جستجو در دایره المعارف شهدا

نوشته هایی با برچسب مفقود

شهید علی عبدالهی 30 آگوست 14

شهید علی عبدالهی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

در سومین روز از اولین ماه بهار سال ‌هزاروسیصدوسی‌ودو در روستای طزره دامغان در خانواده‌ای پاک و بی‌آلایش، زحمت‌کش، مهربان، متدین و مردم‌دار کودکی به دنیا آمد. با تولدش شوروشوق را به خانه آورد و دنیای پاک کودکی‌‌اش در گشت‌‌وگذارهای کوه ‌‌و دشت طزره با شور و شادی سپری شد. دوره ابتدایی را در همان‌جا به اتمام رساند و بعد از آن در پی کمک به پدر برای چرخاندن چرخ زندگی خانوادۀ زحمت‌کش، دلسوزانه پابه‌‌پای پدر و مادرش در باغ و دشت و مزرعه کار می‌کرد. بدین‌‌سان او از همان کودکی با کار خوی گرفت.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمودحسین عباسی 29 آگوست 14

شهید محمودحسین عباسی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

سپیده‌‌دم هفتمین روز اسفندماه سال هزاروسیصدوسی‌‌وهشت، در شهرستان دامغان، خورشید زندگی محمودحسین در خانۀ علی‌‌محمد طلوع کرد. گرمای آغوش مادر و سایه‌‌سار مهربانی پدر، مأمن بالیدنش بود. قد کشید و بزرگ شد. در دانش‌سرای مقدماتی درس خواند و دیپلم گرفت و آموزگار ابتدایی دبستان طزره شد.تربیت در دامان پدر و مادری متدین از او مردی ساخت چون کوه، راست‌‌تر از سرو، روشن‌‌تر از چشمه، سبک‌‌بال‌‌تر از نسیم.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید نعمت الله نادعلیزاده 22 آگوست 14

شهید نعمت الله نادعلیزاده

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

نعمت‌الله فرزند عباسعلی، متولد پانزدهم تیرماه هزاروسیصدوچهل‌‌وپنج در شهر بهشهر است. دوره ابتدایی را در مدرسه کمال‌‌الملک و مقطع راهنمایی را در مدرسه شهید قلندری و دوره دبیرستان را در رشته فرهنگ و ادب در دبیرستان دکتر علی شریعتی بهشهر به اتمام رسانید.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید غلامعلی عاقلی 21 آگوست 14

شهید غلامعلی عاقلی

 

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

در هفتمین روز تیرماه سال یک‌‌هزاروسیصدوچهل در روستای مهماندوست دامغان در خانۀ باصفا و بی‌‌آلایش محمدمهدی و زهراخانم کودکی پای به عرصۀ گیتی نهاد.

نامش را به عشق مولا علی(ع) غلامعلی نهادند تا در مسیر  بندگی‌‌اش، هیچ راهی را جز راه حق و حقیقت نپوید. به چشم برهم‌‌ زدنی، غلامعلی بزرگ شد و راهی مدرسه. تحصیلاتش را تا پنجم ابتدایی در زادگاهش خواند و پس از آن برای ادامۀ تحصیل به دامغان رفت و دیپلمش را گرفت.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید شعبانعلی طالبی 20 آگوست 14

شهید شعبانعلی طالبی

 

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

خیابان مشهد، یکی از خیابان‌های اصلی شهر دامغان است. در میان بعضی از خانه‌های این خیابان، قاب‌‌های کوچک چوبی همیشه سبب دل‌‌خوشی و خاطرات خوب و غرورآفرین برای اهالی هر خانه است.آقارمضان در این خیابان صاحب مغازه میوه‌‌فروشی بود با سه فرزند و عیالش روزگار می‌گذراند. اما در شانزدهم دی‌‌ماه سال چهل‌‌وشش قرار بود چراغ خانه آقارمضان بازهم پر نورتر شود و فرزند چهارم به جمع گرم و صمیمیشان اضافه شود.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید سید مجتبی شمسی نژاد 18 آگوست 14

شهید سید مجتبی شمسی نژاد

 

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

از اهالی اردیبهشت بود و از عشیره عاشوراییان. فرزند سیدعباس. لیلازاده‌ای که خون مجنون در رگ‌هایش می‌دوید. سیدمجتبی در خانواده نه‌نفره خود در خاک شور کویری خورزان دامغان در کنار پدر بذر همت می‌کاشت و محصول شیرین غیرت برمی‌داشت. درس جهد پدر او را برای اولین بار راهی جهاد کرد تا تجربه اولین حضورش در جبهه قرین مبارزه پشت خاک‌ریز بی‌سنگری‌ها باشد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید ابوالفضل شمس 18 آگوست 14

شهید ابوالفضل شمس

 

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

ابوالفضل شمس فرزند نصر‌الله، دوم اردیبهشت هزاروسیصدوچهل‌وپنج در روستای مؤمن‌آباد دامغان در خانواده‌ای مؤمن و متعهد به دنیا آمد.تحصیلات خود را تا کلاس شش خواند و وارد حوزۀ علمیۀ دامغان شد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید سید علی شعنی 18 آگوست 14

شهید سید علی شعنی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

زمستان چهل‌وسه با همۀ سردی و تلخی‌اش در پنجمین روز بهمن‌ماه گل به بار آورد. اولین فرزند سیدحسن و سیده‌مرضیه همۀ امیدشان بود و چلچراغ خانۀ گلی و محقرشان.اسمش را به عشق مولای متقیان «علی» گذاشتند و با همۀ وجود به تربیتش پرداختند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمدرضا شجاعیان 18 آگوست 14

شهید محمدرضا شجاعیان

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

محمدرضا فرزند علی‌اصغر، در سیزدهم بهمن سال هزاروسیصدوچهل‌وشش در شهر دامغان دیده به جهان گشود. تحصیلاتش را تا پنجم ابتدایی ادامه داد.

در زمان جنگ تحمیلی به‌‌عنوان سرباز وظیفه در جبهۀ مهران حضور یافت و در همان منطقه مفقودالجسد گردید. صورت نمادین مزارش در گلزار شهدای شهر دامغان قرار دارد. محمدرضا در یک خانواده زحمت‌کش پا به عرصۀ وجود گذاشت.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید سید حسن شاهچراغی 18 آگوست 14

شهید سید حسن شاهچراغی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

روستای حسن‌آباد تکه‌ای از عرش خدا بود در زمین که به دعای فرشتگان و بر شانه‌های ایمان جوان‌‌‌مردانی چون آقای سیدعباس و شیرزنانی چون سیده‌‌‌فاطمه ‌‌‌خانم هم‌چنان محکم و پابرجا بود. پنج سال از زندگی مشترک‌‌‌شان می‌گذشت که دعای‌‌‌شان مستجاب شد و در بیستم بهمن‌ماه سال چهل‌‌‌وپنج، نوزاد پسری در آغوش گرم‌‌‌شان جای گرفت. سیدحسن دعای مستجاب‌‌‌شان بود. هیچ استجابتی نیست مگر به بهای رنجی عظیم. رنج‌ها برای آن‌ها تنها نشانه‌ای از دوست‌‌‌داشتن و لطف پروردگارشان.

ادامه مطلب

ادامه مطلب