نوشته هایی با برچسب روستای علی آباد
31 آگوست 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
در اولین روز از آغاز فصل بهار سال هزاروسیصدوچهلودو گل خورشید رویش در روستای کوچک علیآباد مطلبخان دامغان بسان غنچهای معطر شکفت و عطر وجودش فضای خانه محقر و روستایی مشهدی علیاکبر را پر کرد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
31 آگوست 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
هنوز سه بهار از عمرش سپری نشده بود که از نعمت پدرش محمدقلی محروم شد. از کودکی مهربان بود و مردمدوست و پشتکار عجیبی داشت. هر مسئولیتی را که میپذیرفت به نحو احسن آن را انجام میداد.
در سال هزاروسیصدونوزده چشم به جهان گشود. در روستای علیآباد مطلبخان از توابع شهرستان دامغان. از همان طفولیت معلوم بود که در آینده مرد بزرگی خواهد شد. علاقهاش به قرآن و نماز اول وقت و جمعه و جماعت بر این باور میافزود.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
31 آگوست 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
تابستان بود و گرمای طاقتفرسای مردادماه رمق را از تن میربود. حاجذبیحالله و همسرش در انتظاری شیرین قلبشان میتپید. انتظار تولد فرزندی را که در گذر سالهای حماسه و عشق تاریخساز میشود.در سومین روز از دومین ماه گرم سال، درست نزدیک اذان ظهر در روستای علیآباد دامغان، خدا به حاجی و همسرش پسری عنایت کرد. پدر نام او را حسین گذاشت و عقیده داشت نام نیک برای فرزند عاقبتبهخیری میآورد. حاجی مرد بزرگوار و شریفی بود؛ زحمتکش و مهربان.
ادامه مطلب
ادامه مطلب