جستجو در دایره المعارف شهدا
تولد های روز

نوشته هایی با برچسب امام خمینی

شهید سید قربان مطهری منش 4 اکتبر 14

شهید سید قربان مطهری منش

<span style=”color: #008000;” data-mce-style=”color: #008000;”><strong>”بسم رب الشهداءوالصدیقین”</strong></span><span style=”color: #000000;” data-mce-style=”color: #000000;”>روستای مال‌‌‌خواست نه برق داشت نه آب لوله‌‌‌کشی؛ اما زنانش عاشقانه‌‌‌ها می‌‌‌سرودند و مردانش مشق غیرت می‌‌‌کردند.ششم مرداد هزاروسیصدوسی‌‌‌وپنج <span style=”color: #ff0000;” data-mce-style=”color: #ff0000;”>میرقربان</span> فرزند میرباقر به دنیا آمد. مادرش کبری‌‌‌خانم هرچه ایمان و عشق در وجودش بود به کامش ریخت و پدرش رازورمز مردی و مردانگی را به او آموخت. در خانواده‌‌‌ای پرجمعیت راستی و مهربانی را مکرر دید.</span><img src=”data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7″ data-wp-more=”more” data-wp-more-text=”” class=”wp-more-tag mce-wp-more” alt=”” title=”بیشتر بخوانید…” data-mce-resize=”false” data-mce-placeholder=”1″ /><span style=”color: #000000;” data-mce-style=”color: #000000;”>میرقربان هنوز کودک بود که هی‌‌‌هی و هیهایش دل کوه و دشت را آرام می‌‌‌کرد و گوسفندان را هدایت. عاشق درس و آموختن بود؛ اما زندگی سخت روستایی را کجا مجالی برای طرح و خواسته است.</span><span style=”color: #000000;” data-mce-style=”color: #000000;”>میرقربان خودش تشنه بود. خودش تلاش کرد و خواندن و نوشتن را آموخت. باورت نمی‌‌‌شود اگر بگویم مونس لحظه‌‌‌های شبان جوان روستای مال‌‌‌خواست کتاب بود و کتاب؛ و گاهی نوار سخنرانی. سخنرانی امام خمینی<sup>(ره)</sup>، شهید بهشتی و … می‌‌‌خواند، می‌‌‌شنید و به دیگران انتقال می‌‌‌داد و تا می‌‌‌توانست عمل می‌‌‌کرد. این را من نمی‌‌‌گویم اهالی روستای مال‌‌‌خواست، دوستانش، خانواده‌‌‌اش، همه و همه نقل می‌کنند.</span><span style=”color: #000000;” data-mce-style=”color: #000000;”>جنگ تحمیلی که شروع شد فرزند رشید روستا غیرتش گل کرد و طاقت نیاورد و راهی شد. گفتند: «دینت را تکمیل کن!» برگشت ازدواج کرد؛ اما دوباره رفت. رفت و نودوهشت روز در جبهه‌‌‌های جنگ مردانه جنگید؛ بی‌‌‌آن‌‌‌که چشمان کوچک کبرایش را ببیند.</span><span style=”color: #000000;” data-mce-style=”color: #000000;”>سرانجام ظهر روز هفدهم مهرماه شصت‌‌‌وپنج در جاده خندق (جنوب جزیره مجنون) به علت اصابت ترکش خمپاره از آبی آب‌‌‌ها به آبی بی‌‌‌کران آسمان‌‌‌ها پرواز کرد.</span><span style=”color: #000000;” data-mce-style=”color: #000000;”>مزار سید بزرگ میرقربان مطهری‌‌‌منش در کنار برادر شهیدش رمضان مطهری‌‌‌منش در روستای مال‌‌‌خواست چهاردانگه ساری، چشمۀ جوشان فضل است و چراغ تابان همیشه. حالا گیرم روستا نه برقی داشته باشد نه آب لوله‌‌‌کشی.</span><span style=”color: #008000;” data-mce-style=”color: #008000;”> <span style=”color: #008000;” data-mce-style=”color: #008000;”><strong>”راهش جاوید باد”</strong></span></span>

