جستجو در دایره المعارف شهدا

نوشته هایی با برچسب کردستان

شهید محمدرضا مبارکی 29 سپتامبر 14

شهید محمدرضا مبارکی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

حسین که کارگر راه‌آهن بود و کشاورزی هم می‌کرد، در سال هزاروسیصدوچهل‌‌وچهار برای سومین بار پدر شد و اسم پسرش را محمدرضا گذاشت. محمدرضا تا کلاس دوم راهنمایی درس خواند و به دلیل مشکلات مالی خانواده ترک‌‌تحصیل کرد و برای کسب معاش به کارگری پرداخت.

داوطلبانه سرباز سپاه شد و پس از پنج ماه و سیزده روز  حضور در جبهه، در بیست‌‌وهشتم تیر شصت‌‌وسه در سردشت به شهادت رسید.

پیکر شهید محمدرضا مبارکی در زادگاهش، روستای امام‌آباد دامغان به خاک سپرده شد.

“راهش جاوید باد”

ادامه مطلب
شهید محمد رشیدی 26 سپتامبر 14

شهید محمد رشیدی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

اول بهمن سال هزاروسیصدوسی‌‌وشش، محله خوریای دامغان شاهد شنیدن صدای گریه نوزاد دوم حسین‌‌آقا بود که او را محمد نامیدند. مادرش محمد را به‌‌همراه چهار برادر و یک خواهر در محیط صمیمی و مذهبی خانواده پرورش داد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمد قربانی 20 سپتامبر 14

شهید محمد قربانی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

خداوند قوی‌ترین دوست آقا رضا بود. همسر مهربان و صمیمی‌اش صغراخانم هم، به خدا ایمان داشت و عشق می‌ورزید. دو فرزندشان محمدحسین و فاطمه در سایه این الفت و یک‌‌رنگی بزرگ شده بودند. این زن و مرد مؤمن و زحمت‌کش دنیا را محضر خدا و محل امتحان خود می‌دیدند.

محمد نیز هدیه خدا بود به ایشان در پانزدهم آذرماه سال هزاروسیصدوسی‌‌وشش. پس از نذر هفت‌‌ساله‌شان و توسل‌شان به امام‌‌هشتم(ع) محمد به دنیا آمد و عهد آن‌ها را با خدا استوارتر کرد. تا هفت سال هر وقت موی سرش بلند می‌شد، کوتاه می‌‌کردند و از آن نگهداری می‌نمودند تا هم‌‌وزن آن طلا به آستان بهشتی امام ‌‌هشتم(ع) هدیه کنند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید تقی فراتی 2 سپتامبر 14

شهید تقی فراتی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

علی‌اکبر و شهربانو سال هزاروسیصدوسی‌‌ودو در فرات یکی از توابع شهر دامغان نوزاد خود را در آغوش کشیدند. نامش را تقی نهادند. وی از همان کودکی عاشق اسلام بود. در دوران نوجوانی، شب‌‌ها هنگامی که همه خواب بودند، به رازونیاز و دعاخواندن می‌پرداخت. تحصیلاتش را تا  فوق‌‌دیپلم زبان انگلیسی ادامه داد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمود عبدالهی 30 آگوست 14

شهید محمود عبدالهی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

در نخستین روز شهریور ‌هزاروسیصدوسی‌وشش در شهرستان دامغان به دنیا آمد. تحصیلاتش را تا اول دبیرستان در شهرستان دامغان ادامه داد و بعد از آن برای ادامۀ تحصیل و کار عازم تهران شد و در ضمن کار به تحصیلاتش در دبیرستان‌های شبانه ادامه داد. محمود از همان کودکی دارای هوش و استعداد سرشاری بود. علاقۀ شدیدی به رشتۀ برق و الکترونیک داشت. در ایام تحصیل و کار چندین دورۀ کارآموزی را در رشتۀ الکترونیک گذراند. در سن هفده‌‌سالگی وارد ارتش و پس از گذراندن دوران آموزشی در پادگان حشمتیۀ تهران مشغول کار شد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمودحسین عباسی 29 آگوست 14

شهید محمودحسین عباسی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

سپیده‌‌دم هفتمین روز اسفندماه سال هزاروسیصدوسی‌‌وهشت، در شهرستان دامغان، خورشید زندگی محمودحسین در خانۀ علی‌‌محمد طلوع کرد. گرمای آغوش مادر و سایه‌‌سار مهربانی پدر، مأمن بالیدنش بود. قد کشید و بزرگ شد. در دانش‌سرای مقدماتی درس خواند و دیپلم گرفت و آموزگار ابتدایی دبستان طزره شد.تربیت در دامان پدر و مادری متدین از او مردی ساخت چون کوه، راست‌‌تر از سرو، روشن‌‌تر از چشمه، سبک‌‌بال‌‌تر از نسیم.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید قربان عبادی 23 آگوست 14

شهید قربان عبادی

 

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

پاییز آمدی و زمستان رفتی تا به بهار دنیا دل نبندی. تو که آمدی، قدم‌‌های آخر پاییز بود و آغاز قدم‌‌های تو بر خاک جهان. بیست‌‌ونهم آذرماه سال بیست‌‌ویک بود که سفرت بر زمین آغاز شد.

قربان، فرزند عبدالله بود و عصمت. در شهر سمنان چشم به جهان گشود. دوساله بود و اولین قدم‌‌های کودکانه‌‌اش را برمی‌‌داشت که به دلیل شغل پدر، اولین هجرت را تجربه کرد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید سید حسن تقوی 16 آگوست 14

شهید سید حسن تقوی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

سیدحسن تقوی فرزند سیدابوالقاسم در سوم فروردین هزاروسیصدوسی‌‌وچهار با تولدش بهار خانواده را زیباتر کرد. دومین فرزند بعد از یک برادر و قبل از سه خواهرش بود. تحصیلاتش را در روستای زادگاهش حسن‌آباد دامغان سپری کرد. همراه پدر مشغول کار شد تا وقتی که زمان سربازی‌اش فرا رسید. دو سال در تهران خدمت سربازی‌اش را گذراند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب