جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید محمد مهدی دوعائی

فرازی از وصیت نامه:
شهید محمدمهدی دوعائی

امت حزب‌‌الله امروز دشمنان دين و قرآن و اسلام با چهره‌ها و روش‌هاي متفاوتي بر ما هجوم آورده‌‌اند و با هدف نابودي دينمان سعي در نابودي ما دارند، پس واي بر ما اگر چون مردگاني متحرك، ساكت بنشينيم و شاهد نابودي ارزش‌‌هايمان باشيم، واي بر ما اگر ساكت بنشينيم و شاهد باشيم كه خون شهيدانمان لگدمال مي‌‌شود.

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :محمدمهدی دوعائی
نام پدر :غلامحسین
تاریخ تولد :۱۳۴۸/۰۶/۲۰
محل تولد :دامغان
شغل :محصل
وضعیت تاهل :مجرد
مسئولیت :جانشین دسته پیاده
سن :۱۸ سال
خانواده چند شهید :یک شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۷/۰۳/۰۳
محل شهادت :ماووت
نام عملیات :بیت المقدس ۶
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت ترکش توپ به تمام اعضای بدن - بی سر - قطع دست و پا

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا : 
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای دامغان

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

محمدمهدی در روز جمعه، بیستم شهریورماه هزاروسیصدوچهل‌وهشت، در دامان سبز مادرش جای گرفت. آخرین فرزند خانواده آقا غلام‌حسین بود. عزیز همه خانواده بود. دوران کودکی‌‌اش پر بود از خاطرات ناب مهربانی‌‌های خانواده نسبت به او که کوچکترین عضو آن بود.

تحصیلات دوران ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت به پایان رساند. نه‌‌ساله بود که صدای گلوله و فریاد همشهریان مظلومش، گوش و جان حقیقت‌‌طلبش را پر کرد.  به‌‌همراه برادران و بچه‌‌های محل، در حراست از شهر در شب‌‌های سرد مبارزه و گلوله و آتش همت گمارد. پیروزی انقلاب مصادف با دوران نوجوانی‌‌اش بود.

هوش و ذکاوت بالا و علاقه شدیدش به ریاضیات، او را به سمت تحصیل در رشتۀ ریاضی و فیزیک کشاند. محمدمهدی به فعالیت‌‌های قرآنی خود، در کنار تحصیل، در مسجد و بسیج محله اهمیت فراوانی می‌‌داد و به کار آموزش مشتاقان قرآن می‌‌پرداخت.

روزهای امتحان و مبارزه در راه حق و حقیقت،  با شروع جنگ تحمیلی، فرارسید. سن کم محمدمهدی، بزرگ‌‌ترین مانع حضور او در عرصه مبارزه و جهاد بود اما او با تغییر سال تولدش در شناسنامه، توانست برای اولین بار در سال هزاروسیصدوشصت‌‌وپنج در جبهه حضور پیدا کند. بعد از سه ماه، مجروح شد. خانواده‌‌اش برای دیدن او به تبریز رفتند. هنوز بهبودی کامل نیافته، داوطلب حضور مجدد در جبهه شد.

 مهرماه سال شصت‌‌وشش، محمدمهدی فارغ از تمام دل‌‌مشغولی‌‌های هم‌‌سالانش، بهترین راه را انتخاب نمود. بوی جبهه مشامش را بی­قرار می‌‌کرد وقتی به یاد دوستان شهیدش می‌‌افتاد. قرار نداشت. بعد از دومین اعزام، به جبران دروس عقب‌‌افتاده در مجتمع رزمندگان حضور یافت و روزهای درس را با خاطرات جبهه به پایان برد. او جوانی باهوش و مشتاق مبارزه بود.

سوم دبیرستان بود که ماه رمضان از راه رسید. بیشتر بچه‌‌های مجتمع رزمندگان که هم­سنگرانش هم بودند، در میدان تحصیل دوباره دل­شان هوای خاک جبهه کرده بود. فروردین‌‌ماه سال شصت‌‌وهفت بود که محمدمهدی همراه تعداد زیادی از دوستان و هم‌‌رزمانش به‌‌عنوان نیروی بسیجی به جبهه اعزام شد.

در گردان قمربنی‌‌هاشم(ع) سازماندهی و در ارتفاعات شیخ‌‌محمد منطقه ماووت مستقر شدند. گردان قمربنی‌‌هاشم(ع) به‌‌عنوان گردان پشتیبان در عملیات بیت‌‌المقدس ۶ حضور داشت. پس از استقرار بچه‌‌ها در سنگرهای صخره‌ای و سنگی، محمدمهدی نیز در سنگر نگهبانی خود در بالاترین نقطه نزدیک قله مستقر شد.

 سوم خردادماه شصت‌‌وهفت، نیمه‌‌های شب، بوی عطر دعای محمدمهدی فضای آسمان را پر کرده بود. فرشتگان خود را آماده میزبانی‌اش می‌‌کردند. گرم عبادت بود و در سجده‌‌گاه عشق، در دریای بیکران محبت یار بال‌‌هایش را آماده پرواز می‌‌کرد.

دویست‌‌وبیست‌‌وهشت روز را تا لحظه موعود به انتظار گذرانده بود؛ صدای مهیب خمپاره بلند شد و ترکش خمپاره سرش را نشانه رفت و محمد‌‌مهدی با پاره‌های بدن به دیدار یار شتافت.

فردوس رضای دامغان پیکر پاکش را در آغوش خود جای داد.

   “راهش جاوید باد”

وصیت نامه شهید

بسم الله الرحمن الرحیم

ولا تقولوا لمن يقتل في سبيل ا... اموات بل احيا ولكن لايشعرون.

و كساني كه در راه خدا كشته مي‌‌شوند، كشته مپنداريد، بلكه زنده‌‌اند ولي در نمي‌‌يابيد.

السلام عليك يا اباعبداله وعلي الارواح التي حلت بفنائك

وصيت‌‌نامه حقير: محمد مهدي دوعایي، فرزند غلامحسين تاريخ تولد 1349 شماره شناسنامه 261 .

بنام خداوند بخشنده مهربان

و خالق و آفريننده ما انسان‌‌ها و به نام خدایي كه ما را در بهترين حالات آفريد و به ما عقل و هوش داد تا بتوانيم راه صحيح را از باطل باز شناسيم، و با عرض درود وسلام بر آقا امام زمان(عج) ونائب برحقش امام خميني، قلب تپنده امت اسلامي واميد مستضعفان جهان و حسين زمان، و نيز با سلام بر شهيدان، از صدر اسلام گرفته تا كربلاي حسيني و از كربلاي حسين تا كربلاي خميني، از غرب تا جنوب كشور، و نيز با عرض صميمانه‌‌ترين سلام‌‌ها ودرودها به مردم شهيدپرور وحزب الهي دامغان.

از آغاز جنگ تحميلي يعني از زماني كه آمريكا جنگي نابرابر را، بر ملت ما آغاز كرد، همواره جواناني از اين ملت و مردم، با قراردادن جانشان در طبق اخلاص، مردانه شهادت را در آغوش مي‌‌كشيدند و اسلحه اين شهيدان را نيز بايد كساني ديگر برمي‌‌داشتند، و به راه آنان كه همانا خط سرخ حسيني بود، ادامه مي‌‌دادند، و اين بنده حقير نيز با احساس مسئوليتي خطير كه بر دوشم سنگيني مي‌‌كرد، وظيفه خود ديدم كه نقشم را در قبال مسئوليتم ايفا نمايم.

لذا با حضور در جبهه همواره سعي مي‌‌كردم كه با انجام وظيفه و تكليف شرعي مبادا در آن دنيا نتوانم جواب شهدا را بدهم. امت حزب‌‌الله امروز دشمنان دين و قرآن و اسلام با چهره‌ها و روش‌هاي متفاوتي بر ما هجوم آورده‌‌اند و با هدف نابودي دينمان سعي در نابودي ما دارند، پس واي بر ما اگر چون مردگاني متحرك، ساكت بنشينيم و شاهد نابودي ارزش‌‌هايمان باشيم، واي بر ما اگر ساكت بنشينيم و شاهد باشيم كه خون شهيدانمان لگدمال مي‌‌شود، پس جملگي اي امت حزب‌‌الله به پا خيزيد و مهياي جهاد شويد تا مبادا در آن دنيا بي‌‌جواب باشيد و شما اي منافقان واي كوردلان واي كساني كه بعد از 8 سال هنوز در خواب غفلت فرو رفته‌‌ايد بدانيد كه در اين مملكتي كه امام زمان حامي آن است ديگر جایي براي شما نيست.

