جستجو در دایره المعارف شهدا

شهید حسین فؤادیان

فرازی از وصیت نامه:
شهید حسین فؤادیان

 

ویدئو کلیپ مربوطه
Loading the player...

مشخصات فردی

نام و نام خانوادگی :حسین فؤادیان
نام پدر :علی اصغر
تاریخ تولد :۱۳۴۳/۰۵/۱۰
محل تولد :تهران
شغل :آزاد
وضعیت تاهل :مجرد
مسئولیت :تیربارچی
سن :۱۷ سال
خانواده چند شهید :یک شهید

شناسنامه شهادت

تاریخ شهادت :۱۳۶۲/۰۵/۲۰
محل شهادت :حاج عمران
نام عملیات :پدافندی
موضوع شهادت :جبهه
نحوه شهادت :اصابت ترکش به پهلو

شناسنامه تدفین

کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا : 
تاریخ تدفین : 
گلزار :گلزار شهدای دامغان

نقشه محل تدفین

زندگی نامه شهید

 

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

مشهدی علی‌‌اصغر نام چهارمین فرزندش را حسین گذاشت. دهمین روز مردادماه سال چهل‌وسه بود.حسین کودکی بود که غیرت، گذشت و ایثار را در کنار پدر و اشک‌های زلال بر سوگ مولایش می‌آموخت. کتاب خدا را وقتی پنج‌ساله بود از مادرانه‌های طاهره‌‌خانم می‌آموخت.

حسین وارد دبستان شد درحالی‌که کودکی‌اش را با تمام شیطنت‌های آن در قاب خاطرات خانواده ثبت نموده بود. تحصیلات ابتدایی را در تهران به پایان رسانده بود که همراه خانواده به اصفهان مهاجرت کردند. تحصیلات دوره راهنمایی و دبیرستان را در اصفهان گذراند. حسین در تابستان باید با پدر به کار بنایی مشغول می‌شد.

در فعالیت‌های انقلابی نیز شرکت می‌کرد. امام را دوست داشت و رهایی از هر بندی را درگرو مهرورزیدن به امام خود می‌دانست. همگام با تمام جوانان میهن، فریاد آزادگی را سرداد. بعد از پیروزی انقلاب به عضویت بسیج درآمد و از فعالان بسیج محل بود. حسین بسیجی بود که در تمام کلاس‌های آموزشی و عقیدتی شرکت می‌کرد و پس از شروع جنگ و ندای رهبر و مقتدای خود در پایداری و دفاع مرزهای میهن، ازجمله جوانان داوطلب بود.

دانش‌آموز سال چهارم رشته اقتصاد بود که داوطلبانه به میدان نبرد اعزام شد. اولین نشانه‌های غیرت و جوانمردی حسین بر همگان آشکار شد وقتی‌که به‌شدت مجروح شد. پس از بازگشت از جبهه هنوز بهبودی کامل را به دست نیاورده بود که دل‌تنگ خاک‌ریزها و ناله‌های کمیل دوستان خود شد. هوای پاک و آسمان امن اصفهان برای او آرامشی به همراه نداشت. آرامش را در نوای خوش گلوله، خمپاره، تکبیر و زمزمه مناجات دوستانش تجربه کرده بود.

آن روزها که حسین دل‌تنگ خاک جبهه بود؛ نتایج کنکور سراسری دانشگاه آمده بود و او در رشته ریاضی دانشگاه صنعتی اصفهان قبول ‌شده بود؛ اما این مهم هیچ اثری در تصمیم حسین نگذاشت. بی‌اعتنا به تمام آینده درخشانش به معامله‌ای که با خدایش کرده بود فکر می‌کرد. پس راهی جبهه  شد و ارتفاعات عراق و حاج عمران منتظر قدوم حسین بودند.

در مردادماه سال شصت‌ودو، صد روز از روزهایی که حسین در انتظار می‌گذراند گذشته بود.

بیستم مردادماه سال هزاروسیصدوشصت‌‌ودو در همان ارتفاعات عراق، پس ‌‌از اصابت ترکش‌ها به بدنش دست در دست فرشتگان گذاشت و سر بر قدوم مولایش حسین(ع) نهاد. جسم پاک حسین در فردوس رضای دامغان، در کنار دیگر زمزمه‌‌گویان عاشورایی آرام گرفت.

“راهش جاوید باد”

نظر خود را بگذارید

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.