جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید محمد ربیع زاده

فرازی از وصیت نامه:
شهید محمد ربیع زاده

خداوندا؛ اگر مرا به اين سرزمين شهادت نمي‌‌خواندي و اگر اميد مرا از آمدن به اين وادي عاشقان قطع مي‌‌نمودي و اگر اين سعادت بزرگ را نصيبم نمي‌‌ساختي ديگر چگونه مي‌‌توانستم خود را پيرو حسين و فرزندش امام خميني بدانم؟ آيا مي‌‌توانستم در روز قيامت خود را در صف اهل بيت پيغمبر قرار بدهم؟

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :محمد ربیع زاده
نام پدر :عباس
تاریخ تولد :۱۳۴۱/۰۶/۰۹
محل تولد :روستای طاق دامغان
شغل :آزاد
وضعیت تاهل :مجرد
مسئولیت :معاون گردان پیاده
سن :۲۱ سال
خانواده چند شهید :یک شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۲/۱۲/۱۹
محل شهادت :جزيره مجنون
نام عملیات :خیبر
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت ترکش به سر

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا :طاق
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای روستای طاق

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

محمد، آخرین فرزند عباس، در شهریور هزاروسیصدوچهل‌‌ویک در روستای طاق دامغان به‌‌دنیا آمد. ابتدایی را در روستا و راهنمایی را در تهران نزد برادرش و دبیرستان را در دامغان خواند و دیپلمش را در رشته برق گرفت. او چهار برادر و سه خواهر دارد.

هم‌‌زمان با تحصیل و به‌‌خاطر مهارت در رشته برق، بسیاری از خانه‌های روستا را برق‌کشی کرد. به روستاهای اطراف هم که تازه برق آمده بود می‌رفت و سیم‌کشی می‌کرد و مزد می‌گرفت تا کمک‌‌خرج خانواده باشد.

 از افراد فعال و یکی از تأسیس‌‌کننده‌‌های کتابخانۀ روستا بود و با همکاری دیگر دوستانش نمایشگاه کتاب و پوستر عکس دوران انقلاب دایر کرد که مورد استقبال عموم مردم روستا قرار گرفت.  در نوشتن مقاله و نامه قلم خوبی داشت.

در هجدهم بهمن هزاروسیصدوشصت به خدمت سربازی رفت. جزء سهمیه ژاندارمری شد. به اهواز رفت و از آنجا به گروهان دزفول و به پاسگاه اندیمشک افتاد. چند ماه بعد درخواست نیرو برای جبهه شد که او داوطلبانه به زبیدات عراق اعزام شد. در آن منطقه بیمار و به بیمارستان تهران منتقل شد. پس از بهبود به پاسگاه اندیمشک برگشت و خدمتش را تمام کرد.

در بیست‌‌وپنجم بهمن شصت‌‌ودو، یعنی یک هفته بعد از پایان خدمت سربازی همراه با نیروهای طرح لبیک از طریق بسیج، در گردان فتح به فرماندهی شهید علی‌‌اکبر بابایی سازماندهی شد و به‌‌عنوان آرپی‌جی‌‌زن در جزیره مجنون خدمات شایسته‌ای انجام داد.

پس از مقاومت شدید در مقابل پاتک‌های سنگین دشمن در نوزدهم اسفند همان سال در عملیات خیبر به شهادت رسید. پیکرش را پس از تشییع، در گلزار شهدای زادگاهش در جوار شهید سیدمحمد میرکمالی به خاک سپردند.

“راهش جاوید باد”

وصیت نامه شهید

بسم ا... الرحمن الرحيم

و لا تقولوا لمن يقتل في سبيل ا... امواتاً بل احياء ولكن لا تشعرون .

و آن كس را كه در راه خدا كشته شد مرده نپنداريد بلكه او زنده ابدي است و ليكن همه شما اين حقيقت را درنخواهيد يافت .

