جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید سید ابوالفضل میرعماد

فرازی از وصیت نامه:
شهید سید ابوالفضل  میرعماد

و وصيت من به برادرانم اين است كه اسلحه مرا به دست گرفته و نگذاريد جاي من خالي بماند و آن‌‌چنان برزميد كه لرزه بر جان دشمنان مخصوصا صداميان اندازيد.

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :سید ابوالفضل  میرعماد
نام پدر :سید مهدی
تاریخ تولد :۱۳۴۵/۰۵/۲۱
محل تولد :روستای آستانه دامغان
شغل :محصل
وضعیت تاهل :مجرد
مسئولیت :تک تیرانداز
سن :۱۸ سال
خانواده چند شهید :یک شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۴/۰۱/۱۰
محل شهادت :مهران
نام عملیات :پدافندی
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت ترکش به سر

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا :آستانه
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای روستای آستانه

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

سیدابوالفضل فرزند سیدمهدی در سال هزاروسیصدوچهل‌‌وپنج در روستای آستانه از توابع دامغان به دنیا آمد. دوساله بود که مادرش را از دست داد. پدرش برای بزرگ‌‌کردن او مجبور به ازدواج مجدد شد.

ابتدایی و راهنمایی را در روستای آستانه و آهوانو گذراند. برای ادامه تحصیل به هنرستان کشاورزی (شهید محمد منتظرقائم) امیرآباد رفت.

به نماز جماعت خیلی اهمیت می‌‌داد و همیشه اطرافیان را به آن سفارش می‌‌کرد.

اولین بار در شانزده‌‌سالگی، با دست‌‌کاری شناسنامه و تغییر تاریخ تولد به جبهه اعزام شد. حدود سیصد روز در جبهه به‌‌عنوان تک‌‌تیرانداز خدمت کرد.

دهم فروردین هزاروسیصدوشصت‌‌وچهار، در ارتفاعات مهران براثر اصابت ترکش به سر به شهادت رسید. او را در گلزار شهدای آستانه دفن کردند.

“راهش جاوید باد”

وصیت نامه شهید

بسم الله الرحمن الرحيم

ان الله يحب الذين يقاتلون في سبيله صفا كانهم بنيان مرصوص

به درستي كه خداوند دوست دارد كساني را كه در صف‌‌هاي آهنين و به هم پيوسته در راه او (خدا) با

دشمنان به نبرد بر مي‌‌خيزند.

به نام الله پاسدار حرمت خون شهيدان و با درود و سلام به پيشگاه آقا امام زمان(عج) و نائب برحقش امام خميني و شهداي جنگ تحميلي و پدر و مادرهايي كه دل از فرزندان (عزيزان) خود كنده و آن‌‌ها را روانه كربلاهاي ايران و ميدان‌‌هاي نبرد با خصم دون و ابرقدرتهاي شرقي و غربي كرده و مي‌‌كنند.

گويا زماني رسيده كه به مطلوب خود بپيونديم ، گويا زماني رسيده كه خداوند ، خالق جهان ما را فرا مي‌‌خواند، گويا زماني رسيده كه دل از دنيا كنده و بال كشيدن به سوي لقائش را مي‌‌بينيم، از هر طرف ناله مي آيد ، از هر گوشه‌‌اي صداي مناجات به گوش مي‌‌رسد، گويا همه زمان حركت را دريافته اند. زمان پيوستن به امام حسين(ع) را گويا مي‌‌شنوند ، نداي هل من ناصر حسين زمان نائب امام زمان خميني كبير را. گويا زمان وداع است.

اين چه شورش است كه در دل‌‌ها ايجاد شده كه همه از جان‌‌ها گذشته و جان را به جان آفرين مي‌‌سپارند. وصيت من به پدرم اين است كه پدرم صبر كن و صابر باش كه خداوند با صابرين است. پدر جان خدا را شكر كن كه خداوند عنايتي به تو كرده كه پدر شهيد باشي.

اميدوارم كه شما اي پدرم در نبود من هيچ‌‌گونه نگراني نداشته باشيد و برايم ناراحتي نكنيد. زيرا ناراحتي و گريه شما دل دشمنان را شاد  مي‌‌كند. دنيا محل گذر است چه خوش است اين رفتن در راه خدا و به خاطر خالق يكتا باشد.

و وصيت من به برادرانم اين است كه اسلحه مرا به دست گرفته و نگذاريد جاي من خالي بماند و آن‌‌چنان برزميد كه لرزه بر جان دشمنان مخصوصا صداميان اندازيد. و وصيتم به خواهران حزب‌‌اللهيم اينست كه حجاب خود را حفظ كنيد زيرا آن را به بهاي خون شهيد به دست آورده‌‌اي.

و از همه شماها (خانواده‌‌ام) مي‌‌خواهم اگر شهيد شدم به من شهيد ناكام نگوييد زيرا بهترين كام شهادت است  و وصيتم به امت حزب‌‌الله و هميشه در صحنه اين است كه در نمازهاي جمعه و جماعات هر چه باشكوه‌‌تر شركت كنيد و از همه كساني كه باعث آزارشان شدم مي‌‌خواهم مرا ببخشند.

والسلام

سيد ابوالفضل ميرعماد ـ 1364/01/03

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.