جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید عربعلی جشن

فرازی از وصیت نامه:
شهید عربعلی  جشن

 برادرانم! تا توان دارید راهم را ادامه داده، حامی انقلاب و اسلام و امام(ره) باشید و خواهران! حجاب را که کوبنده‌تر از خون شهداست به تمام معنی حفظ نموده، پس از من زینب‌وار زندگی کرده از خون شهدا با حفظ حجاب‌تان پاسداری کنید.

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :عربعلی  جشن
نام پدر :باباقلی
تاریخ تولد :۱۳۴۳/۰۱/۰۱
محل تولد :روستای بادله دامغان 
شغل :دامدار - عشایر
وضعیت تاهل :متاهل
مسئولیت :تک تیرانداز
سن :۲۱ سال
خانواده چند شهید :یک شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۴/۰۶/۲۶
محل شهادت :ارتفاعات کلاشین - غرب 
نام عملیات :پدافندی
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت تیر و ترکش به سر و سینه

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا :بادله کوه
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای روستای بادله کوه

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

حلول  اولین روز فروردین سال هزاروسیصدوچهل‌وسه گل وجود عربعلی را به فصل ساده و باصفای باباقلی و بی‌بی‌‌خانم بخشید. باباقلی مسرور از تولد چهارمین فرزندش، کنار بی‌بی خانم نشست و کودکش را در آغوش کشید و با خودش گفت: «پسر است؛ عصای دست پدر است. آن ‌هم برای زندگی روستایی ما که چرخش با دام‌‌داری و کشاورزی می‌چرخد. خدا را شکر!»

عربعلی کنار خواهر و برادرها در دامن پرمهر پدر و مادر بزرگ شد. در همان روستای بادله دامغان دورۀ ابتدایی را گذراند و سپس برای ادامۀ تحصیل به شهرستان نکا رفت.

سال نهم بود که آمادگی خود را برای تشکیل زندگی اعلام کرد و با دختری از بستگان مادری وصلت کرد. چنان زندگی ساده و یک‌‌رنگی را ترتیب داد که مایۀ حسرت دنیای رنگ‌به‌رنگ خدا بود.

عربعلی و زینب‌‌خانم خیلی زود صاحب فرزندی شدند که باباقلی نامش را سکینه گذاشت.

عربعلی هر بعدازظهر وقتی از صحرا و مزرعه برمی‌گشت‌‌، وقتی پدر و مادر حواس‌شان نبود، دختر کوچکش را به آغوش می‌کشید. می‌بوسید و می‌خندید و ناز و نوازشش می‌کرد که حجب و حیا اجازه نمی‌داد فرزندش را مقابل چشم بزرگترها نوازش کند.

وجود سکینه‌‌خانم کوچک، امید بزرگ زندگی عربعلی بود که خیلی زود به خزان نشست و داغش را بر دل پدر و مادر گذاشت.

همان روزها عربعلی راهی خدمت سربازی شد. دورۀ آموزشی را در پادگان چهل‌‌دختر شاهرود گذراند و سپس به منطقۀ عملیاتی شمال غرب اعزام شد و آنجا مردانه جنگید.

 بیست‌وشش شهریور سال هزاروسیصدوشصت‌وچهار هنگامۀ عروج عربعلی از ارتفاعات کلاشین به آسمان رفیع سعادت و شهادت است.

یازدهم محرم همان سال بود که پیکر پاکش را به بادله انتقال دادند و در دامنۀ همیشه سبز زادگاهش به خاک سپردند. هر بهار دامنه‌‌های سرسبز بادله از رویش لاله‌های تربتش چراغان می‌‌شود.

          “راهش جاوید باد”

وصیت نامه شهید

بسمه تعالی

من عربعلی جشن فرزندی لایق برای کشور و خدمت‌گزاری لایق برای اسلام نیستم. من برای پاسداری از کشور و حفظ قرآن به ندای «هل من ناصر ینصرنی» امام(ره)  لبیک ‌‌گفتم و به جبهۀ جنگ اعزام شدم و امیدوارم که بتوانم پیش خدا و رسولش سربلند باشم.

برادرانم! تا توان دارید راهم را ادامه داده، حامی انقلاب و اسلام و امام(ره) باشید و خواهران! حجاب را که کوبنده‌تر از خون شهداست به تمام معنی حفظ نموده، پس از من زینب‌وار زندگی کرده از خون شهدا با حفظ حجاب‌تان پاسداری کنید.

وصیت نامه

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.