نوشته هایی با برچسب امام خمینی
4 اکتبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
روستای مالخواست نه برق داشت نه آب لولهکشی؛ اما زنانش عاشقانهها میسرودند و مردانش مشق غیرت میکردند.ششم مرداد هزاروسیصدوسیوپنج میرقربان فرزند میرباقر به دنیا آمد. مادرش کبریخانم هرچه ایمان و عشق در وجودش بود به کامش ریخت و پدرش رازورمز مردی و مردانگی را به او آموخت. در خانوادهای پرجمعیت راستی و مهربانی را مکرر دید.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
30 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
ابراهیم فرزند غلامحسین در سال هزاروسیصدوچهلوسه در مهماندوست دامغان به دنیا آمد. در خانهای که منور بود به عشق اهلبیت عصمت و طهارت.مجرد بود و فرزند سوم خانواده. تحصیلاتش را در تهران گذراند و در کلاس چهارم دبیرستان بود که به خدمت سربازی رفت و از طریق نیروی انتظامی توفیق حضور در جبهههای حق علیه باطل را پیدا کرد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
2 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
دوازدهمین روز از تیرماه سال هزاروسیصدوبیستوپنج روستای کویری حسنآباد دامغان که گرمای طاقتفرسایش رمق و تاب را از تن میربود، در خانۀ سیدمحمدعلی عطر سپند و صلوات و گریههای از سر شوق، طراوتی بهاری را در مشام جان خانواده میریخت. سیدعلی سومین پسر خانواده متولد شد. شور و شادمانی، زندگی ساده و صمیمیشان را پر کرد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
1 سپتامبر 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
نوجوان شهید جبهههای حق علیه باطل، عباس خلجیان در نیمۀ بهمنماه سال هزاروسیصدوچهلوچهار در تهران و در خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود.اولین فرزند خانواده بود. با گذراندن دوران ابتدایی و راهنمایی به هنرستان رفت و در رشتۀ برق دو سال در سنگر دانش کوشید اما وقتی نیاز جبهه را دریافت سنگری دیگر را گزید و راهی مناطق نبرد گردید.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
30 آگوست 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
سالهای طولانی عمرش را با تجربههای تلخ و شیرین یک پدر دلسوز گذرانده بود. زمستان سال هزاروسیصدوسی، کربلایی تقی و پسرانش مشغول کار بودند؛ تمام فکرش را کنار فاطمهخانم و در خانه کوچکشان جا گذاشته بود. آنها در رسیدن مسافری جدید لحظهشماری میکردند.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
18 آگوست 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
روز هیجدهم شهریورماه سال هزاروسیصدوسیوشش بود. روستای قلعه چهارده (شهر دیباج) دامغان خانه آقای جانعلی جلالی نوزاد نورسیدهای را در آغوش خود کشید. نامش را قدرتالله گذاشتند.قدرتالله تحصیلاتش را تا پایان مقطع ابتدایی در مدرسه هدایت گذراند. نبودن مدرسه راهنمایی در دیباج وی را مجبور به ترک تحصیل نمود. قدرتالله همزمان با کار کشاورزی در مبارزات ضدرژیم بهطور فعال شرکت میکرد. مأموران شاهنشاهی بارها خانهاش را تجسس کردند اما زیرکی شهید بیش از آن بود که مدرکی علیه وی به دست آورند. سال پنجاهوشش ازدواج کرد. فرزندش در همان ماههای اول تولد از دنیا رفت.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
17 آگوست 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
روستای برم یکی از توابع شهرستان دامغان، دهم فروردین هزاروسیصدوچهلوچهار شاهد تولد کودک محمدتقی و مریم بود.
نامش را محمود گذاشتند. تحصیلاتش را تا ششم ابتدایی در زادگاهش گذراند. از کودکی به نماز و روزه علاقه نشان میداد. همیشه با همسنوسالانش، خوشرفتار و مهربان بود.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
16 آگوست 14
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
حبیبالله فرزند فضلالله، شانزدهم تیر سال هزاروسیصدودوازده در شهر دامغان به دنیا آمد. پس از گذراندن دوره ابتدایی (ششم)، برای تحصیل به حوزه رفت و به فراگیری علوم دینی مشغول شد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب