جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید محمدرضا نجاریان

فرازی از وصیت نامه:
شهید محمدرضا نجاریان

رادران بسیجی از شما می‌‌خواهم که مواظب باشید تا خون این شهیدان پایمال نشود و تا در آن دنیا جواب‌‌گوی تمام شهدا باشید و روسفید و شادمان در مقابل تمام شهیدان قرار گیرید.

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :محمدرضا نجاریان
نام پدر :غلامحسین
تاریخ تولد :۱۳۴۷/۰۶/۰۵
محل تولد :روستای زرین آباد دامغان
شغل :محصل
وضعیت تاهل :مجرد
مسئولیت :تک تیرانداز
سن :۱۸ سال
خانواده چند شهید :یک شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۵/۱۰/۲۱
محل شهادت :شلمچه
نام عملیات :کربلای ۵
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت ترکش به سر

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :گلستان
شهر :گرگان
روستا : 
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای گرگان

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

حاج‌‌غلامحسین پدر محمدرضا، نجار ماهری بود و اصلاً شهرت نجاریان به همین منظور روی آن‌ها بود. نجاری حرفۀ موروثی در بین طایفه آن‌‌ها بود. محمدرضا پنجم شهریور هزاروسیصدوچهل‌‌وهفت در گرگان به دنیا آمد. پس از گذراندن دوران ابتدایی و راهنمایی از آنجا که او نیز علاقۀ زیادی به نجاری و کارهای فنی داشت پا در هنرستان فنی شهید نصیری گرگان گذاشت و در رشتۀ صنایع چوب مشغول به تحصیل شد. همان زمان یک ماشین چوبی ساخت که به‌‌راحتی نمی‌شد تشخیص داد اسباب‌بازی است یا واقعی.

بعدها نیز در کنار پدر با علاقه و جدیت فراوان ظرافت‌های این هنر را یاد گرفت؛ اما با اوج‌گیری جنگ تحمیلی وارد بسیج شد و فعالیت‌های چشم‌گیری در پایگاه داشت. بعد از گذراندن دوره‌های آموزشی اعم از نظامی و امدادگری پا در مناطق جنگی گذاشت.

صبور بود و مهربان، مرتب ‌‌و منظم، باایمان و باگذشت. وقتی درخواستی داشت باید عملی می‌شد. حجب و حیای خاصی داشت و عاشق امام(ره) بود و کربلای حسین(ع).

علاقه‌‌مند به ورزش بود و اوقات فراغتش را باشگاه می‌رفت و در رشتۀ مهارت‌های رزمی به کمربند مشکی دست ‌یافت.علاقه‌‌مند به تحصیل هم بود؛ اما با شروع جنگ دانشگاه جبهه را بر تحصیل ترجیح داد.

او که مجرد بود و فرزند سوم خانواده دویست‌وسی‌ویک روز افتخار حضور در جبهه‌های حق علیه باطل را داشت و سرانجام در عملیات کربلای ۵ با اصابت ترکش به سینه معراجش را آغاز کرد و در تاریخ بیست‌‌ویک دی‌‌ماه هزاروسیصدوشصت‌‌وپنج در زمرۀ افلاکیان درآمد. پیکر پاکش بعد از انتقال به شهرستان گرگان و تشییع باشکوه در گلزار شهدای امامزاده عبدالله این شهر به خاک سپرده شد.

“راهش جاوید باد”

وصیت نامه شهید

به نام الله پاسدار حرمت خون شهید

با سلام و درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و با سالم بر رزمندگان و معلولین و مجروحین جنگی اسلامی و خانواده‌‌های شهدا.

منظور از نوشتن این نامه این است که مقداری از وصیت خودم را ----

و آن این است که از شما بسیجیان محله و منکرات شهرستان گرگان می‌‌خواهم که جلوی این بی بندو باری را بگیرید که در درون شهر گرگان بسیار این‌‌گونه  کارها به چشم می‌‌خورد و شما بچه‌‌های محله یا برادران بسیجی از شما می‌‌خواهم که مواظب باشید تا خون این شهیدان پایمال نشود و تا در آن دنیا جواب‌‌گوی تمام شهدا باشید و روسفید و شادمان در مقابل تمام شهیدان قرار گیرید.

پس به عنوان یک برادر کوچک‌‌تر از شما می‌‌خواهم که نگذارید بچه‌‌های بیگانه و حتی بچه‌‌های محله کارهایی بکنند که مزاحم دیگران شوند از نظر ناموس و ... در امان نباشند و اگر خداوند خواست من شهید شوم و در راه او جان دهم مرا در جایی دفن کنید که با رضایت پدر و مادرم باشد.

آری اگر خدا بخواهد:                                                                                                به راه میهن و دین فدا کردم جوانی را

به آگاهی پسندیدم بهشت جاودانی را

    بگو بر مادر خوبم شهید هرگز نمی‌‌میرد

     که من عشق شهادت را زمولایم علی گیرم

       بیا مادر کفن پوشان به جسم بی پناه من

برو آهسته خاکم کن تو ای تنها پناه من

ای پدر و مادر گرامی و عزیزتر از جانم از شما می‌‌خواهم که مرا ببخشید که محتاج آمرزش شما پدر و مادر عزیزم هستم.

و از شما خواهران و برادران عزیزم می‌‌خواهم که برای دومین بار مرا ببخشند و از من هر بدی و هرگونه بداخلاقی و بد زبانی و تندی  از من دیده‌‌اید مرا ببخشید و از شما می‌‌خواهم که به تمام دوستان و آشنایان که  مرا می‌‌شناسند بگویید که مرا ببخشند و هرگونه بدی و تندی از من دیده‌‌اند ببخشند که محتاج بخشیدن شما پدر و مادر و خواهران و برادران عزیزم و تمام دوستان و آشنایان می‌‌باشم.

و از خدای بزرگ می‌‌خواهم که مرا ببخشد. ای خدای بزرگ گناهان مرا ببخش و مرا به حال خود وامگذار و از خودت مرا جدا نکن. پدر و مادر عزیزم قسمت دیگر وصیت‌‌نامه من دست مسلم رجبی است و گفته‌‌ام که برایتان بیاورد دیگر عرضی ندارم و امیدوارم که خدای بزرگ و بلند مرتبه و مقام و دانا و توانا و بخشنده به شما صبر واستواری دهد همانند فاطمه زهرا(س) که در مقابل 72 شهید صبر و استواری و مقاومت از خود نشان داد و مشت محکمی بر دهان دشمنان اسلامی زد و از شما می‌‌خواهم که استوار و مقاوم و صبور باشید تا مشت محکمی بر دهان ابر قدرت ها بکوبید.

خداحافظ به امید دیدار

تاریخ 10/02

محمدرضا نجاریان

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.