ادامه مطلب
شهید ابراهیم مخبریان 30 سپتامبر 14

شهید ابراهیم مخبریان

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

ابراهیم فرزند غلامحسین در سال هزاروسیصدوچهل‌‌وسه در مهماندوست دامغان به دنیا آمد. در خانه‌‌ای که منور بود به عشق اهل‌‌بیت عصمت و طهارت.مجرد بود و فرزند سوم خانواده. تحصیلاتش را در تهران گذراند و در کلاس چهارم دبیرستان بود که به خدمت سربازی رفت و از طریق نیروی انتظامی توفیق حضور در جبهه‌‌های حق علیه باطل را پیدا کرد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید سید علی درخوشی 2 سپتامبر 14

شهید سید علی درخوشی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

دوازدهمین روز از تیرماه سال ‌هزاروسیصدوبیست‌وپنج روستای کویری حسن‌آباد دامغان که گرمای طاقت‌فرسایش رمق و تاب را از تن می‌ربود، در خانۀ سیدمحمدعلی عطر سپند و صلوات و گریه‌های از سر شوق، طراوتی بهاری را در مشام جان خانواده می‌ریخت. سیدعلی سومین پسر خانواده متولد شد. شور و شادمانی، زندگی ساده و صمیمی‌شان را پر کرد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید عباس خلجیان 1 سپتامبر 14

شهید عباس خلجیان

بسم رب الشهداءوالصدیقین”

نوجوان شهید جبهه‌های حق علیه باطل، عباس خلجیان در نیمۀ بهمن‌ماه سال هزاروسیصدوچهل‌وچهار در تهران و در خانواده‌ای مذهبی چشم به جهان گشود.اولین فرزند خانواده بود. با گذراندن دوران ابتدایی و راهنمایی به هنرستان رفت و در رشتۀ برق دو سال در سنگر دانش کوشید اما وقتی نیاز جبهه را دریافت سنگری دیگر را گزید و راهی مناطق نبرد گردید.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمد خراسانی 30 آگوست 14

شهید محمد خراسانی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

سال‌‌های طولانی عمرش را با تجربه‌‌های تلخ و شیرین یک پدر دل‌‌سوز گذرانده بود. زمستان سال هزاروسیصدوسی‌‌، کربلایی تقی و پسرانش مشغول کار بودند؛ تمام فکرش را کنار فاطمه‌‌خانم و در خانه کوچک­شان جا گذاشته بود. آن‌‌ها در رسیدن مسافری جدید لحظه‌‌شماری می‌‌کردند.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید قدرت الله جلالی 18 آگوست 14

شهید قدرت الله جلالی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

روز هیجدهم شهریورماه سال هزاروسیصدوسی‌‌وشش بود. روستای قلعه چهارده (شهر دیباج) دامغان خانه آقای جان‌‌علی جلالی نوزاد نورسیده‌ای را در آغوش خود کشید. نامش را قدرت‌الله گذاشتند.قدرت‌الله تحصیلاتش را تا پایان مقطع ابتدایی در مدرسه هدایت گذراند. نبودن مدرسه راهنمایی در دیباج وی را مجبور به ترک تحصیل نمود. قدرت‌الله هم‌‌زمان با کار کشاورزی در مبارزات ضدرژیم به‌‌طور فعال شرکت می‌کرد. مأموران شاهنشاهی بارها خانه‌اش را تجسس کردند اما زیرکی شهید بیش از آن بود که مدرکی علیه وی به دست آورند. سال پنجاه‌‌وشش ازدواج کرد. فرزندش در همان ماه‌‌های اول تولد از دنیا رفت.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید محمود سرکاری 17 آگوست 14

شهید محمود سرکاری

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

روستای برم یکی از توابع شهرستان دامغان، دهم فروردین هزاروسیصدوچهل‌‌وچهار شاهد تولد کودک محمدتقی و مریم بود.

نامش را محمود گذاشتند. تحصیلاتش را تا ششم ابتدایی در زادگاهش گذراند. از کودکی به نماز و روزه علاقه نشان می‌داد. همیشه با هم‌‌‌‌‌‌سن‌‌وسالانش، خوش‌‌رفتار و مهربان بود.

ادامه مطلب

ادامه مطلب
شهید حبیب الله ترابی 16 آگوست 14

شهید حبیب الله ترابی

“بسم رب الشهداءوالصدیقین”

حبیب‌الله فرزند فضل‌الله، شانزدهم تیر سال هزاروسیصدودوازده در شهر دامغان به دنیا آمد. پس از گذراندن دوره ابتدایی (ششم)، برای تحصیل به حوزه رفت و به فراگیری علوم دینی مشغول شد.

ادامه مطلب

ادامه مطلب