امت حزب‌‌الله تنها خواهشي كه از شما دارم، اينست كه امام خميني را تنها نگذاريد وحرف او را حرف امام زمان بدانيد و هيچ گاه جبهه‌‌ها را خالي نگذاريد. حال كه امام امت و مرجع تقليد ما جهاد را مهم‌‌تر از فروع دين يعني مهم‌‌تر از نماز وروزه مي‌‌داند، پس ديگر چه تأملي، چه تأملي كه عاقبت آن پشيماني وآتش جهنم است، آتشي كه بر اثر سهل انگاري در قبال خون شهيدان دامنگيرمان مي‌‌شود.

شهيداني كه استقامت را از حضرت رسول اكرم(ص) صبر را از حضرت علي(ع) فداكاري را از حضرت قمر بني هاشم، ايثار را از حضرت علي‌‌اكبر ، شهادت را از امام حسين(ع) و درس جانبازي، رشادت و شهامت را از خميني روح‌‌الله آموخته‌‌اند.

برادران، هدفي را كه من از جبهه رفتن داشتم، اولاً رضاي خدا و ثانياً لبيك به نداي حسين‌‌گونه امام خميني و ثالثاً باز كردن راه كربلاي معلي وكربلایي كه تمام شهدايمان در عشقش سوختند و به سوي معبود شتافتند.

خدايا: تو را شاهد مي‌‌گيرم كه راه جبهه و شهادت را تنها با ميل خودم و با آگاهي كامل انتخاب نمودم و هيچ‌‌كس مرا مجبور به اين كار نكرد، و به كساني كه دم از زور و اجبار رفتن به جبهه مي‌‌زنند، مي‌‌گويم كه شما آن‌‌قدر خوار و زبونيد كه دست به حيله ونيرنگ زده‌‌ايد تا كساني كه در راه خدا در پايان وصيت‌‌نامه وصيتي دارم با پدر، مادر، برادران، خواهر و دوستانم، دوستان عزيزم: اميدوارم فرياد مظلوميت دينم را علی‌‌اكبرگونه ، چه با درستان و چه با جنگتان، به گوش مسلمين جهان برسانيد و با حضوري فعال در جلسات بسيج، شركت در دعاها و نماز جماعت و… مشتي محكم بر دهان منافقين وارد آوريد، كه ما هرچه داريم از اين دعاها داريم. سعي كنيد هيچ گاه از خط امام كه همانا خط سرخ حسين است خارج نشويد و جوري نباشد كه نفس اماره بر شما غلبه كند و از جنگ و جبهه‌‌ها غافل نشويد.

پدر عزيزم: همانطوري كه تا به حال صبور و مقاوم بوده‌‌اي، اميدوارم كه در شهادت من صبر پيشه كني و به خاطر رضاي خدا،  همانند گذشته، درراه خدا گام برداري.

مادر مهربانم: اميدوارم در شهادت من، همانند زينب در شهادت حسين بن علي(ع) صبر پيشه نمایي و اگر  مي‌‌خواهي گريه كني، بر مظلوميت دينم و بر مظلوميت فرزندان حسين(ع) گريه كن و مبادا كاري كني كه منافقين را خوشحال نمایي، كه با صبر خود تنها، مي‌‌تواني روحم را شاد نمایي.

برادران و خواهرم : اميدوارم پيوسته در راه خدا و در خط امام باشيد و شهادت مرا زندگي جديدي براي من بدانيد. برادران عزيزم: اميدوارم چه در جبهه و يا در پشت جبهه اسلحه‌‌ام را برداشته و راه مرا ادامه دهيد. در پايان از شما امت حزب‌‌الله تقاضامندم كه جبهه‌‌ها پر كنيد، كه مبادا اين آيه شريفه شامل حالتان شود كه مي‌‌فرمايد: «اي مردم، چرا هنگامي كه فرمان جهاد صادر مي شود بر جاي خود سنگيني مي كنيد؟»

برادران عزيز: اميدوارم هر كدام از شما از من بدي ديديد، مرا ببخشيددر پايان از همه شما تقاضاي عفو و بخشش مي‌‌كنم واميدوارم مراببخشيد. مرا در گلزار شهداي دامغان دفن نمایيد. از همه شما امت حزب‌‌الله خداحافظي مي‌‌كنم و اميدوارم در خط امام باشيد. به اميد پيروزي نهایي رزمندگان اسلام بر كفر جهاني و ظهور هر چه سريع‌‌تر امام زمان (عج) خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار.

آمين يا رب العالمين

محمد مهدي دوعائی 1366/07/14

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.