جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید علی مقدسی

فرازی از وصیت نامه:
شهید علی مقدسی

به درون و دل خود مراجعه نماييد با خود نگوييد كه چقدر براي اسلام و انقلاب اسلامي فعاليت كرده‌‌ام ، با خود نگوييد كه چقدر در جهت تزكيه و دوري از نفس رنج كشيده‌‌ام. توجه به قرآن و احاديث و گفته‌‌هاي ائمه نماييد و در خط اسلام حركت نماييد و بر هركاري يك انگيزه الهي داشته باشيد و در كارها به ياد خدا باشيد.

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :علی مقدسی
نام پدر :محمد ابراهیم
تاریخ تولد :۱۳۴۱/۱۰/۲۰
محل تولد :روستای غنی آباد دامغان
شغل :آزاد
وضعیت تاهل :مجرد
مسئولیت :تک تيرانداز
سن :۱۹ سال
خانواده چند شهید :دو شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۱/۰۴/۲۶
محل شهادت :شلمچه - شرق بصره
نام عملیات :رمضان 
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت ترکش خمپاره به شکم

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا :غنی آباد
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای غنی آباد

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

روستازاده بود، با همان صفای وجود و لطافت روح و مناعت طبع اهالی روستای غنی‌‌آباد دامغان.

علی فرزند محمدابراهیم و زهراخانم، متولد بیستم دی‌‌ماه سال هزاروسیصدوچهل‌‌ویک بود که با دست‌‌های کوچکش، روزهای کودکی و نوجوانی را ساربانی می‌‌کرد.زندگی پرمشغلۀ روستایی را مجالی برای درس و تحصیل نبود. در مکتب‌‌خانۀ روستا خواندن خواندنی‌‌ترین کتاب را یاد گرفته بود.

سیزده‌‌ساله بود که صحرا و شتر و روستا را گذاشت و به تهران سفر کرد. در کارگاه تراشکاری برادر بزرگ‌‌تر، خرده‌‌های کودکی را تراشید و مرد شد؛ مبارز شد. پیش طاغوت قد علم کرد و تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران از پای ننشست.

اولین سال‌‌های انقلاب خودش را برای انجام خدمت سربازی معرفی کرد. هنوز یکی دو ماهی نگذشته به علت دیسک کمر و عمل جراحی از ادامۀ خدمت معاف شد.

مجاهد راه خدا، علی مقدسی، لباس مقدس سربازی را از تن بیرون نیاورد که این بار با جلب رضایت پدر و مادر از بسیج روستا به جبهه‌‌های جنگ اعزام شد.

سی‌‌وچهار روز مردانه جنگید و سپس در عملیات رمضان، به علت اصابت گلولۀ تانک به سنگر، منطقۀ شرق بصره را با خون سرخ خویش رنگین کرد.

هنوز پس‌‌ از سالیان سال خاطرات علی یادگار مقدس او و مزارش در روستای سبز غنی‌‌آباد زیارتگاه عاشقان اهل دل است.

“راهش جاوید باد”

وصیت نامه شهید

« من المومنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر»

از مومنين كساني هستند كه به عهد خود وفا نموده و به خداي خود پيوستند و عده‌‌اي ديگر در انتظار

شهادت به سر مي‌‌برند.

سپاس خداوندي را كه ما را آفريد و پيامبران و ائمه را جهت هدايت ما انسان‌‌ها سركش قرار داد و آنان را مبعوث به اين رسالت نمود كه هدايت‌‌گر انسان‌‌ها به سوي الله باشند و اين خط رهبري و هدايت‌‌گري را در هيچ زماني براي ما انسان‌‌ها قرار نداده و امروزه بر اساس ادامه و استمرار حركت پيامبران رهبر و هدايت‌‌گر ما در غيبت امام عصر حضرت امام خميني مي‌‌باشد.

پس درود به رهبر و  حركت دهنده و جهت دهنده ما به سوي الله يعني حضرت امام خميني. مردم شهيد پرور و خانواده گراميم امروزه وصيت من همان حرف اسلام و قرآن است من از خود وصيتي ندارم من مي‌‌گويم كه اسلام گفته پيرو رهبر خود باشيد، امروزه ديگر دليلي وجود ندارد كه ما پيرو امام خود نباشيم و ديگر هيچ  بهانه‌‌اي نداريم كه انقلاب اسلامي ما يك معجزه الهي و انقلاب خدايي ندانيم.

ديگر بهانه اي براي شركت نكردن در نماز جمعه و جماعات وجود ندارد پس ديگر حجت بر همه تمام است همه شما مي‌‌دانيد كه بايد رعايت مسايل و احكام اسلام را نماييد وليكن مي‌‌خواهم اين جملات من تذكري براي شما باشد كه شايد توجه بيشتر نماييد و به درون و دل خود مراجعه نماييد با خود نگوييد كه چقدر براي اسلام و انقلاب اسلامي فعاليت كرده‌‌ام ، با خود نگوييد كه چقدر در جهت تزكيه و دوري از نفس رنج كشيده‌‌ام.

توجه به قرآن و احاديث و گفته‌‌هاي ائمه نماييد و در خط اسلام حركت نماييد و بر هركاري يك انگيزه الهي داشته باشيد و در كارها به ياد خدا باشيد. درود بر خميني درود بر خميني درود بر خميني از والدين عزيز مي‌‌خواهم كه فرزندان خود را تشويق بكنند و اجازه بدهند براي كمك به جبهه هاي جنگ و رزمندگان اسلام بيايند و هر چه سريع‌‌تر كافران را از روي زمين پاك كنند.

والدين جلوگيري نكنند! از آمدن فرزندانشان به جبهه كه اين‌‌جا مانند دانشگاهي است كه شاگردان ثبت نام مي‌‌كنند. مي‌‌خواهم كه محل دفن من در روستايمان غني‌‌آباد باشد در كنار قبور اسماعيل و رضا جعفرآبادي و سر قبر من دعاي وحدت بخوانند و شب‌‌هاي جمعه بر سر مزارم حمد و ستايش خدا بكنند.

از والدينم مي خواهم كه براي شهادت من گريه نكنند چون كه خدا ما را خواسته بود و من عاشق و به معشوقم پيوستم و نبايد ناراحت شوم و گريه بكنند كه دشمنان ما خوشحال مي‌‌شوند. ديگر عرضي ندارم به جز دوري و سلامتي شما و سلامتي و طولاني شدن عمر امام به درازاي نور خورشيد و پيروزي رزمندگان اسلام و پيروزي ارتش الله بر ارتش كفر صدام بعثي.

از والدينم مي‌‌خواهم كه در حدود 15 روز روزه دارم كه كفاره‌‌اش را بدهند و حدود اين چند روزي هم كه در ماه رمضان در جبهه بودم و نمازهايم را كه نخواندم كفاره‌‌اش را بدهند. از برادر بزرگم مي‌‌خواهم كه من در حدودي نذر دارم ، 100 تومان امام رضا ، 100 تومان قم ، 100 تومان شاه عبدالعظيم ، 200 تومان به سيد زهرا و 20 تومان به نام صدقه بدهيد، پرداخت نماييد.

از خون جوانان وطن اسلام پيروز خواهد شد و قدس آزاد خواهد شد.

والسلام ـ علي مقدسي

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.