محمدرضا دومین فرزند خانواده علیجان در هفتمین روز اردیبهشت ماه سال چهلوچهار، در روستای کلاتهرودبار به دنیا آمد. دوران کودکی یک بار داخل حوض آب افتاد و نجات پیدا کرد. در سن هفتسالگی به مدرسه رفت و تا پنجم ابتدایی را بیشتر درس نخواند. به خاطر فقر مالی ترک تحصیل کرد و به کار چوپانی و کشاورزی مشغول شد.
با شروع جنگ تحمیلی بههمراه دیگر همرزمان خود، به صورت بسیجی راهی جبهه شد.
با کموکاستیهای زندگی بهراحتی کنار میآمد و هرگز لب به شکایت باز نکرد. فقط میخواست کانون خانواده گرم و گرمتر باشد.
به برنامههای مذهبی علاقۀ زیادی داشت، ازجمله شرکت در دعاهای کمیل و توسل و حضور در مسجد و نماز جماعت. مقید به انجام واجبات بود و ترک محرمات. در تظاهرات و راهپیماییها با وجود سن کم شرکت فعال داشت. عصای دست پدر بود و محرم اسرار مادر.