جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید نوروز قربانیان

فرازی از وصیت نامه:
شهید نوروز قربانیان

خدایا پروردگارا تو خود می‌‌دانی که ما چقدر مشتاق شهادتیم و تو نیز می‌‌دانی که هدفمان شهادت نیست بلکه پیروزی در راه توست اگر توانستیم می‌‌کشیم و اگر نتوانستیم کشته می‌‌شویم و تو ای امام از ما راضی باش که برای احیای دین و دفاع از میهن اسلامی تمامی اعضا و دل و جانمان را هدیه می‌‌دهیم تا اسلام و قوانین حیات‌‌بخش آن در سراسر جوامع گسترش یابد.

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :نوروز قربانیان
نام پدر :عبدالله
تاریخ تولد :۱۳۴۴/۰۴/۰۲
محل تولد :کردکوی - گلستان
شغل :پاسدار
وضعیت تاهل :مجرد 
مسئولیت :مسئول تدارکات گروهان پیاده
سن :۱۸ سال
خانواده چند شهید :یک شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۳/۰۲/۱۸
محل شهادت :جزیره مجنون
نام عملیات :پدافندی
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت ترکش به سر

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا :زردوان
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای دیباج

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

 

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

عبدالله با زن و سه فرزندش از روستای چهارده (دیباج) دامغان برای کار رفته بود کردکوی. آن‌‌ها چشم به راه فرزند چهارم خانواده بودند. دوم تیرماه هزاروسیصدوچهل‌‌وچهار انتظارشان پایان یافت و نوروز پا به دنیا گذاشت. نوروزعلی شش‌‌ساله بود که پدرش تصمیم گرفت به چهارده برگردد.

وی در چهارده به مدرسه رفت و تا اول راهنمایی درس خواند که سختی معیشت و وضع مالی نامناسب خانواده، او را به کارهای سخت و سنگین واداشت. هم به خانواده‌اش کمک می‌کرد و هم خرج و مخارج تحصیل شبانه‌اش را درمی‌آورد.

هفده‌‌ساله بود که از طریق بسیج در دوم مرداد شصت‌‌ویک عازم جبهه جنوب شد و پس از سه ماه و نوزده روز برگشت. بار دوم چهارم تیرماه شصت‌‌ودو رفت و پس از سه ماه و ده روز آمد. دیگر نمی‌توانست دوری بچه‌های جبهه و جنگ را تحمل کند.

عاقبت موفق شد که ششم بهمن شصت‌‌ودو لباس سبز پاسداری به تن کند. پانزدهم فروردین شصت‌‌وسه به جبهه رفت و مسئول تدارکات گروهان شد.

هیجدهم اردیبهشت، لیلی عشق در جزیره مجنون مشتاق دیدارش شد. او که سرسپرده آستان عشق بود ترکش به سرش خورد و شربت وصال نوشید.

مزار شهید نوروز قربانیان در گلزار شهدای دیباج است.

“راهش جاوید باد”

وصیت نامه شهید

بسمه تعالی

اینجانب از آن‌‌جا که خود را یک فرد مسئول دانستم که دفاع از اسلام و میهن عزیز را یک وظیفۀ شرعی و اسلامی است به جبهه‌‌های جنگ آمده‌‌ام تا دست غارتگران را از سرزمین مسلمین کوتاه کنیم ما باید از رهبر عزیزمان امام خمینی تشکر کنیم که ما را از منجلاب فساد نجات داده و هدایتمان نموده و لازم نیست کسی از ما تشکر کند چرا که جنگیدن وظیفۀ شرعی می‌‌باشد خداوند ان‌‌شاءالله سایه این رهبر عزیزمان را از سر این ملت کوتاه نکند تا انقلاب مهدی(عج) او را نگه دارد.

خدایا پروردگارا تو خود می‌‌دانی که ما چقدر مشتاق شهادتیم و تو نیز می‌‌دانی که هدفمان شهادت نیست بلکه پیروزی در راه توست اگر توانستیم می‌‌کشیم و اگر نتوانستیم کشته می‌‌شویم و تو ای امام از ما راضی باش که برای احیای دین و دفاع از میهن اسلامی تمامی اعضا و دل و جانمان را هدیه می‌‌دهیم تا اسلام و قوانین حیات‌‌بخش آن در سراسر جوامع گسترش یابد.