و سلام بر رهبر انقلاب اسلامي ايران امام خميني و درود بر تمام شهيدان راه خدا كه با ايثار جانشان و ريختن خونشان درخت اسلام را آبياري نمودند ، درود بر رزمندگاني كه جان را به كف نهادند و از تمام ماديات و زن و فرزند و خوشي‌‌هاي زود گذر زندگي بريدند و ما بين تمامي الهه‌‌ها (الله) را برگزيدند و به ميدان نبرد آمده و اسلام را زنده كردند، اين‌‌ها همان وارثان حسينند و اين‌‌ها همان كساني هستند كه دعوت امامشان را لبيك گفتند.

خدايا: تو را شكر مي‌‌كنم كه نداي حق را به گوش من رساندي و چشم بصيرت به من دادي تا راهي را انتخاب كنم كه رهبران ما برگزيدند. خداوندا؛ اگر مرا به اين سرزمين شهادت نمي‌‌خواندي و اگر اميد مرا از آمدن به اين وادي عاشقان قطع مي‌‌نمودي و اگر اين سعادت بزرگ را نصيبم نمي‌‌ساختي ديگر چگونه مي‌‌توانستم خود را پيرو حسين و فرزندش امام خميني بدانم؟ آيا مي‌‌توانستم در روز قيامت خود را در صف اهل بيت پيغمبر قرار بدهم؟

اي حسين عزيز، اي فرزند دلبند زهرا ، اگر ما در كربلاي تو نبوديم تا به نداي هل من ناصر ينصرني تو پاسخ بگوييم ، حال مي‌‌خواهيم با هزاران حبيب بن مظاهر ، با هزاران حضرت ابوالفضل با هزاران حضرت علي اكبر با هزاران حضرت قاسم(س) به نداي فرزند به حسين زمان خميني روح الله بشتابيم. بارالها؛ تو را شكر مي‌‌كنم  كه قلبم را مملو از عشق به شهادت نمودي و مرا در اين راه قرار دادي و نيرويي به ما عطا فرمايي كه در راهت جانانه بجنگيم و اگر لياقت داشتيم شهادت را نصيبمان گردان.

و شما پدر و مادر عزيزم، مي‌‌دانم براي بزرگ كردن من چه زحمات زيادي كشيديد و اگر نتوانستم براي شما كاري را انجام دهم مرا ببخشيد و در آخرت هم  بي‌‌نصيب نخواهيد بود. پدر و مادر و خواهر و برادران عزيز و گرامي ام براي شهيد شدن من گريه نكنيد و اين راه شهادت در راه آرمان مقدس اسلامي را خودم انتخاب كردم و راه تمام شهيدان صدر اسلام تاكنون را رفتم هم چون راه بهشتي مظلوم رجایي ، باهنر و خون من بسيار ناقابل است در برابر خون‌‌هاي ريخته شده ديگر شهدا و اگر گريه كنيد براي من روحم ناراحت مي شود و من امانتي بودم كه در دست شما و اكنون اين امانت را باسلام و خدا تحويل داديد و بسيار خوشحال باشيد كه من در اين راه شهيد شدم.

پدر و مادر عزيزم: مقدار پول موجود كه در چمدان و بانك دارم آن را خرج دفن و كفن كنيد چنانچه زياد آمد آن را در راه اسلام بدهيد يا خرج كنيد و كليه وسايل شخصي خودم را به برادر عزيزم علي‌‌اكبر بدهيد و كليه كتب اسلامي مرا به كتابخانه انجمن اسلامي دهيد و مرا در طاق كنار مزار شهيد سيد محمد ميركمالي دفن كنيد و اگر بدي و يا ناراحتي از من ديديد مرا ببخشيد و مرا حلال كنيد.

و از مردم روستاي طاق مي‌‌خواهم كه به انجمن اسلامي بيشتر كمك كنند و فعالانه‌‌تر در دعاي كميل و توسل شركت كنند و براي نشان دادن قدرت اسلام در طرح لبيك يا خميني نام‌‌نويسي كنند چون الان زماني نيست كه در خانه بنشينيم و اسلام ضربه بخورد و بايد همه كوشش كنيد تا اسلام عزيز گسترش يابد و به جهان صادر گردد.

خدايا قلوب همه كساني را كه از من ناراحت هستند راضي بگردان.

خدايا خدايا تا انفلاب مهدي خميني را نگهدار

والسلام، محمد ربيع زاده

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.