جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید محمود امی

فرازی از وصیت نامه:
شهید محمود  امی

مادرم نمي‌گويم گريه نكن اما در مقابل منافقين هم‌چون كوهي استوار بايست تا نباشد كه خيال كنند ملت ما از شهادت مي‌ترسد. مادرم حرف رهبر را به ياد آر كه مي‌فرمايد مكتبي كه شهادت دارد اسارت ندارد.

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :محمود  امی
نام پدر :غلامعلی
تاریخ تولد :۱۳۴۵/۰۱/۰۱
محل تولد :روستای وامرزان دامغان
شغل :محصل
وضعیت تاهل :مجرد
مسئولیت :تک تیرانداز
سن :۱۷ سال
خانواده چند شهید :دو شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۲/۰۱/۱۰
محل شهادت :پاسگاه زید 
نام عملیات :پدافندی
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت ترکش به سر

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا : 
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای دامغان

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

سال هزاروسیصدوچهل‌وپنج، محمود در روستای وامرزان دامغان به دنیا آمد. پدرش، حاج شیخ غلامعلی، روحانی معتمدی بود. مادر محمود،      ملک‌‌جهان، همسر دوم حاج شیخ غلامعلی بود. پدر مدرس حوزه بود. سه برادر و دو خواهر دارد. برای زندگی به دامغان آمد. تابستان‌ها در یک مغازه کار می‌کرد و حقوق کمی می‌گرفت.

محمود با وجود سن کمی که داشت در فعالیت‌‌های قبل از پیروزی انقلاب حضور چشمگیری داشت.

سوم دبیرستان بود که تصمیم گرفت به جبهه برود. با شهیدشدن برادرش احمد، ماندن برایش سخت بود. با وجود پافشاری‌های او، پدر و مادر مخالفت می‌کردند. مسؤول ثبت‌نام از آن‌ها خواست تا رضایت بدهند. او چهل‌وپنج روز از طرف بسیج به جبهه اعزام شد.

دهم فروردین شصت‌ودو، در پاسگاه زید با برخورد ترکش به سر به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای فردوس‌رضای دامغان دفن شد.

“راهش جاوید باد”

وصیت نامه شهید

           يا ايها الذين آمنوا اطيعوا ا... و اطيعو الرسول و اولي الامر منكم .

اي كساني كه ايمان آورده ايد اطاعت كنيد خداي را و رسول را و اولياء امر را پس از شكر و حمد خداي تعالي و با درود و سلام فراوان به محضر حضرت محمد(ص) و حضرت مهدي(عج) و نايب بر حقش حضرت نايب الامام روح ا... الموسوي الخميني.

به فرمان رهبر انقلاب حضرت امام كه فرمودند: «جوان‌ها به جبهه بروند و اين جنگ را خاتمه بدهند كه فردا دير است» و به خاطر دفاع از مكتب خون‌بار و ميهن اسلامي‌ام مي‌روم تا ادامه دهنده خط سرخ  شهدا باشم و مي‌روم تا خط امام بماند. مادرم مي‌دانم داغ فرزند بسيار دشوار است. مادرم نمي‌گويم گريه نكن اما در مقابل منافقين هم‌چون كوهي استوار بايست تا نباشد كه خيال كنند ملت ما از شهادت مي‌ترسد.

مادرم حرف رهبر را به ياد آر كه مي‌فرمايد مكتبي كه شهادت دارد اسارت ندارد. پدرم مي دانم براي پرورش من چه زحماتي كشيدي ولي به ياد آر كه حضرت اميرالمومنين(ع) در نخلستان‌ها روزها با دهان روزه كار مي‌كرد و حسين‌بن‌علي(ع) را پرورش و تربيت نمود كه مرگ سرخ را بر بيعت با يزيدبن‌معاويه ترجيح داد. ما نيز به پيروي از امام حسين(ع) مرگ سرخ را به تن به ذلت دادن ترجيح  مي‌دهيم.

برادرم! سلاح بر زمين افتاده‌ام را برگير. تن به ذلت و خواري مده كه اين ارثي است از مولاي‌مان حسين(ع) به ما رسيده است. خواهرم حجاب تو كوبنده‌تر از سرخي خون من  است هموطنم اسلام را پشتيباني كن كه دين رسول خداست و مگذار منافقين در وحدت شما رسوخ كنند و باعث تفرقه بين شما شوند كه تفرقه ما را هلاك خواهدكرد و خلاصه همكلاسيم سنگري كه تو داري همانند سنگر من است مگذار منافقين در سنگر تو راه يابند كه باعث سقوط فرهنگمان خواهد شد. همكلاسيم درس بخوان و درس بخوان تا در آينده بتواني خدمتي شايان به كشور و اسلاممان كني و از وابستگي نجاتمان دهي.

به اميد روزي كه كره زمين در زير سايه پرچم لا اله الا الله، محمد رسول الله و رهبري حضرت

مهدي ارواحنا له الفداء درآيد.

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.