جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید عبدالکریم کفتری

فرازی از وصیت نامه:
شهید عبدالکریم کفتری

پيامي كه براي ملت دارم اين است كه پير جماران و اين ياور اسلام را مانند ملت كوفه رها نكنيد و چنان مشتي بر دهان ضد انقلاب بزنيد كه قدرت هرگونه حركتي از آنان گرفته شود. آري اين ملت از شهادت باك ندارد. ما شيشه‌‌ايم و باك از سنگ نداريم از شكست شيشه چو بيشتر شكند تيزتر شود اين ملت هر چه شهيد بيشتر بدهد مصمم‌‌تر مي‌‌شود.

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :عبدالکریم کفتری
نام پدر :حبیب الله
تاریخ تولد :۱۳۴۴/۱۱/۱۵
محل تولد :دامغان
شغل :محصل
وضعیت تاهل :مجرد
مسئولیت :فرمانده دسته پياده
سن :۱۷ سال
خانواده چند شهید :دو شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۲/۰۷/۱۳
محل شهادت :بیمارستان مصطفی خمينی
نام عملیات :پشت جبهه
موضوع شهادت :پشت جبهه
نحوه شهادت :اصابت تیر به سر

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا : 
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای دامغان

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

عبدالکریم فرزند حبیب‌‌الله و معصومه در پانزدهمین روز از ماه بهمن سال چهل‌‌وچهار در دامغان به دنیا آمد. خانواده‌‌ای پرجمعیت که درآمد آن‌‌ها پایین و هزینه‌‌ها بالا بود. به مدرسه رفت و تا دوم دبیرستان را درس خواند. با شروع جنگ تحمیلی برحسب تکلیف درس را رها کرد و بسیجی به جبهه رفت.

اوقات بی‌‌کاری در باغ به پدرش کمک می‌‌کرد. دوبار به جبهه رفت. اولین بار در سال شصت‌‌ویک بعد از گذراندن آموزش نظامی در پادگان امام‌‌حسن(ع) به جبهه اعزام و به مدت پنج‌‌ ماه ماند. در این مرحله مسؤولیتش تک‌‌تیرانداز بود.
مرحله دوم در تیرماه شصت‌‌ودو به لشکر۱۷ علی‌‌بن‌‌ابیطالب(ع) اعزام و به‌‌عنوان کمک‌‌آرپی‌‌جی‌‌زن و فرمانده دسته مشغول شد.
محل مأموریتشان پاسگاه زید عراق بود. مردادماه در حال نگهبانی از ناحیه سر ترکش می‌‌خورد و سخت مجروح می‌شود. او را به اهواز و از آن‌‌جا به بیمارستان مصطفی خمینی تهران منتقل می‌‌کنند. بعد از یک ماه و بهبودی نسبی به دامغان منتقل و در منزل بستری می‌‌گردد. یک ماه نگذشته، دوباره حالش بد می‌‌شود و به بیمارستان دامغان و از آنجا به تهران اعزامش می‌‌کنند. دو روز بعد در روز سیزدهم مهرماه شصت‌‌ودو به فیض عظمای شهادت نایل می‌‌گردد. پس از تشییع جنازه باشکوه در فردوس‌‌رضای دامغان دفن می‌‌گردد.
برادرش، محمدعلی نیز سال هزاروسیصدوشصت‌‌وشش در عملیات تک جزیره جنوبی به شهادت رسید.


“راهش جاوید باد”

وصیت نامه شهید

السلام عليك يا ابا عبدالله. السلام عليك يا صاحب الزمان

بسم الله الرحمن الرحيم

به نام الله پاسدار حرمت خون شهيدان و با سلام بر حضرت مهدي و نايب بر حقش و تمامي شهدا سخن و در اصطلاح وصيتم را آغاز مي‌‌كنم.

ولا تحسبن الذين قتولوا في سبيل ا… امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون

گمان نبريد كه آنان در راه خدا كشته شدند مردگانند بلكه آنان زندگان جاويدند و نزد خداي خود روزي  مي‌‌خورند.(قرآن كريم)

پدر و مادرم برادر و خواهرانم و كليه آشنايان از اين‌‌كه من شهيد شدم به هيچ وجه ناراحت نباشيد چون اگر من شهيد شدم به آرزوي ديرينه خود رسيدم به ديدار خدا رفتم و به ديدار ائمه رفته‌‌ام. پدر و مادرم مي‌‌دانم من براي شما فرزند خوبي نبودم ولي از شما حقيرانه تقاضاي بخشش دارم و از كليه آشنايان تقاضا دارم عوض اين‌‌كه براي من گريه كنند سوره حمد بخوانند و از خدا برايم طلب مغفرت كنند و از برادران و خواهران مي‌‌خواهم در سنگرهاي انقلاب شركت كنيد و اسلام را نگه دارند و پيامي كه براي ملت دارم اين است كه پير جماران و اين ياور اسلام را مانند ملت كوفه رها نكنيد و چنان مشتي بر دهان ضد انقلاب بزنيد كه قدرت هرگونه حركتي از آنان گرفته شود. آري اين ملت از شهادت باك ندارد.

ما شيشه‌‌ايم و باك از سنگ نداريم از شكست

شيشه چو بيشتر شكند تيزتر شود

اين ملت هر چه شهيد بيشتر بدهد مصمم‌‌تر مي‌‌شود. پدر و مادرم از اين‌‌كه توانسته‌‌ايد مرا طوري پرورش دهيد كه بتوانم به اسلام خدمت كنم خيلي متشكرم و از شما هم می‌‌خواهم خدا را شكر كنيد كه توانسته‌‌ايد هديه‌‌اي نا چيز به اسلام بدهيد و از خداوند بخواهيد مرا قبول كند. پدر و مادر در شهادت من بي‌‌تابي نكنيد راه به ستون پنجم دشمن ندهيد و گريه نكنيد و نگذاريد كه دشمنان اسلام خوشحال  شوند. از شما مي‌‌خواهم كه در نمازهايتان را دعا كنيد، امام را دعا كنيد و براي فرج حضرت مهدي(عج) هم دعا كنيد. ديگر عرضي ندارم.

والسلام عليكم و رحمه‌‌الله و بر كاته

عبدالكريم كفتری 1361/11/02

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.