گفتيد كه برويد و براي اسلام دفاع كنيد. پدرجان ان‌شاءا.. اجرش را در روز قيامت از امام حسين (ع) بگيري و پدرجان اگر از من نافرماني ديدي اميدوارم كه مرا عفو كني و اما مادر عزيزم من افتخار مي‌كنم به شما هرگاه خواستم به جبهه بروم با كمال شهامت گفتي برو. اگر شهيد شدم مادر زياد براي من گريه نكني كه دل دشمنان را شاد بكني، ان‌شاءا.. اجر كار خود را از بي‌بي دو عالم حضرت فاطمه(ع) بگيري مادر از پسرم به خوبي مواظبت كن. هدف من فقط ياري اسلام بود و هدف فخر وقدرت نبوده اميدوارم كه خداي متعال از من قبول كند.

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.