خدایا تو خود شاهد باش که به خاطر تو و رضای تو از این دنیا بریدم و راه خود را انتخاب کردم. خدایا تو خود شاهد باش موقعی که خبر شهادت برادران را شنیدم به یاد گفته‌‌هایشان افتادم که گفتند هادی تو بیا که آنجا ما هستیم باشیم ای شهید ای که همچون حر راه خود را انتخاب کردی آمدم که یا به زیارت قبر حسین مظلوم(ع) بروم و یا راهی که تو انتخاب کردی نصیب من هم بشود.  آمدم که این بار که با خون خود دشت کردستان را رنگین‌‌تر کنم آمدم که به ندای حسین زمان امام عزیزمان خمینی کبیر لبیک گفته باشم آمدم تا چون علی‌‌اکبر حسین جانم را فدا کنم و خلاصه آمدم تا مثل تو هم چون گل پرپر شوم.

آری ای برادران ما راه خودمان را با آگاهی هرچه بیشتر انتخاب کردیم و این شما هستید که باید راه شهیدان را ادامه دهید فقط شعار ندهید شعارهایتان همراه با عمل و آن هم عمل مخلصانه و صادقانه به خاطر خدا باشد همیشه دعا بخوانید دعای کمیل را هرچه باشکوه‌‌تر بجا بیاورید سنگر نمازهای جمعه را خالی نگذارید شما تا می‌‌توانید نمازهایتان را به جماعت بخوانید.

دوستان و رفقای خوبم اخلاق اسلامی را در همه جا رعایت کنید و آن را سرمشق خود قرار دهید همیشه به یاد خدا باشید و توکل به خداوند کنید همیشه با هم دوست و برادر و برابر باشید هیچ‌‌گاه بر سر مسائل جزئی اختلاف پیدا نکیند، ما رفتیم و این شما هستید که باید راه ما را ادامه دهید. ای دوستان، ایمان خود را به خدا زیاد کنید و از شما که جوان‌‌های این انقلاب هستید می‌‌خواهم که بسیج را تنها نگذارید و همه کارهای لازم را بکنید.

ای حسین جان قسم به خون پاکت و قسم به خون تمام پاکان و مظلومان که تا آخرین نفس و آخرین قطره خون با تو پیمان می‌‌بندم که با دوستان خود دوست و با دشمنان خود دشمن باشیم تا قیامت باقی است.

ای برادران عزیز شما باید الگوی باشید کاری نکنید که مفسدین از شما نقطه ضعف بگیرند شماها وظیفه سنگینی بر دوشتان است که باید آن را به خوبی انجام دهید به جلسات خود ادامه دهید و افراد بی‌‌تفاوت را به جلسه بکشید که خدا توبه‌‌پذیر است بر افراد زیاد سخت نگیرید و با آن‌‌ها به نرمی صحبت کنید ان‌‌شاءا... که شما برادران مرا حلال کنید و از خداوند بخواهید که گناهان مرا ببخشد.

« و چند نامه ای با مادر خود »

مادر مرا ببخش از این که نامه‌‌ام خون آلود است زیرا چیزی که باعث نوشتن این نامه شده یک تکه چوب و مقداری از خون جوانان تیرخورده  که روی دشت و بیابان سر به فلک کشیده می‌‌باشد نوشته شده.  مادر من با تمام قوای خود می‌‌جنگم گرمی آفتاب تابستان و باد سرد پائیز و برف و باران سنگین زمستان را در جنگ تحمل می‌‌کنم و خود را فدای اسلام و میهنم می‌‌کنم. مادر من از جبهه و جنگ نمی‌‌گریزم زیرا نمی‌‌خواهم مایۀ سرافکندگی تو باشم گرچه تو از کشته شدن من گریه می‌‌کنی اما همیشه سربلند هستی و افتخار می‌‌کنی که پسرت فدای تو و میهن اسلامی خود شد.

می‌‌گویی او شجاعانه جنگید و با افتخار کشته شد و تو ای خواهر مهربانم امیدوارم که چون بانوان صدراسلام  به اسلام و مسلمین خدمت کنید و اگر من به شهادت رسیدم عوض من هم قبر حسین(ع) را زیارت کنید.

نوروز قربانیان

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.