جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید ابراهیم الماسی

فرازی از وصیت نامه:
شهید ابراهیم الماسی

مرگ هرلحظه امکان دارد سراغ ما بیاید پس چه بهتر که آن مرگ در راه خدا باشد از سخنان امام حسین(ع) می باشد که اگر قرار باشد بدن­های ما ساخته شود که آخر بمیرد پس چرا در راه خدا با شمشیر قطعه قطعه نشود؟ 

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :ابراهیم الماسی
نام پدر :اسداله
تاریخ تولد :۱۳۴۴/۰۱/۲۳
محل تولد :دامغان
شغل :محصل
وضعیت تاهل :مجرد
مسئولیت :فرمانده دسته پیاده
سن :۱۷ سال
خانواده چند شهید :یک شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۱/۰۵/۰۸
محل شهادت :کوشک - شرق بصره
نام عملیات :رمضان
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت ترکش به سر

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا : 
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای دامغان

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

شنیده‌‌ایم که بهار با پرستوهایش، با شکوفه‌‌های درختان سیب و بادامش، نسیم بهشت را در زمین جاری می‌‌کند. در شوروشوق جاری‌‌شدن این نسیم کرامت، جمال حق در بیست‌‌وسومین روز بهار سال چهل‌‌وچهار در خانه ساده و با صفایی تجلی کرد. حال و هوای محله قدیمی شاه (محله ‌‌امام) دامغان، با صدای گریۀ ششمین فرزند خانوادۀ آقا اسدالله شادمانه‌‌تر شده‌‌ بود. نامش را ابراهیم گذاشتند؛ به یمن ورودش در گلستان کویری شهر و به یمن ورودش در ماه مبارک ذی‌‌الحجه.

ابراهیم در کنار پدر و مادر و گرمی و مهربانی‌‌های خواهر و برادرانش کودکی‌‌هایش را ‌‌گذراند. وارد دبستان شد و تا پایان دورۀ راهنمایی در مدارس دامغان به تحصیل ادامه داد.

سیزده سال بیشتر نداشت که در مسیر رود خروشان انقلاب قرار گرفت و فریادهای الله‌‌اکبرش را همراه با تمام حنجره‌‌های جوان و خسته از تاریکی‌‌های شب به گوش شهر ‌‌رساند. هر شب کارش این بود و روزها هم شرکت در راه‌پیمایی.

تحصیل را در کنار مبارزه ادامه داد و در هنرستان شهید چمران ثبت‌‌نام کرد. رشته برق را انتخاب کرد و مشغول فراگیری فنون آن شد. ابراهیم که طعم شیرین حقیقت را با تمام وجود چشیده‌‌ بود، در مسیر امامش قرار گرفت و تا پای جان به این دلدادگی ایمان داشت.

بیشتر از پانزده سال نداشت که برای نخستین بار در جبهه حضور یافت. کربلا را دوست داشت و عاشق شهادت بود. هر بار که دلش می‌‌گرفت برای دوستان سفرکرده‌‌اش، به دیدارشان می‌‌رفت و در فردوس‌رضا ساعت‌‌ها با دوستان شهیدش به گفت‌وگو می‌‌نشست و دعای شهادت را برای خودش می‌‌خواند تا خداوند اجابتش کند.

مردادماه شصت‌‌ویک از راه رسید‌‌ه‌‌ بود که برای آخرین بار به منطقه رفت؛ بچه‌‌ها برای عملیات رمضان آماده می‌‌شدند؛ ابراهیم هم خود را مهیای دیدار می‌‌کرد. بارها در رازها و نیازهای شبانه‌‌اش از خدا خواسته‌‌ بود که آسمانی شود.

به‌‌همراه چند تن از هم‌‌رزمانش برای آوردن پیکر پاک شهدا رفته‌‌ بود که غروب روز آخر کبوتری در منطقه شرق بصره، رسول شهادتش شد. وقتی بر شانه‌‌اش نشست همه گفتند ابراهیم خواهد رفت. در هشتمین روز مرداد وقتی ترکش بر پیشانی و سرش نشست کبوتر جانش پرواز کرد و آسمانی شد. حالا ابراهیم در کنار دوستانش در فردوس‌رضای دامغان آرام گرفته‌‌ است.  

“راهش جاوید باد”

وصیت نامه شهید

بسم رب شهدا

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُ‌وا وَصَابِرُ‌وا وَرَ‌ابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ

ای اهل ایمان در کار دین صبور باشید و یک‌‌دیگر را به صبر و مقاومت سفارش کنید و مهیا و

مراقب کار دشمن بوده و خدا ترس باشید تا پیروز و رستگار گردید. (آل عمران - آیه 200)

وصیت نامه اینجانب ابراهیم الماسی فرزند اسلام و قرآن

  درود و سلام گرم به رهبرم، یاری‌‌دهندۀ مستضعفین که مرا این‌‌چنین شاد و خرم به‌‌سوی شهادت راهنمایی کرد تا بتوانم بعد از گذشت چندین سال در نبرد حق علیه باطل در رکاب امام زمان و نایب بر حقش و برای اسلام و قرآن قدمی بر داشته باشم و این بار گران‌‌بها را از گردن خود بردارم تا شاید جسم و روحم را بشوید و گناهانم را بخشیده و همراه شهدای راهش جایگاهی قرار دهد و مرگ هر لحظه امکان دارد سراغ ما بیایید پس چه بهتر که ان مرگ در راه خدا باشد از سخنان امام‌‌حسین (ع) می‌باشد که اگر قرار باشد بدن‌های ما ساخته‌‌شود که آخر بمیرد پس چرا در راه خدا با شمشیر قطعه قطعه نشود؟

وصیتی دیگر به پدر و مادرم و برادر و خواهرانم و هم‌‌چنین اقوام و دوستان و آشنایان دارم این‌‌که اگر بدی خوبی از من دیدید مرا ببخشید و مرا حلال کنید و ای پدرم وای مادرم اگر من لیاقت و سعادت شهید شدن را داشتم هرگز یک قطره اشک هم برایم نریزید و بلکه برایم جشن بگیرید و شادی کنید چون راه من راه حق بود و هدف من پیشبرد اسلام و قرآن بود و ای خواهرانم راهی را که می‌روید ادامه دهید که حتی راه و هدفتان جز اسلام نباشد و ای برادرم تو هم راه من را ادامه بده که راه و هدف من الله بود و بس.

این بود وصیت‌‌نامه جوان شانزده‌‌ساله ابراهیم الماسی فرزند اسدالله که به صورت خلاصه و کوتاه نوشتم و یک چیز دیگر در پایان وصیت‌‌‌‌نامه که به صورت خلاصه و کوتاهی می‌‌گویم این است که جنازه مرا در کنار قبور شهدا به خاک بسپارید.

به امید پیروزی حق علیه باطل و حتماً راه شهدا را ادامه دهید که راه شهدا را حق است.

ابراهیم الماسی

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.