جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید نورمحمد عبدالهی

فرازی از وصیت نامه:
شهید نورمحمد  عبدالهی

 ای عزیزان و دوستان! مبادا زن و فرزندان و مال، شما را از جهاد در راه خدا باز دارد. اگر امروز خدای نخواسته لحظه‌ای غفلت نماییم فردا باید در محضر خداوند جوابگوی خون هزاران شهید باشیم.

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :نورمحمد  عبدالهی
نام پدر :محمد علی
تاریخ تولد :۱۳۲۵/۰۱/۰۳
محل تولد :روستای مهماندوست دامغان
شغل :کارگر ذوب آهن
وضعیت تاهل :متاهل
مسئولیت :تک تیرانداز
سن :۴۰ سال 
خانواده چند شهید :یک شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۶/۰۶/۱۷
محل شهادت :دامغان 
نام عملیات : 
موضوع شهادت :پشت جبهه
نحوه شهادت :مجروحیت در والفجر 8 - ام الرصاص - بعد از 20 ماه مجروحیت در طزره به شهادت رسیدند

شناسنامه تدفین

کشور :ایران 
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا :طزره
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای روستای طزره

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

نورمحمد سومین ثمرۀ زندگی محمدعلی و ربابه‌خانم صبوری بود که در سومین روز فروردین هزاروسیصدوبیست‌وپنج در روستای طزره دامغان به دنیا آمد.

از همان کودکی مزۀ فقر و کار و سختی را چشید. در مکتب‌خانۀ روستا قرآن را یاد گرفت و وقتی پدر بینایی‌اش را از دست داد، چشم و عصای پدر شد. هموار و ناهموار را می­پیمود و پدر را به منبر روضه اباعبدالله(ع) می­رساند. پای منبر پدر درس می­گرفت و اشک می­ریخت.

شب‌های جمعه با زمزمۀ دعای کمیل مادر می­خوابید و بزرگ می­شد. دوازده‌ساله بود که به دنبال کار به نکا سفر کرد. به کارهای پاره‌وقت مشغول شد. چون کفالت پدر را بر عهده داشت، از خدمت سربازی معاف شد و سال هزاروسیصدوچهل‌‌ونه میان سلام و صلوات، خانم مریم‌بانوی محرابی را به عقد خود درآورد و تشکیل خانواده داد. عروس و داماد پس ‌از یک ‌سال زندگی مشترک راهی طزره شدند و در خانۀ پدری ساکن گشتند.

سال هزاروسیصدوپنجاه نورمحمد در شرکت البرز شرقی مشغول کار و اسفند همان سال صاحب فرزند شد.

نورمحمد مردی زحمت‌کش و فعال بود. به داد مردم می‌رسید. در شورای روستا فعالیت می‌کرد. در مبارزات انقلابی حضور داشت و در عین حال همسری خوب و پدری مهربان بود.

وقتی جنگ تحمیلی شروع شد، کار کشاورزی و ذوب‌آهن، نگهداری از مادر پیر و رنجور، حتی هشت فرزند قدونیم‌قد نتوانست مانعش باشد. در سه مرحله به جبهه اعزام شد. سیصدوشصت‌وشش روز مردانه جنگید. شیرمرد روستای طزره عزمش را جزم کرد و برای آخرین بار، چهارم دی‌ماه هزاروسیصدوشصت‌وچهار راهی جبهه شد. 

سرانجام در عملیات والفجر ۸ براثر اصابت ترکش به سر مجروح شد و بعد از بیست ماه تحمل رنج و درد، در هفدهم شهریور هزاروسیصدوشصت‌وشش به آرزوی دیرینه‌اش رسید و چشم‌های نهمین فرزندش را تا همیشه در حسرت دیدار پدر گذاشت.

مزار شهید نورمحمد عبدالهی در امامزاده اسماعیل روستای طزره تا همیشه نشانی است برای جویندگان راه.

“راهش جاوید باد”

وصیت نامه شهید

بسمه تعالی

ای عزیزان! باید ثابت کنیم که مؤمن هستیم. وای و هزاران وای بر ما که خدای ناکرده از آن دسته افرادی باشیم که سرنوشت آن‌ها مانند سرنوشت خوارج باشد.

ای عزیزان و دوستان! مبادا زن و فرزندان و مال، شما را از جهاد در راه خدا باز دارد. اگر امروز خدای نخواسته لحظه‌ای غفلت نماییم فردا باید در محضر خداوند جوابگوی خون هزاران شهید باشیم.

امروز خداوند بزرگ‌ترین نعمت‌ها را برای ما آماده کرده است: نعمت شهادت، نعمت جمهوری اسلامی، نعمت جهاد در راه خدا؛ که جهاد دری است از درهای بهشت که خدا آن را برای بندگان مخصوص و برگزیده‌اش گشوده است.

جهاد پوشش پرهیزگاری و زره محکم و مقاوم خدایی و سپر قابل اطمینان است و کسی‌ که جهاد را به حالت سرپیچی و اعراض ترک کند خداوند بر او لباس خواری می‌پوشاند0

 

گزیده ای از وصیت نامه

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.