داوود فرزند محمدقاسم در سال هزاروسیصدوبیستوشش در تهران به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا ابتدایی خواند. بعد از گرفتن گواهینامه پایه یک رانندگی، در اتوبوسرانی تهران مشغول به کار شد. ازدواج کرد و پدر دو فرزند شد. در آستانه پیروزی انقلاب با دستور امام خمینی(ره) که فرمودند: «هرکس به سربازی رفته، به اسلحهخانه برود و اسلحه بگیرد» در روز بیستویکم بهمنماه سال هزاروسیصدوپنجاهوهفت بههمراه مردم به پادگان جی رفت و به علت بازنشدن در پادگان با اتوبوس به در پادگان زد و در را باز کرد که همان لحظه به دست سربازان داخل پادگان به شهادت رسید و در بهشتزهرای تهران به خاک سپرده شد.
خورشید وسط آسمان ایستاده بود. زمین تبدار گرمای خورشید بود که خداوند هفتمین فرزند را به خانوادۀ ساده و صمیمی سیفالله امینیان بخشید. عذراخانم بار نهماههاش را که زمین گذاشت، دوباره کمرش را بست و مشغول کار شد.
پدر بیلش را روی شانهاش گذاشت تا برای سیرکردن شکم هشت سر عائله بیش از پیش کار کند. تقویم از روز بیستوچهارم مرداد، زادروز حسین، تا روزهای با شکوه جوانی بهتندی ورق خورد و با خود شیطنتهای کودکی را برد که حسین خیلی زود جوانی شده بود رعنا و رشید.
روز بیستونهم شهریور سال هزاروسیصدوسیونه در دامغان به دنیا آمد و بعد از مدتی بههمراه خانواده به تهران عزیمت کرد. در دبیرستان جلوۀ تهران که اکنون به شهید اختری تغییر یافته است، دیپلم خود را گرفت.