اولین روز آخرین ماه سال هزاروسیصدوچهلوسه، محمدتقی در شهر دامغان در خانوادهای متدین، مذهبی، صبور و زحمتکش به دنیا آمد. مادرش صغری خانم و پدرش آقامحمدمهدی نام زیبای محمدتقی را برایش انتخاب کردند.
سال هزاروسیصدوپنجاهویک خورشیدی در شهرستان دامغان فرزند آخر محمدمهدی حسنبیکی و صغری حقیری به دنیا میآید. پدر و مادر او را زینالعابدین مینامند و این به دلیل ارادتشان به امام چهارم(ع) است.
بیستم خرداد سال چهلوسه، به ارادۀ خالقش چشمهایش را گشود تا در عالم خاک نفس بکشد.
آمدن نوزاد در ماه محرم، رحمتالله را بر آن داشت تا نام فرزند را به حرمت ندای «هل من ناصر ینصرنی» مولایش حسین، حسین برگزیند. حسین در خیمهگاه مولایش رفتهرفته تنش جان شد و جانش جانان. پس از آن پای در راه نهاد که باید بیسر و پا و تن میرفت. از خود گذشت تا به ملکوت رسید.
دوم خردادماه سال پنجاه شمسی بود. احمد و محمد دو برادری بودند که شاید از محمودآقا خوشحالتر، چرا که به جمع برادریشان یک نفر اضافه شده بود. مهدی سومین پسر خانواده بود. محمودآقا نیز شادی در دلش موج میزد. مهدی نام گرفت چون خانم علینژاد، امام زمان(عج) را ناظر بر تمام لحظات زندگیاش میدید. او فرزندانش را در سایه محبت امام زمانش(عج) پرورش میداد.
با اولین روز اسفندماه سال چهلوهفت آمده بود. مثل تابش خورشید اسفند، دوستداشتنی و دلپذیر. لطفالله نام فرزندش را حمیدرضا گذاشت و سجدۀ شکرش را بارها به جا آورد.
پدر کارمند بود و روزگار حمیدرضا در کنار خانواده، در لابهلای خوابهای خوبی که خداوند برای بندگان مؤمن و شاکر خود در گهوارۀ زمین میدید، میگذشت.
علیاصغر فرند محمدکاظم و خاتون سال هزاروسیصدوچهلوهفت خورشیدی در روستای صیدآباد از توابع دامغان دیده به جهان گشود. فرزند پنجم خانواده و شهید اول آنهاست. تا سال سوم دبیرستان در رشته علوم تجربی تحصیل کرد.
حسین در اولین روز بهار سال هزاروسیصدوچهلودو در روستای برم از توابع شهرستان دامغان متولد شد. بهار خانه و خانواده علیاکبرآقا با گل وجود او زیباتر شده بود. کشاورزی تنها راهی بود که پدر برای تامین هزینه زندگی داشت و تمام توانش را در این راه گذاشته بود. پیوسته میکوشید که فرزندانش با قرآن و ائمه معصومین(ع) مأنوس باشند.
سیدروحالله چهارمین فرزندش را در آغوش گرفت. بیستوششمین روز خرداد سال چهلوهفت خورشیدی سپری شده بود که نسیم عشق خداوند بر اهل خانه وزیدن گرفت.وقتی چشمهایش را گشود، هم آسمان و زمین، هم سنگها و درختان و پرندگان خدا را تسبیح کردند. نامش را محمدتقی نهادند.
سعید فرزند محمد در بیستم شهریور هزاروسیصدوچهلوسه در تهران به دنیا آمد. سه برادر و چهار خواهر دارد. چهارساله بود که خانوادهاش به دامغان عزیمت کردند. ابتدایی را در دبستان شریعتمداری و راهنمایی را در مدرسه شهید امینیان فعلی پشتسر گذاشت. دبیرستان را در مدرسه شریعتی در رشته ریاضی خواند. به کارهای فنی علاقهمند بود. در تابستان به کارآموزی در رشتههای لولهکشی ساختمان و تعمیرات وسایل برقی میپرداخت و مدرک آنها را از فنیوحرفهای دریافت کرد.