اي پاسداران، اي كساني كه به حق پشتوانه امام عزيز بودهايد و دين خود را به اسلام و انقلاب ادا كرديد در برخوردها با عزيزان بسيج اين نور چشمان امام و قوت قلبمان خوش رفتارتر باشيد نباشد كه عزيزي از ما پاسداران رنجيدهخاطر گردد و خداي ناكرده در پيش فرماندهاش صاحبالزمان شكايت كند.
ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...
مشخصات فردی
نام و نام خانوادگی :حسین یحیی
نام پدر :محمد مهدی
تاریخ تولد :۱۳۴۴/۰۸/۰۱
محل تولد :دامغان
شغل :پاسدار
وضعیت تاهل :متاهل
مسئولیت :فرمانده گروهان پیاده
سن :۲۲ سال
خانواده چند شهید :یک شهید
شناسنامه شهادت
تاریخ شهادت :۱۳۶۷/۰۵/۰۶
محل شهادت :اسلام آباد غرب
نام عملیات :مرصاد
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت ترکش بمب خوشه ای به سر
شناسنامه تدفین
کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا :
تاریخ تدفین :
گلزار :گلزار شهدای دامغان
نقشه محل تدفین
زندگی نامه شهید
“بسم رب الشهداء و الصدیقین”
شهید حسین یحیی محل تولدش یکی از محلههای قدیمی دامغان به نام محلهامام است. اولین روز آبانماه سال چهلوچهار، چهارمین فرزند خانوادۀ آقای یحیی به دنیا آمد. نامش را حسین گذاشتند. حسین در همین محله قدیمی روزگار را گذرانده و در کنار دیگر برادران بزرگ شد. تحصیلاتش را تا سوم راهنمایی ادامه داد. سال شصتودو درست زمانی که هجده سال داشت تصمیم گرفت برای اولین بار به جبهه برود. بههمراه دوستانش. راهش را درست انتخاب کرده بود. میگویند اکثر دوستانش از اهالی «عند ربهم یرزقون» بودند از جمله شهید فوادیان، شهید عالمی و شهید مشهد، پس نشانیها همه درست بوده.
پس از مدتی حسین به عضویت سپاه درآمد و حالا پس از نوشیدن قطرهای رنج باید دریا دریا معرفت نصیبش میشد از بیکرانههای عشق. پس در مسئولیتهای مختلفی از جمله فرمانده دسته، معاون گروهان و فرماندۀ گروهان انجام وظیفه میکرد.
او از کسانی بود که همراه شهید مشهد و شهید عالمی هیئت انصارالحسین را پایه گذاری کرد. در سال شصتوشش ازدواج کرد اما معشوق در جای دیگر در انتظارش بود. ششم مردادماه شصتوهفت، تنگۀ مرصاد جولانگاه این غواص شجاع بود و او عاشقانه به دیدار معشوق شتافت. پیکر پاکش در گلزار شهدای شهر جاودانه شد.
اي كساني كه ايمان آوردهايد جهت چيست كه چون به شما امر شود كه براي جهاد در راه دين بيدرنگ خارج شويد به خاك زمين دل بستهايد آيا راضي به زندگاني دنيا عوض حيات ابدي آخرت شديد متاع دنيا در پيش عالم آخرت اندك و ناچيز است. وصيتنامه اينجانب العبد العاصي الحقير حسين يحيي فرزند حاج سالار مهدي به شماره شناسنامه 231 متولد 1344 صادره از دامغان. به نام الله پاسدار حرمت خون شهيدان ياري دهنده مستضعفان ياور رزمندگان غيور اسلام. و با درود و سلام به پيشگاه حضرت وليعصر(عج) ارواحنا له الفدا و با درود و سلام بر نايب بر حق صاحب زمان حضرت امام خميني دامت بركاته سخنم را آغاز ميكنم.
اينجانب با آگاهي كامل و با عنايات حضرت باري تعالي قدم بر سرزمين كربلاي حسيني نهادم و هدفم اين بود كه ياري دين خدا نمايم و به نداي هل من ناصر ينصرني امام عزيز لبيك بگويم و در واقع چون احساس كمبود ميكردم و ميديدم كه براي كامل شدن دينم به رفتن به جبهه نياز دارم اين نياز را برآوردم و سعادت خود را اينچنين يافتم كه در اين راه به سعادت برسم و شهيد شوم و اين ما هستيم كه به جبهه نياز داريم جبهه به ما نياز ندارد. هر كس كه به خود اجازه ورود به كربلاي ايران نميدهد در خود تجديد نظر كند (سخنم با كساني است كه در مسيرحزبا... قرار گرفتهاند)
همانطور كه در آيه اول سخنم متذكر شدم ببينيد به دنيا دلبستهايد يا مسئلهاي ديگريست اگر دل به دنيا بستهايد و به دنيا راضي گشتهايد حركت كنيد و متاع پوچ دنيا را دور بيندازيد و خداوند و آخرت و مرگ را مدّ نظر بگيريد و بدانيد كه مرگ بيخبر به سراغتان ميآيد و ديگر راهي نيست.
امت حزبالله پشتيبان امام عزيزمان باشيد و لحظهاي او را تنها نگذاريد هر چه او ميگويد همان را مدّ نظر بگيريد و براي سخنان خود و كردار و رفتار و برخورد و شناخت و انتخاب مدّ نظر بگيريد هر كه را او ميگويد تأييد كنيد و كساني كه بر خلاف عقيده و تأييدات امام هستند تأييد نكنيد و مقاوم و استوار جلويش را بگيريد آنهايي كه مخالف روحانيت در خط امام هستند مخالفت كنيد عزيزان در برخوردها چه در انتخابات و چه در مسائل شهري هر آنچه را كه روحانيت ميگويد عمل نماييد باشد كه خداوند تبارك و تعالي پشتيبان شما باشد سخني دارم با امت حزبالله آن امتي كه پيرو خط رهبري و دنباله روي امام عزيز هستند كه در جبههها به هر عنوان در حال خدمت هستند.
كساني كه در شهرها دم از حزباللهي بودن ميزنند اين را بدانند كه حزباللهي نيستند و همين كه شعار كاذب ميدهند در آخرت جداي از اينكه بايد جواب عمل نكردن به تكليف مرا بدهند بايد جواب دروغگوييهايشان را هم بدهند و بدانند كه زيانكارند. اي پاسداران، اي كساني كه به حق پشتوانه امام عزيز بودهايد و دين خود را به اسلام و انقلاب ادا كرديد در برخوردها با عزيزان بسيج اين نور چشمان امام و قوت قلبمان خوش رفتارتر باشيد نباشد كه عزيزي از ما پاسداران رنجيدهخاطر گردد و خداي ناكرده در پيش فرماندهاش صاحبالزمان شكايت كند.
و اي پاسداران آن جمله پاسداران عاشقند شاغل نيستند را به اجابت برسانيد . اي بسيجيان اي دلاور مردان اي اسطورگان ايمان وشجاعت اي كسانيكه به حق يارو ياور اماميد، اي كساني كه دشمنان اسلام از نام شما لرزه بر اندامشان افتاده و فكر ورود به حريم پاك و مقدس بر شما را هم در ذهنشان عبور نميدهند هميشه و همه جا پشتيبان امام باشيد.
و اطاعت مطلق را از امام داشته باشيد كه شما هميشه پيروزيد اي عزيزان هيچ موقع جبهه را خالي نگذاريد و هميشه به فكر قيامت باشيد و مرگ را از يادتان بيرون نكنيد و قدر خودتان را بدانيد كه امروز اسلام و امام و انقلاب به شما نياز دارد. اي برادرانم واي خواهرم، هميشه به ياد خدا باشيد از ياد خدا غافل نباشيد در نمازهاي جمعه وجماعت حتماً شركت كنيد ياور امام عزيز باشيد و برادرانم هميشه حسينوار وارد كارزار شويد كه پيروزيد و خواهرم چون زينب(س) صابر باشيد و پيامرسان شهدا باشيد.
اي پدر ومادرم، هر چند كه فرزند خوبي برايتان نبودم وشايد گاهي حرفتان را قبول نكردم و نپذيرفتم مرا ببخشيد. شما پدر و مادر خيلي خوبي بوديد و هستيد و خداوند شما را با حسينبنعلي(ع) محشور كند كه ذكر و نام حسين جان را بر ما نهاديد و آموختيد و ما را حسيني بار آورديد بدين منظور تشكر از زبان من حقير بسيار مشكل است انشاءالله خداوند اجر شما را بدهد.
پدر و مادرم ، هيچگاه زبان به شكايت خدا مگشايید و هيچ موقع خود را سرزنش نكنيد و هيچ براي من دلتان نسوزد و براي اسلام بسوزد چرا كه در دنيا غريب است و براي من گريه نكنيد و هر موقع خواستيد گريه كنيد براي مولا امام حسين(ع) گريه كنيد. بارالها، تو خود ميداني كه از جانم عزيزتر چيزي ندارم كه هديه كنم خونم را بپذير. بارالها، تو را به جان مهدي(عج) تا انقلاب مهدي خميني را نگهدارآمين يا رب العالمين.